نقش ویژه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس فرهنگ عاشورا
شعبانعلی رمضانیان
نگاه به عاشورا و نگاه به حسین بن علی(ع) در آموزش و پرورش باید با نگاه عمومی جامعه فرق داشته باشد و از عمق و معنای به مراتب وسیعتر برخوردار باشد تا تعلیم وتربیت اسلامی نام بگیرد و انسان در تراز اسلام تربیت کند.
در ادبیات دینی و معارف اسلامی، ارتباطی بسیار معنادار بین عاشورا و حسین بن علی(ع) با اصل دین برقرار است و همینطور است ارتباط بین ایشان و تداوم راه و باقی ماندن در مسیر، تا ارتباط بین این وجود مبارک با حضرت مهدی(عج) و مسئله ظهور. «حسین منی و انا من حسین» و یا « ان الحسین مصباح الهدی وسفینهًْ النجاه» که از قول شخص رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده تا تاکیدات و بیانات دیگر، همه از یگانگی این دو کوکب آسمان امامت و ولایت حکایت میکند. هرکجا حسین(ع) هست، مهدی(عج) هم هست و هرکجا مهدی(عج) هست، حسین (ع) هم هست، ذکر و نام این یکی با ذکر و نام آن دیگری قرین و عجین است.
این ادبیات و این نقشه راه نشان میدهد که اولا با وجود حسین(ع) و عاشورا، اصل دین باقی میماند و از انحراف بازداشته میشود و ثانیا راه تداوم و تعالی آن در ادامه همین راه و به دنبال مشعل فروزان اباعبدالله (ع) تامین و تضمین میشود و حتی ظهور را همین جوش وخروش رقم خواهد زد. پس برای عبور جامعه از گردنههای سخت باید حسین(ع) و منطق عاشورا شناخته و به او توسل و تمسک شود و حتی برای خلاصی بشر از ظلم و برقراری عدالت و برای رهایی مظلومان نیز باید از خون حسین(ع) مدد گرفته شود.
آن حسین(ع) که پیامبر(ص) از آن است و آن حسین(ع) که چراغ هدایت وکشتی نجات جامعه است، باید درست شناخته شود و به جهانیان شناسانده شود تا دلهای مشتاق را جلب و جذب نماید و امت جهانی را شکل دهد.
بنابر این با نگاه تربیتی و از منظر آموزش و پرورش باید به دنبال یک چنین شناخت و تاثیرگذاری و تاثیرگیری از عاشورا بود و در بحث ما اگر از ارتباط آموزش و پرورش و فرهنگ عاشورا صحبت میشود، چنین برداشتی منظور است و باز اگر صحبت از عملکرد این دستگاه درباره محرم و عاشورا میشود باید درپی شناختی اینگونه از حسین(ع) بود و الا خود اباعبدالله فرمودند که خون آن بزرگوار از جوشش نخواهد افتاد و مشعل فروزان آن هرگز خاموش نخواهد شد.
تربیت در تراز اسلامی
با توجه به فرهنگ عاشورا
در آموزش و پرورش
به عبارت دیگر نگاه به عاشورا و نگاه به حسین بن علی(ع) در آموزش و پرورش باید با نگاه عمومی جامعه فرق داشته باشد و از عمق و معنای به مراتب وسیعتر برخوردار باشد تا تعلیم و تربیت اسلامی نام بگیرد و انسان در تراز اسلام تربیت کند، در غیراینصورت، عزاداریها و این زنده بودن عاشورا، خیلی وابسته به تعلیم و تربیت رسمی نیست و به رغم همه دشمنیها وخباثتها، هیچگاه به فراموشی سپرده نمیشود و انشاءالله روزبهروز هم افزایش پیدا میکند. لیکن این همه آن چیزی نیست که از جامعه اسلامی انتظار میرود و همه تاثیر عاشورا نمیتواند در همین باشد. اقدامات عمومی جامعه هم لازم است و هم مفید، ولی حتما کافی نیست. هرچه زودتر و هرچه بیشتر این فرهنگ عمق پیداکند و در سراسر عالم بین مظلومان و مستضعفان فراگیر شود، به ظهور کمک خواهد کرد. پس اگر صحبت از فرهنگ عاشورا میشود و اگر از میزان و عمق شناخت مردم صحبت میشود، منظور شناخت جایگاه عاشورا در رهایی بشریت از ظلم و شناخت چگونگی حرکت در مسیر آن است.
فرهنگ عاشورا یعنی زمانی که شرایط، شرایط اباعبدالله شد و زمانی که استکبار برجامعه تسلط پیداکرد و مسلمانان و مومنان را بین دو راهی ذلت و زندگی قرار داد، آنجا راه چاره و طرز رفتار، عمل به الگوی سیدالشهدا(ع) است.
بازدهی نامطلوب نظام آموزشی کنونی
در ترویج فرهنگ عاشورایی
معنای «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این است که در همه دوران، این شرایط برجامعه اسلامی حاکم میشود و ممکن است کسانی بخواهند به هر قیمت درجامعه حکومت کنند. اینجا نباید تن به ذلت داد و به بهانه زندگی و چند روز زنده ماندن، از مسیر حق جدا شد و حق را رها کرد. باید به تاسی از حسین بن علی(ع) با حق بود و پای حق ایستاد و لو آنکه از انسان همه هستی او یعنی جانش مطالبه شود.
این معنا امروز باید در آموزش وپرورش رسمی ما باشد و به عنوان روح حاکم در همه زوایای آموزش و پرورش ساری و جاری باشد. چیزی که متاسفانه یا نیست و یا خیلی کم است. 38 سال از عمر مبارک انقلاب اسلامی میگذرد، دستاوردهای فراوانی در عرصه های مختلف حاصل شده ولی هنوز تعلیم و تربیت ما برای این منظور و در این مسیر مهیا نشده است. روزانه بیش از پنج ساعت عمر مفید فرزندان ما در مدرسه صرف میشود. 12سال طول دوره تحصیلی دانشآموزان هست اما برای شناخت حسین(ع) و شناخت منطق و فرهنگ عاشورا که اساس اسلام بند به آن است، کار چندانی صورت نمیگیرد. هنوز ما در تعلیمات رسمی برای اینکه مربی بتواند در بحبوحه حوادث و در کوران اتفاقات حق را تشخیص بدهد و عالمانه و آگاهانه از سر اختیار بر مدار حق حرکت کند و از محور آن یعنی، امامت و ولایت فاصله نگیرد و پشت سر او حرکت کند کار چندانی نمیکنیم. هنوز آموزههای رسمی ما یاد نمیدهد(یا لااقل با نقطه مورد انتظار فاصله زیادی دارد) که وقتی شرایط سخت شد و فشار دشمن درونی و بیرونی فزونی گرفت، در آن شرایط راه و چاره، تمسک به عاشورا و منطق اباعبدالله است. باید از فشار نترسید و دین خدا را رها نکرد، هرچند در اقلیت بود و امید زیادی به پیروزی ظاهری هم نبود.
انتظار این است که انقلاب اسلامی و نهاد مقدس تعلیم و تربیت آن بر این مدار قرار گیرد و تعلیمات آن سراسر منطبق با دین و فرهنگ عاشورا باشد، نه آنکه متن و محتوی درسی یک حکمی کند، معلم سر کلاس حکمی دیگر و فضا و محیط مدرسه و.... چیز دیگری را دنبال کند و همه هم و غم آموزش و پرورش هم قبولی در کنکور باشد و به هیچ یک از موارد دیگر اهمیت لازم داده نشود! اما در حرف و آرزو، در آرزوی تربیت نسل عاشورایی وکربلایی بود.
به شکرانه خداوند و به برکت خونهای پاک، الآن فضای آموزش و پرورش و فضای کلی کلاسهای درس، فضای بدی نیست. دلسوزان و انسانهای وارسته در آن کم نیستند و خیلی از کاستیها را فردی جبران میکنند، اما این همه وظیفه آموزش و پرورش نیست و این معنی زنده بودن محرم و عاشورا در مدرسه به حساب نمیآید. این حد، حتی پاسخگوی هجمهها وشبهههای فراوان نیست تا چه رسد به خلأهای تربیتی و اخلاقی جامعه که همه وظیفه آموزش و پرورش است. حتی اگر امروز در مراسم و عزاداریها انحراف دیده میشود و جوانان نمیتوانند از این مجالس بهره درست بگیرند، باز موضوع به نوعی به این دستگاه وکل نهاد تعلیم وتربیت برمیگردد.
توقع از این مجموعه عظیم این است که از شور حسینی استفاده کند و شعور حسینی به وجود آورد. مخصوصا حالا که سمپاشیهای دشمن زیاد شده و مردم به ویژه جوانان را مشغول کرده و آنها کمتر در مسجد و هیئت و پای درس و بحث علمی قرار میگیرند، حالا باید ظرفیتهای رسمی و قانونی در اختیار نظام به میدان بیایند و کمبودها را جبران کنند و تربیت اسلامی را پی بگیرند.
مدرسه، کلاس درس و معلم باید مبتنی بر فرهنگ عاشورا به جامعه جهت بدهد. باید در جامعه ثبات فکری و اعتقادی به وجود آورد و در عمل استقامت و پایداری پای حق را بیاموزد و کاری کند تا انسان ها بتوانند بر مدار حق صبر و تحمل کنند و تا سرحد جان دادن از آن فاصله نگیرند.
این میزان و این حد، حد انتظار از آموزش و پرورش است، نه اینکه رسما خود را در حوزه آموزش علمی و دانش اجتماعی محدود کند و کاری به کار معارف دینی، اخلاق و ... نداشته باشد.
نقش بسیج در شکلگیری فرهنگ عاشورا در نظام آموزشی
متاسفانه ساز وکار اجرایی در آموزش وپرورش و فرآیندهای آموزشی و تربیتی در حال حاضر با چنین انتظاری و چنین فرهنگی (فرهنگ عاشورا) تطابق لازم را ندارد. طراحیها، برنامهریزیها وحتی فعالیتها، این قبیل اهداف را دنبال نمیکند(فعالیتهای اشخاص مدنظر نیست). آموزش و پرورش میبایست هر چه سریعتر خود را با نیازهای جامعه اسلامی تطبیق دهد و لذا جا دارد هیئتهای اندیشهورزی شکل بگیرد و برای این هدف و اهداف مشابه فکر و اندیشه شود که کجا و چگونه باید اصلاحات صورت گیرد. اینها امروز نیازمندیهای آموزش و پرورش است و توقع میرود که اساس و مبنای تغییرات در دوره جدید قرار گیرد و بسیج فرهنگیان و بسیج دانشآموزی میبایست به آن کمک کنند و تمرکز آنها تطبیق نظام تعلیم وتربیت با تعلیم و تربیت دینی و فرهنگ عاشورا باشد. باید بسیجیان کاری کنند تا آموزش و پرورش بتواند با سرعت و قوت بیشتری خود را به این ظرفیت برساند، اهتمام کند، کار و تلاش نماید، طرحریزی و برنامهریزی کند و اقدام عملی داشته باشد، اما تا آن زمان و تا رسیدن به این حد و اندازه و فراهم شدن شرایط، خود بسیج میبایست خلأهای کارکردی و ضعفهای تربیتی را پوشش دهد و با برنامههای جنبی به آموزش و پرورش کمک کند.