نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان بر کرسی مدیریت نشسته و با زبان منتقدان حرف میزنند!
سرویس سیاسی-
در حالی که اصلاحطلبان عملا قدرت اجرایی کشور را در دست دارند، در مواضع رسانهای و اعلامی خود میکوشند با انتقاد از دولت و ادعای نگرفتن سهم خود از قدرت، ضمن بدهکارکردن بیشتر دولت به خود، ژست منتقد گرفته و پاسخگو نیز نباشند.
روزنامه بهار در مطلبی نوشت: «معلوم است که اصلاحطلبان سهمشان را از آزادی، قدرت سیاسی و امکانات اجتماعی ناشی از حضور روحانی میخواهند، این امری منفی نیست... اصلاحطلبان هر چقدر در این بازی کوتاه بیایند، امکان بیشتری را به جریان تمامیتخواهی که سکوهای انتصابی را دارد و امکان حضور در سکوهای انتخابی را هم بر دیگر جریانها تنگ میکند، خواهد داد».
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین تصریح کرده است: «واقعیت این است که آقای روحانی از پتانسیل اصلاحطلبان استفاده کرده و در مبارزات انتخاباتی به آنها وعده داده است، همچنین قول داده که وعدههایش را فراموش نمیکند اما حالا یکی بعد از دیگری خلاف وعدههایش عمل میکند... متاسفانه اخلاق روادارانه، جوانمردانه و دوستانه در مناسبات دولت رعایت نمیشود. مجموعه اعتدالی در دولت تصور میکنند آنها همهکاره مناسبات سیاسی وانتخاباتی بودند و همه اتفاقات به دست آنها رقم خورد».
دولت روحانی چهارچوب ندارد!
روزنامه قانون در مطلبی به اختلافات میان اصلاحطلبان با دولت روحانی پرداخته و دولت دوازدهم را دولتی بدون چهارچوب خواند.
در بخشی از این گفتوگو آمده است: «دولت آقای روحانی مورد حمایت گروههای مختلف بوده است. روحانی شعار اعتدال را به عنوان رویکرد خود انتخاب کرد و این شعار مبتنی بر روشی است که میتواند جریان چپ اصلاحطلب معتدل را در کنار جریان راست اصولگرای معتدل قرار بدهد. در حقیقت از روش اعتدال در راستای نزدیکسازی جریانات سیاسی استفاده کرده و از دید دولت، این روش به عنوان چهارچوبی از بایدها و نبایدها به لحاظ ارزشی تعریف نشده است».
وی ادامه داد: «به نظرم بیش از آنکه روحانی در دولتش یک جریان فکری خاص را دنبال کند، سعی کرده تا معتدلان دو جریان چپ اصلاحطلب و راست محافظهکار را در کنار یکدیگر قرار بدهد».
این فعال سیاسی اصلاحطلب با وجود این اظهار داشت: «باید توضیح داد که اصلاحطلبی طیف گستردهای از خواستههاست که بر اساس این خواستهها میتواند اصلاحطلبان لیبرال و اصلاحطلبان با گرایشهاي عدالتطلبانه را در کنار يكديگر قرار دهد. بيشك روحانی، بستر فعالیت دوباره را برای اصلاحطلبان مهیا کرده است».
گفتنی است مدعیان اصلاحات پیش از این با تعبیری توهینآمیز از دولت روحانی با عنوان رحم اجارهای یاد میکردند و برای آن فاقد اصالت بودند و با وجود این که اکثریت وزرا و اعضای کابینه به این طیف از جریان سیاسی کشور تعلق گرفته است باز ناراضی بوده و خواستار سهم بیشتری هستند!
روحانی مظلومنمایی میکند!
روزنامه زنجیرهای بهار به نقل از فعال سیاسی اصلاحطلب که به حمایت عجیب و غریب از دولت روحانی مشهور است نوشت: «با کمال تاسف باید بگویم آقای روحانی هیچ اصراری ندارد که پاسخگوی مطالبات این ۲۴ میلیون، دانشجویان، اصلاحطلبان و کسانی باشد که شبانهروز در ستادهای او فعالیت کردند... انگار آقای روحانی خیالشان راحت است که دیگر به رای مردم احتیاجی ندارد. بنابراین دست خود را از حمایت مردم شستهاند و اصلاً و ابداً به نظر نمیرسد که ایشان دغدغهای برای این ۲۴ میلیون داشته باشند».
وی همچنین گفته است: «ما انتظار داشتیم در دولت آقای روحانی یک یا دو چهره خانم وزیر باشند، اهل سنت به دولت دعوت شوند و یک کرد در کابینه باشد. نه تنها اینها تحقق پیدا نکرد بلکه آن نفوذ و حضوری که زنان در دولت اول ایشان داشتند هم امروز از بین رفته است. در واقع نه تنها دولت دوم آقای روحانی یک گام به جلو نبوده است بلکه چند گام به عقب بوده است... من از آقای روحانی عذرخواهی میکنم. اما فکر میکنم او دارد مظلومنمایی میکند».
وداع با ژنرالهای مدیریتی
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «روحانی هنگام معرفی وزرای کابینه دولت یازدهم، اظهار داشت که در شرایط پیچیده کنونی، کشور را باید ژنرالهای باتجربه اداره کنند و فرصت آزمون و خطا وجود ندارد. از همین روی هم میانگین سنی دولت نخست او 57 سال بوده است. او پس از اما و اگرهای فراوان و کشوقوسهای متعدد در دولت دوم خود از یک وزیر جوان استفاده کرد اما باز هم نتوانست مرزهای سنی کابینهاش را جابهجا کند و حتی یک پله نیز نزول کرد و میانگین سنی کابینه وی به عدد 58 رسید».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «شاید بهتر باشد نگاه دولتمردان، نیز متوجه پوستاندازی دنیا شود و دیدگاههایشان را نسبت به «جوانان» تغییر دهند و با میزهایشان وداع گویند بگذارند فضا و فرصت برای ظهور و بروز جوانان نیز فراهم شود. آنها به اتاقهای فکر کوچ کنند و جوانان پشت میز قرار گیرند. هر چند که اتخاذ این نگاه از سوی مدیران کشور بعید به نظر میرسد».
پیش از این کارشناسان تاکید کرده بودند که «مردم انتظار دارند که در زندگی روزمره آنها تغییر حاصل شود؛ بنابراین دولت کنونی باید تلاش کند که موفق شود؛ و این امکان ندارد مگر اینکه تغییر ساختاری بزرگی دهد و بسیاری از مدیران سنگینپای بیطراوت کنونی را تغییر دهد و در رویکردهای متصلبی که در عرصههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاسخ نداده تغییر ایجاد کند و با شادابی و توان افزونتر وارد صحنه شود و به نیازهای مردم پاسخ دهد».
بیتحرکی دولت یازدهم موجب شد تا بسیاری از کارشناسان عنوان «دولت پیر و خسته» را برای آن انتخاب کنند. انتظار بر این بود که در دولت دوازدهم این نقص بزرگ ترمیم شود که متاسفانه چنین نشد.
اعتراض این روزنامه زنجیرهای در حالی است که مدعیان اصلاحات به دفعات بیتوجه به لزوم چرخش نخبگان، اصطلاح «ژنرال» را اختراع کرده، تقدیس میکنند و در معادلهای واژگونه، نشانه حقانیت افراد معرفی می کنند!
جاده صافکنی برای باجخواهی از ایران
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا احتمال هر اتفاق ناگواری در منطقه خاورمیانه وجود دارد. این وضعیت درباره ایران نیز وجود دارد و ممکن است ترامپ هر اقدامی درباره ایران انجام دهد. مهمترین اولویت در این زمینه عدم تهدید متحدان آمریکا در منطقه خاورمیانه مانند عربستان و اسرائیل از سوی ایران است... احتمال این که تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ به تنش نظامی کشیده شود،خیلی زیاد است و به نظر می رسد برخورد نظامی بین ایران وآمریکا جدیتر از گذشته شده است».
روزنامههای زنجیرهای مدعی اصلاحات، برخلاف واقعیت موجود اصرار دارند تا ترامپ را دیوانه معرفی کرده و با استناد به دیوانگی ترامپ نسخه ذلت میپیچند.
این در حالی است که شواهد متعدد گویای این واقعیت است که ادعای دیوانگی ترامپ یک ترفند برای ایجاد رعب در طرفهای مقابل آمریکاست.
مدعیان اصلاحات که این روزها همسو با آمریکاییها و اروپاییها بر دیوانه بودن ترامپ اصرار دارند، همان جماعتی است که مردم را از «سایه جنگ» میترساند و در مقابل این پرسش که چرا بعد از آنهمه تعریف و تمجید اغراقآمیز درباره برجام و دستاوردهایی که برای آن برشمرده بودید، دستخالی از این میدان بازگشتهاید، پاسخ میدادند، برجام «سایهجنگ» را از سر ملت رفع کرده است! یعنی اگر امتیازات فراوانی دادهایم و در برابر آن فقط چند وعده نسیه تحویل گرفتهایم، غیر از آن چارهای نداشتهایم و در عوض، سایه جنگ را از سر ملت دور کردهایم!
امروزه این نگرانی جدی وجود دارد که مبادا جریان یاد شده با دمیدن در شیپور دیوانگی ترامپ و یا باور کردن ادعای حریف درباره دیوانگی او، زمینه وادادگی دیگری نظیر آنچه در برجام شاهد آن بودیم را رقم بزنند و با این توجیه که طرف مقابل یک دیوانه تمام عیار است به باجخواهیها و زورگوییهای پی در پی آمریکا تن بدهند و در یک کلمه به بهانه «دیوانگی ترامپ»! ملت را با همان فاجعه و خسارت بزرگی روبرو کنند که به بهانه «سایه جنگ» روبرو کردند.
مصادره آیتالله راستی کاشانی!
بهزاد نبوی عضو سازمان منحله مجاهدین انقلاب در گفت و گویی به اختلافات این سازمان با مرحوم آیتالله راستی کاشانی نماینده امام در این سازمان در اوایل دهه شصت پرداخت.
روزنامه شرق که بخشهایی از این گفتوگو را منتشر کرده است به نقل از بهزاد نبوی نوشت:«شايد بتوان گفت اختلافهاي ما با ايشان عمدتا بر سر مواضع فکري و عملکردهاي اجرائي ما بود. خصوصا از زماني که من و آقاي سلامتي در دولت شهيد رجايي بهعنوان وزراي ايشان حضور پيدا کرديم، اختلافها تشديد شد يا شايد حتي بتوان گفت، ايجاد شد».
بهزاد نبوی ادامه داد: «دليلش هم حضور من در رأس ستاد بسيج اقتصادي و اعمال سياستهاي سهميهبندي کالا بود که در آن زمان عليه آن بهشدت تبليغ ميشد. آقاي سلامتي وزير کشاورزي وقت هم بهدليل اجراي قانون اصلاحات ارضي مصوب شوراي انقلاب، مورد انتقاد همفکران آقاي راستي بود. در واقع اختلافها از اين نوع بود. بهطورکلي نگاه ما به عدالت اقتصادي با نگاه آن مرحوم متفاوت بود. ايشان درباره عدالت معتقد بود اگر به همه آنچه در احکام فقهي اسلام آمده عمل کنيم، عدالت حاکم ميشود و کار اضافي لازم نيست. نظر ما اين بود که براي استقرار عدالت، هر اقدامي که خلاف شرع نباشد، ميتوان انجام داد. اختلافنظر عمدتا بر سر اين نوع مسائل بود».
بهزاد نبوی به این سوال جواب نمی دهد که دو روی ماجرا که نقل کرده است یعنی نظر آیتالله راستیکاشانی که برای رسیدن به عدالت انجام هر آن چه در فقه آمده است کافی است و نظر آنها که باید هر کاری که غیر شرعی نباشد انجام دهیم چه تفاوتی با هم دارند؟!
بهزاد نبوی در این گفت و گو تلاش دارد که اختلافات میان سازمان و آیت الله راستی کاشانی را سطحی خوانده و این گونه قلمداد کند که آنها با آیتالله راستی کاشانی در اواخر عمر به اشتراک نظر رسیده بودند!
جعفر شاکریصفت عضو گروه موحدین و از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین انقلاب درباره مصادره آیتالله راستی کاشانی پس از فوت ایشان می گوید:«همین افراد که الآن با آقای هاشمی خوب شدند، در جریان مجلس ششم وی را خانهنشین کردند. بعدها هم که میخواستند جلوی ولایت فقیه بایستند دوباره پشت آقای هاشمی رفتند و همین کارها را یکروز با آقای راستی هم کردند. آیتالله راستی میگفت «علت اینکه شما (جناح چپ سازمان) این حرفها را نمیپذیرید این است که مطالب، دانش و اطلاعاتتان با اطلاعات غیر اصیل اسلامی، مخلوط است». خودشان آیتالله راستی را به امام معرفی کردند و اوایل با او خوب بودند، بعد وی را خراب کردند، دوباره بعد از فوت ایشان بهسمت آقای راستی رفتند و ایشان را مصادره کردند، در حالی که آیتالله راستی برخی از اینها را منحرف میدانست».