دکتر کچویان:
حماسه شهید حججی باطن جامعه را ظاهر و جنگ روانی دشمن را خنثی کرد
اسارت و سپس شهادت شهید حججی انعکاس گستردهای در بین مردم داشت و جامعه را به شدت متاثر کرد. گروههای مختلف اجتماعی نسبت به این واقعه واکنش نشان دادند اما محافل آکادمیک و علمی کشور که پیش از این در مورد اتفاقات مشابه با گستره و اثرگذاری بسیار محدودتر به طور مکرر به برگزاری همایشها و جلسات تحلیل و بررسی پرداخته بودند در مورد پدیده شهید حججی همچنان سکوت کردهاند که البته شاید با بازگشایی دانشگاهها در سال تحصیلی جدید و برگزاری جلساتی در تحلیل این موضوع این خلا جبران شود.
دکتر حسین کچویان، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تحلیل پدیده شهید حججی و آثار آن بر هویتیابی مجدد جامعه در گفتوگو با «خبرگزاری مهر» به تحلیل و بررسی این رویداد و واکنش مردم به آن پرداخته است که بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
* برخی معتقدند که ماجرای شهادت شهید حججی و فضایی که در جامعه ایجاد کرد و در نهایت به تشییع با شکوه ایشان در چند شهر بزرگ ایران انجامید، در قامت یک پدیده اجتماعی قابل توجه و بررسی است. نظر حضرتعالی به عنوان یک جامعهشناس در این مورد چیست؟
با توجه به سؤال شما اولاً باید این نکته را روشن ساخت که چرا این موضوع مصداق پدیده است. برای این منظور و بدون اینکه بخواهیم وارد بحثهای فنی در این زمینه شویم، تمرکز بحث را باید در وجوهی بگذاریم که این موضوع را از مقولات مشابه آن متمایز کرده است. به عبارت بهتر شهادت شهید حججی اگر پدیده باشد، به اعتبار تمایزاتی است که این شهادت، با موارد مشابه، یعنی دیگر شهدای مدافع حرم نشان داده است.
از آنجایی که موضوع مورد بحث یعنی شهدای مدافع حرم با مسئله شهادت سر و کار دارد، نمیتوان گفت که جامعه با این شهدا برخوردی منفی داشته است، اما در بهترین حالت میتوان گفت حداقل بعضی نیروها و افراد یا جریانهای مسئلهدار خصوصاً ضدانقلاب و رسانههای بیگانه بالاخص ضد انقلاب فارسی، این امکان را داشتند که در مورد دیگر شهدای مدافع حرم مسئلهسازی کرده و شایعاتی مطرح کنند که شهادت این شهدا و شأن دینی و اجتماعی آنها را زیر سؤال ببرند و در مورد خلوص و ارزش کار آنها شک و تردید ایجاد کنند.
همین نوع برخوردها و رفتارهای منفی منشأ وضع و حالتی در مورد شهدای مدافع حرم شده بود که میتوان از آن (در قیاس با شهدای دفاع مقدس) تعبیر به نوعی مظلومیت نمود! در حالی که شأن و ارزش کار شهدای مدافع حرم، با توجه به حساسیت و خطرات دفع تهدیدات تکفیریها و خصوصاً بر هم زدن نقشههای سلطهطلبانه آمریکا و غرب، اگر نگوییم بیشتر از کار شهدای جنگ تحمیلی باشد، قطعاً کمتر از آن نبود.
درک این نوع تهدیدات و آمادگی برای بذل جان و مال برای مقابله با آن سطح بالایی از آگاهی، تعهد و حساسیت دینی و اجتماعی میخواهد؛ در حالی که در مورد تجاوزات به خاک کشور تقریباً همه مردم کمابیش حساساند و عِرق وطندوستی برای حضور در مقابل متجاوز، تقریباً در همه هست و باعث میشود که به راحتی بتوانند آمادگی فداکاری برای دفع آن را داشته باشند. اما وقتی که کشور ظاهراً به طور مستقیم مورد تجاوز قرار نگرفته، حضور در جبهههایی بیرون از خاک وطن کار هر کسی نیست.
در هر حال علیرغم ارزشمندی و حساسیت کار شهدای مدافع حرم و اهمیت فداکاری و تعهد آنها در این زمینه، دشمن توانسته بود در جنگ روانی تبلیغی، فضایی منفی حول این شهدا ایجاد کند و مانع از درک درست مردم از ارزش کار اینها و ارزشگذاری درست آن و تلاش برای قدردانی و تقدیر از آنها شود.
اینجاست که شهادت شهید حججی تبدیل به یک پدیده میشود. برخلاف انتظار به یکباره انگار شهادت این شهید تمام فضای منفی و نتایج جنگ روانی ـ تبلیغی دشمن طی چند سال اخیر را از بین میبرد و با از بین بردن موانع روحیـ روانی و سدهایی که دشمن توانسته بود در ذهن و دل مردم ایجاد کند، دفعتاً گویی مردم به بصیرت تازهای در این خصوص دست مییابند تا حدی که انگار نوعی شرمندگی از آنچه در گذشته در مورد شهدای مدافع حرم میگفتند، آنها را در مقام جبران خطاها و کمکاریهای گذشته در این خصوص قرار میدهد.
حتی میتوان گفت شهادت شهید حججی توانسته بعضی کج فهمیهای ناشی از کار دشمن در زمینه مواضع کشور در قضیه سوریه را نیز اصلاح کند. در واقع وجهی از پدیده شدن شهادت شهید حججی نیز به این مسئله مرتبط است.
* با توجه به نکاتی که در تمایزیابی شهادت این شهید بزرگوار به عنوان یک پدیده مطرح کردید، چه آثار و پیامدهای اجتماعی برای آن میتوان متصور بود؟
از وجهی انسجام و وحدتی که در کل کشور در این مورد به وجود آمد، در شکلگیری پدیده شهید حججی نقش داشت و اینکه همه اقشار و گروهها و با هر نگاه سیاسی از شهادت و مظلومیت وی متأثر شدند و در تنفر از تکفیریها و سبعیت جنایتکارانه آنها با هم همصدا شدند، ربط و پیوند این مسئله را به باطن جامعه و نیروهای اصلی هویتی نشان میدهد.
شکلگیری و ظهور پدیدههایی مثل شهید حججی برای درک نیروهای تعیینکننده جامعه، عناصر اصلی هویتی و آنچه منشأ انسجام و وحدت یا هماهنگی نیروها و جریانهای متنوع و بعضاً متفرق جامعه میشود، نقش کلیدی و رمزگشا دارند... پدیدههایی نظیر پدیده شهید حججی یا تشییع شهدای غواص با مواردی مثل تشییع این خواننده یا آن هنرپیشه یا حتی فلان عالم دینی تفاوت جدی دارد.
نفس ظهور جمعیتهای انبوه و بروز حساسیتهای عاطفی نسبت به درگذشت یا فقدان یک خواننده، هنرپیشه یا عالم و متفکر، آنها را مشابه با پدیده شهید حججی و تشییع شهدای غواص نمیکند. به عبارت بهتر حضور جمعیتهای انبوه در تشییع افراد مشهور و یا واکنش عاطفی و احساسی نسبت به فقدان اینگونه افراد فینفسه موجب شکلگیری پدیده خاص اجتماعی نمیشود و در واقع میتوان گفت اینجور واکنشها در این موارد امری عادی است. اما مواردی مثل شهادت شهید حججی یا تشییع شهدای غواص یا تظاهرات ۹ دی سال ۸۸، ویژگیهایی دارد که آنها را متمایز از موارد ظاهراً مشابه دیگر و تبدیل به پدیده اجتماعی میکند. دقیقاً همین تفاوتهاست که این موارد را بدل به یک پدیده میکند.
* این تفاوتها چیست و چطور علیرغم مشابهتهای ظاهری معتقدید که شهادت شهید حججی یا تشییع شهدای غواص با تجمع دهه هفتادیها و حتی تشییع یک عالم دینی متفاوت است؟
ما به طور معمول عکسالعمل نسبت به فقدان آدمهای مشهور را غیرعادی و امری بیسابقه تلقی نمیکنیم. اما وقتی نسبت به شهادت شخصی ناشناس و عادی نظیر شهید حججی چنین واکنش گسترده و عاطفی نشان داده میشود، موضوع کاملاً فرق میکند. در واقع تا آنجایی که به شخص شهید حججی و دیگر شهدای غواص مربوط میشود، مردم هیچ چیز در مورد شخص وی نمیدانند. به یک معنا اگر هم چیزی در مورد شخصیت این افراد میدانند، بعد از ظهور پدیده آنهاست. در مورد شهدای غواص حتی اسم آنها را نیز نمیدانند.
آنچه در این افراد... برای مردم آشنا و مورد توجه است یک سری ارزشهای دینی و عملکرد و رفتار ارزشی اخلاقی آنها است. انتخابی که این افراد انجام دادهاند، ایثار و فداکاری آنها در بذل جان و پایمردی برای حفظ ارزشهای متعالی، دفع دشمن و مقابله با ظلم، مقولاتی هستند که واکنش مردم و حساسیت آنها را نسبت به شهادت آنها برانگیخته، نه صدای خوب یا بازی آنها در فلان فیلم یا برنامه تلویزیونی و وقت خوشی که مردم با صدا و بازی آنها داشتهاند.
در مورد شهید حججی و شهدای غواص اساساً بهره و نفع مردم از صدا و بازی آنها در فیلم و نظایر آنها مطرح نیست. اینجا پای ارزشهایی در میان است که ازاشخاص یا گروهها یا حتی خاک و نظایر اینها بسیار فراتر میرود.
به یک معنا وقتی جامعه واکنشهایی اینگونه یکدست و هماهنگ به شهادت افرادی چون حججی یا شهدای غواص نشان میدهد، در واقع باطن خود را ظاهر کرده و عینیت میبخشند. در این گونه موارد مشخص میشود که آنچه به طور روزمره در رفتار و ظاهر افراد میبینیم که آنها را از هم متمایز کرده و یا گرایش فرهنگی خاصی را در آنها منعکس میکند، عناصر اصلی هویتی آنها نیست. اینگونه ویژگیها نهایتاً سطح دمدستی از ارزشهای روزمره در مورد خورد و خوراک، لباس و آرایش آنها را نشان میدهد. این ویژگیهای فرهنگی و آنچه در این سبکهای زندگی عُرفی در افراد (خصوصاً در جوانان) به طور معمول و روزمره دیده میشود، سطح ناپایدار و گذرای حیات و شخصیت اجتماعی آنها را میسازد و نه عمق آنها را.
این خصوصیات سطحی و گذرا برعکس ارزشها و خصایص فرهنگیای که واکنش مردم به شهادت شهید حججی آن را منعکس میسازد، موجب تفرق و تمایز افراد و مردم میشود؛ در حالی که واکنش به شهادت حججی ارزشهای مشترک و وحدتبخش مردم را منعکس میکند که موجب هماهنگی و انسجام مردم و واکنش واحد آنها در موقعیتهای حساس تاریخی و در برابر تهدیدات علیه جامعه، ارزشها و هویت آن میگردد.
شهید حججی و شهدای غواص مظهر ارزشهای فرهنگی و ویژگیهای متعالی انسانی هستند که به یک جامعه وحدت و انسجام میبخشد.
* آیا شهادت شهید حججی و اثرات و واکنشهای اجتماعی پس از آن، صرف نظر از انعکاس عناصر هویتی اصلی در جامعه، در هویتیابی مجدد جامعه ایرانی هم موثر است؟
واکنشهای عمومی به شهادت حججی یا شهدای غواص غیر از اینکه منعکسکننده ارزشهای وحدتبخش و عناصر فرهنگی تعیینکننده هویت اسلامی – ایرانی است، کارکرد اجتماعی دیگری نیز دارد. این واکنشها از وجه دیگری هویتساز نیز هست و همزمان هویت و عناصر هویتی اسلامی – ایرانی را نیز تعمیق میبخشد. یعنی جامعه در عین اینکه به واسطه وحدت هویتی و اشتراک در ارزشهای پایهای و بنیانی به مواردی مثل شهادت شهید حججی که این ارزشها را در خود دارد واکنش هماهنگ و واحد نشان میدهد.
این واکنشها خود به صورت دیالکتیکی، هم ارزشها و عناصر هویتی موجود را محکمتر، پایدارتر و عمیقتر میکند، هم در جریان این واکنشها ابعاد تازهای از عناصر هویتی کشف و یا ایجاد شده و هویت جامعه غنا و گستردگی پیدا میکند. این حقیقت، نقش هویتساز شهادت و شهدا را در جامعه نشان میدهد. این نقش و کارکردی است که به طور معمول مرگ هیچ انسانی در جامعه ندارد.
* نحوه شهادت شهید حججی به نوعی تداعیکننده واقعه عاشورا بود. نقش فرهنگ عاشورایی به عنوان یکی از عناصر هویتساز ایرانی اسلامی در ظهور چنین پدیدهای چیست؟
اینجا دقیقاً با همان نقش و جایگاهی روبرو هستیم که محرم و شهادت حضرت سیدالشهدا و دیگر شهدای کربلا به تناسب در جامعه و تاریخ این کشور ایفاء کردهاند. همانطور که عاشورا و ارزشهای کربلا در طول تاریخ در شکلگیری تاریخ ما و ایجاد حرکتهای اجتماعی نظیر سربداران و دیگر نهضتهای شیعی یا ظهور حکومتهایی چون آل بویه و صفویه و در دوران معاصر شکلگیری نهضتهایی چون مشروطه، ملی شدن نفت و خصوصاً ۱۵ خرداد و به ویژه انقلاب اسلامی نقش اصلی و عمده داشتهاند و در شکلگیری هویت ایران و ایرانی جایگاه اصلی و محوری داشتهاند، شهدا نیز به تناسب نقشی مشابه داشتهاند.
در واقع چه در دوران جنگ تحمیلی و چه اکنون در قضیه نبرد با تکفیریها و دفع تهدیدات از صهیونیسم و آمریکا و غرب، هربار که شهیدی میدهیم و او را تشییع میکنیم، فرآیند مشابهی در جامعه به جریان میافتد. با هر تشییعی مثل این است که «دستگاه هویتسازی» در جامعه به کار میافتد و به ارزشهای متعالی و عناصر هویتی ما «جان» دوبارهای میبخشد.
به همین دلیل است که بعضی جریانها و نیروهای افراطی در جناح اصلاحطلب تا این پایه نسبت به تشییع شهدا حساساند و با آن مخالفت میکنند. آنها میفهمند که شهدا و تشییع شهدا چه کاری در جامعه و با روح و روان افراد میکند و چون غربگرا هستند و در تضاد با ارزشها و هویت جامعه قرار دارند، هر بار که شهیدی میدهیم و تشییعی انجام میگیرد گویی تیری به قلب اینها شلیک میشود.
در هر حال، همان طور که عاشورا پشتوانه شهادت و ارزشهایی است که شهدا را در مسیر خود هدایت و تقویت میکند، شهدا نیز با شهادت خود و موجی که در جامعه ایجاد میکنند، عاشورا و ارزشهای کربلا را تقویت میکنند.