رقص با برجام اشک با دلار(یادداشت روز)
دو تصویر از شب توافق هستهای ایران و 1+5 که عدهای در تهران به خیابان ریخته و به جشن و پایکوبی پرداختند، بیش از همه ماندگار و قابل تامل است. اولی جوانی که بر تیشرت خود تصویری از پرچم آمریکا به شکل قلب داشت و شادمان در حال رقص بود و دیگری جوانی که دو اسکناس در دست داشت؛ هزار تومانی و یک دلاری، میخندید و انگار از شوق اشک در چشمانش حلقه زده بود!
آن رقصها و اشک شوقها و امید به کاهش قیمت دلار به هزار تومان، البته چندان دوام نیاورد. هر چه گذشت بیشتر و بیشتر مشخص شد که آن حرفها درباره دنیای پسابرجام تنها حرف بوده است و البته حرف هم که هزینهای ندارد. اشکها و حسرتهای برجام اگر مایه سرخوردگی و ناامیدی از آینده شود بیشک خسران دوچندان است اما اگر عامل تفکر و عبرت شود، شاید بتوان حتی به این خسارت محض نیز به دیده خیر نگریست. عبرت آن است که با برجام و بیبرجام آمریکا دشمن جمهوری اسلامی و ملت ایران است. ابزار اعمال این دشمنی نیز چیزی نیست جز تحریم اقتصادی و مرکز ثقل این ابزار و فشار نیز همان اسکناسی بود که آن جوان با چشم نمناک در دست داشت؛ دلار.
هژمونی جهانی دلار از سال 1944 آغاز و عملاً از سال 1971 رسمی و فراگیر شد. زمانی که ریچارد نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا پشتوانه طلا را کنار گذاشت و دلار را به عنوان پشتوانه ذخایر ارزی جهان انتخاب کرد. قرارداد اقتصادی-امنیتی واشنگتن و ریاض در همان اوایل دهه 70 میلادی یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بود. عربستان به عنوان رئیسوقت اوپک تضمین داد که تمام معاملات نفتی خود را با دلار انجام دهد و آمریکا نیز در عوض حمایت نظامی و امنیتی از رژیم آلسعود را تضمین کرد. نفت عربستان راهی آمریکا شد و تسلیحات آمریکا راهی عربستان.
با رشد سلطه دلار در اقتصاد جهان، آمریکاییها بیش از پیش دریافتند برای اعمال سیاستهای خود و اجبار کشورهای غیرهمسو به تغییر رفتار خود، لزوماً نیازی به لشکرکشی نظامی نیست و میتوان جنگ اقتصادی را با ابزار دلار به راه انداخت. هزینههای کمتر و ظاهری موجهتر از بمباران و کشتار با توپ و تانک دارد و در نهایت نتایج آن نیز در مجموع نسبت به جنگ نظامی مفیدتر است.
نظام پولی غرب در واقع ابزاری اقتصادی برای پیشبرد اهداف سیاسی است. این نظام توسط دو نهاد کنترل میشود؛ FED بانک مرکزی فدرال آمریکا و BIS «بانک تسویه حسابهای بینالمللی» یا همان بانک مرکزیِ بانک مرکزیها که در سوئیس مستقر است. کنترل آمریکا بر اجزای این نظام جهانی و سلطه دلار، این قابلیت را به این کشور داده است که کشورهای غیرهمسو با خود را به بهانههای مختلف تحت فشار و تحریم قرار دهد. ویلیام کلارک در کتاب «پترو دلار» پشت پرده برخی مداخلات و تجاوزهای نظامی اخیر آمریکا در منطقه غرب آسیا را تلاش برای حفظ سلطه دلار معرفی میکند و معتقد است واشنگتن برای حفظ این سلطه، از به راه انداختن جنگ و کشتن هزاران هزار شهروند بیگناه و غیرنظامی هم ابایی ندارد.
تحریم اولین و پرکاربردترین ابزار در کیف دیپلماسی آمریکاست تا جایی که به قول آقای ظریف وزیر امور خارجه کشورمان، کاخ سفید به استفاده از تحریم عادت کرده است. مارس سال میلادی گذشته روزنامه وال استریت ژورنال در مقالهای تحت عنوان «دلاریزه کردن آیتاللهها» به سیاست اوباما در برخورد با جمهوری اسلامی پرداخت و هشدار داد به هیچ عنوان نباید اجازه دسترسی تهران به سیستم جهانی دلار را داد. این مقاله را مارک دوبوویتز از نمایندگان آمریکایی که نقشی پررنگ در طراحی و تصویب طرحهای ضدایرانی کنگره دارد، نوشته بود.
اعتیاد مزمن کاخ سفید به تحریم و سلاح دلار برای تهدید دشمنان خود، در حال تبدیل ماجرا به وضعیتی بومرنگی است چرا که دلار در حال از دست دادن ارزش و جایگاه شماره یک خود در اقتصاد جهانی است و یکی از دلایل اصلی آن نیز موضوع تحریمهاست. کشورها میبینند که وابستگی به دلار میتواند خطر تحریم را در پی داشته باشد. پس عاقلانه نیست که همه تخممرغهای ارزی خود را در سبد دلار بگذارند.
روزنامه واشنگتنپست در مقالهای درباره کند شدن تیغ تحریمها در اثر استفاده زیاد و نابجا مینویسد؛ «پزشکها میدانند که حتی مؤثرترین داروها هم میتواند به علت استفاده بیش از حد بیتأثیر شوند. این قضیه، بهطور قطع درباره استفاده از آنتیبیوتیکها برای مقابله با بیماریهای عفونی نیز صدق میکند. آنتی بیوتیکهایی که دارای طیف اثربخشی گستردهتر هستند و باکتریهای خوب و بد را به یک میزان از بین میبرند، خطرناک هستند. خطر بزرگتر آن است که استفاده بیش از حد از آنتیبیوتیکها باعث میشود بدن در برابر دارو مقاومت نشان دهد و مصونیت ایجاد کند. این فشارهای قوی و فزاینده تقریباً میتواند غیرقابل علاج باشند. پزشکان یاد گرفتهاند که تجویز بیش از اندازه مناسب نیست. بنابراین سیاستمداران هم باید (در استفاده از ابزار تحریم) به همین شیوه عمل کنند.»
آدام زوبین معاون سابق وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و جرائم مالی که از او بهعنوان سزار تحریمهای ایران یاد میشود در مقالهای مینویسد؛ «ما میتوانیم از اهرم تشدید فشار استفاده کنیم. اما نمیتوانیم اروپا، روسیه و چین را ترغیب کنیم از اقتصاد ایران فاصله بگیرند.اگر آمریکا جهان را با عدم دسترسی به دلار تهدید کند، در واقع برتری دلار را تهدید کرده است و موجب تضعیف بازارها و اهرم قدرت خود میشود.»
پیشبینی و هشدارها در اینباره درست است. شهریورماه اعلام شد که چین بهعنوان یکی از بزرگترین واردکننده نفت به زودی واردات نفت خود را بر اساس یوآن –پول ملی چین- انجام خواهد داد. پکن با ایجاد امکان مبادله آسان یوآن با طلا به دنبال تحکیم و تضمین این سیاست کلان اقتصادی است.
اعضای بریکس(قدرتهای اقتصادی نوظهور) و سازمان همکاری شانگهای به سرعت در حال عبور از هژمونی دلار و دلارزدایی از مبادلات و اقتصاد خود هستند. این کشورها نیمی از جمعیت جهان و یک سوم تولید ناخالص ملی را در اختیار دارند. اعضای شانگهای از 5 سال پیش معاملات نفتی خود را بر اساس ارزهای ملی یا طلا کلید زدهاند. بریکس نیز سال گذشته اقدام به راهاندازی بانک بریک کرد. پکن وامی هنگفت در اختیار این بانک قرار داد. ماموریت اصلی این بانک تسهیل روابط اقتصادی بین اعضا بدون نیاز به دلار و سیستم مالی جهانی-تحت سلطه آمریکا و صندوق بینالمللی پول و بانک BIS- است.
قراردادهای دوجانبه و چندجانبه براساس ارزهای ملی یا طلا بر هژمونی دلار تاثیری مستقیم میگذارند. 20 سال پیش بیش از 90 درصد ذخایر ارزی جهان دلار آمریکا بود و این میزان امروز به کمتر از 60 درصد رسیده است. کارشناسان اقتصادی معتقدند چنانچه این میزان به کمتر از 50 درصد برسد، سقوط و افول دلار سرعتی تصاعدی به خود میگیرد.
سقوط دلار چنان محتوم و غیرقابل اجتناب است که حتی کارشناسان اقتصادی برای سرمایهگذاران خرد و کلان دستورالعملهایی برای محافظت از خود در برابر غرق کشتی شکسته دلار ارائه کردهاند؛ «برای پاسخ دادن به این تهدید باید دارای قابلیتهای متحرک باشید. دارایی خود را به شکل شناور نگهداری کنید تا در زمان موعود به سرعت قابل جابهجایی باشد. مهارتهای شغلی خود را نیز بهشکل قابل انتقال درآورید و بالاخره گذرنامه خود را بهروز نگه دارید!»
ایران اصلیترین هدف و کشور تحت تحریم آمریکا بوده و هست. چشمانداز سیاستهای آمریکا – اعم از دولت و کنگره و فارغ از دموکرات یا جمهوریخواه- نشان میدهد تحریم با اهرم دلار، همچنان نقطه کانونی استراتژی واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران است. در حالی که بسیاری از کشورها وضعیت ایران و نوع معامله آمریکا با ما را سرلوحه عبرت خود قرار داده و مشغول آمادهسازی خود برای دوران پسادلار هستند، پیچیدن برخی نسخههای داخلی که بوی همهچیز میدهد جز دلارزدایی از اقتصاد، آگاهانه یا ناآگاهانه خیانت در حق کشور و ملت است.
سفر اخیر آقای جهانگیری معاون اول رئیسجمهور به ترکیه و توافق برای حذف دلار از مبادلات دو کشور اگرچه نشانهای مثبت و ارزنده است اما به هیچ عنوان کافی نیست. سیاستمداران، دستاندرکاران اقتصادی و همه مردم باید بدانند و این واقعیت کلیدی را درک کنند که دلار دشمن استقلال، امنیت و اقتصاد کشور و معیشت مردم است. مردم باید روزی به خیابان بریزند و جشن بگیرند که دلار از اقتصاد و مبادلات حذف شده باشد. روز لغو واقعی همه تحریمها – به هر بهانهای- آن روز است و تضمین آن نیز استقلال اقتصادی است نه امضای فلان دیپلمات کلاهبردار آمریکایی.
محمد صرفی