kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۶۴۷۹
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۹
گفت‌و‌گو با سمیه احمدی کارگردان مستندهای «دیترویت» و «رویای بازگشت»

جست‌وجوی حقیقت از آمریکا تا فلسطین


انوشه میرمرعشی
سمیه احمدی با دو مستند «دیترویت» و «رویای بازگشت» تحسین شد. در حاشیه اکران مستند دومش «رویای بازگشت» در جشنواره عمار، وقتی خبرنگار یکی از شبکه‌های رادیویی از او پرسید چرا درباره فلسطین مستند ساختید؟ گفت: «اگر ما از مردم فلسطین دفاع می‌کنیم در واقع از هویت و غیرت اسلامی - ایرانی خودمان دفاع می‌کنیم. یعنی مردم ایران به وظیفه دینی و انسانی خود در قبال مردم فلسطین عمل می‌کنند.» در این گفت‌وگو علت ورود خانم احمدی به فضای مستندسازی و ساخت دو مستند «دیترویت» و «رویای بازگشت» بررسی شده است.

* چطور وارد فضای مستندسازی شدید؟
همیشه رسانه و مسئله سیاست گذاری در فضای رسانه یکی از دغدغه‌های خیلی مهم من بوده و هست. برای همین سر آشنایی‌های قبلی که با خانه مستند انقلاب اسلامی داشتم، وارد بخش پژوهش این مجموعه شدم. در آن دوره شناخت و نقد الگوهای تمدنی غرب و ارائه الگوی تمدنی اسلامی و ایرانی یکی از اصلی‌ترین موضوعات گروه پژوهش خانه مستند بود.
از آنجا که ما در گروه پژوهش خانه مستند معتقد بودیم که تا تمدن غرب را خوب نشناسیم نمی‌توانیم خوب آن را نقد کنیم و در مرحله بعد هم نمی‌توانیم به یک الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی برسیم؛ تحقیقاتی را درباره مباحث تمدن در غرب شروع کردیم. در این تحقیقات به سوژه‌های خیلی خوبی می‌رسیدیم. اما کسی را پیدا نمی‌کردیم که این سوژه‌ها را تبدیل به مستند کند.
* چرا مستندسازی برای شما اهمیت پیدا کرد؟
معتقدم مستند یک ژانر در هنر هفتم است که در آن کشف حقیقت اصل است؛ وقتی کارگردان مسئله را خوب درک نکند یا با آن ارتباط برقرار نکند طبیعتا در کار نمی‌تواند به کشف حقیقت برسد. به خاطر اینکه آن سوژه‌ها و ایده‌ها خیلی مورد استقبال قرار نمی‌گرفت؛ عملا دیگر به این نتیجه رسیده بودم که خودم باید توانایی ساخت مستند را پیدا کنم.در این دوران بود که خبر ورشکستگی اقتصادی شهر صنعتی دیترویت آمریکا رسانه‌ای شد. این خبر آنقدر برایم جالب بود که شروع به تحقیق کردم. هرچه جلوتر می‌رفتم موضوع ورشکستگی این شهر صنعتی و علل آن برایم جذاب‌تر می‌شد. خلاصه متن پژوهشی‌ام که کامل شد؛ پیشنهاد ساخت کار را به خانه مستند دادم. ابتدا با اینکه از موضوع استقبال می‌شد ولی کسی حاضر به ساختش نبود. در مرحله بعد که اعلام کردم خودم می‌خواهم این کار را بسازم؛ باید خانه مستند را برای ساخت آن قانع می‌کردم. در نهایت شرایط تولید کار فراهم شد قصه تصویری کار را براساس تصاویر آرشیوی نوشتم. واقعا آقای حسین افشار به عنوان تهیه‌کننده کار و خانه مستند به من لطف داشتند چون براساس اعتمادی که کردند و فرصتی که فراهم شد، مستند «دیترویت» ساخته شد.
* در مرحله ساخت با مشکل کمبود تصویر مواجه نشدید؟
واقعا با فقر تصویر مواجه بودیم. بدتر از همه اینکه دسترسی میدانی به مردم و کارشناسان در دیترویت نداشتیم. حتی عزیزان ایرانی را هم در دیترویت و هم در نیودیترویت پیدا کردیم اما علیرغم تماس‌های مکرر موفق نشدیم که راضی‌شان کنیم حرفهایشان را جلوی دوربین بگویند و در مصاحبه شرکت کنند. البته در جریان تحقیق به مقالات فردی به نام «تامس سُگرو» دسترسی پیدا کردم که درباره وضعیت اجتماعی و تغییرات فرهنگی دیترویت بعد از ورشکستگی مقالات زیادی داشت. تحلیل‌ها و مقالات وی خیلی به کارم آمد. به هرحال با تصاویر آرشیوی و یک گزارش تصویری از وضعیت جدید شهر دیترویت توانستیم مستند «دیترویت» را بسازیم. کار که آماده شد، در خانه مستند خیلی کار را به جهت محتوا و موضوع پسندیدند. البته خودم می‌دانستم که ایراداتی به بخش ساختار وارد است اما خدا را شکر مفهوم مد نظر ما کاملا به مخاطب منتقل می‌شد و این مهم‌ترین هدفم در ساخت «دیترویت» بود.
* برای کسانی که مستند «دیترویت» را ندیده‌اند توضیح می‌دهید که ماجرای دیترویت چیست؟
داستان «دیترویت» به این شکل است که این شهر تا 1920 میلادی [برابر با 1299 شمسی] یک شهر سنتی و با اقتصاد کشاورزی و مشاغل سنتی بوده است. اما در این سال دهه تولید صنعتی خودرو در دیترویت آغاز می‌شود. کم کم با گسترش فعالیت کارخانه‌های خودروسازی آمریکایی در این شهر، فرهنگ شهر تغییر می‌کند و در کنار افزایش رفاه، سیل مهاجرت سیاه پوستان به این شهر آغاز می‌شود. زیرا در دیترویت و احتمالا در ایالت‌های دیگر این طور جاافتاده که کارهای سنگین و کارگری مخصوص سیاه پوستان است.بعد از گذشت 50 سال و در دهه 70 میلادی رسما دیترویت به یک شهر صددرصد صنعتی تبدیل می‌شود. ولی در طول دهه‌های بعد به دلیل تبعیض‌های نژادی که همیشه علیه سیاه‌پوستان در نظام اجتماعی و سیاسی ایالت متحده آمریکا وجود داشته و همچنان دارد، چالش‌های بزرگ نژادپرستی میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان نمایان می‌شود. با بالا رفتن درگیری‌های نژادی، ژاپنی‌ها و کره جنوبی‌ها فرصت را مناسب می‌شمردند و تولید صنعتی خودرو را برای بازارهای جهانی آغاز می‌کنند. کم کم رقیبان جدید در بازارهای جهانی محصولات خودروسازی دیترویت را کنار می‌زنند. این عامل و تشدید درگیری‌های نژادی باعث می‌شود که صاحبان سرمایه و کارخانه‌دارها، شهرک‌های صنعتی خود را به مکان جدیدی منتقل کنند که امروز «نیو دیترویت» نام دارد. اما این بار یک اتفاقی می‌افتد و آن اینکه کارخانه‌های تازه احداث شده از استخدام سیاه پوستان خودداری می‌کنند.
در نتیجه شهر صنعتی دیترویت با ورشکستگی کامل مواجه می‌شود. بعد ساکنان شهری که هزاران هزار بیکار دارد با فساد، اعتیاد و جنایت مواجه می‌شوند. برای همین مردم شهر برای زندگی در آن باید راه چاره‌ای پیدا می‌کردند... کمی بعد راه چاره خودش را با روی آوردن مردم شهر به ویژه سیاه‌پوستان به کشاورزی نشان می‌دهد. در آخر مستند یک خانم سیاه‌پوست که مادر دو فرزند است در کنار تعریف کردن از مزیت‌های روی آوردن به اقتصاد کشاورزی اعلام می‌کند مشکل اصلی در ساختار غیرعادلانه نظام سرمایه‌داری است. و این دقیقا همان موضوعی است که دنبال بیانش بودیم.
* کار از تلویزیون پخش شد؟
بله. اولین بار از شبکه خبر پخش شد. بعد از آن هم از دوستان شنیدم که تا به حال شبکه مستند و افق چند بار «دیترویت» را پخش کرده‌اند. از بازخوردی که از دوستان گرفتم، متوجه شده ام که با وجودی که کار تحلیلی است و شاید به قول معروف کمی نخبه پسند باشد اما مخاطب عام مفهوم و پیام مستند را درک می‌کند.
* بعد از دیترویت چرا رفتید سراغ مسئله فلسطین و مستند «رویای بازگشت» را ساختید؟
دو سال بعد از شروع بیداری اسلامی می‌خواستم یک کار تحلیلی درمورد این جریان بسازم. مطالعاتم را که شروع کردم، متوجه شدم در جریان انفجار خبری مربوط به حوادث بیداری اسلامی در کشورهای مختلف، رسما خبرهای مربوط به قضایای فلسطین و ‌اشغالگری اسرائیل بسیار کمرنگ شده و گاهی اصلا فراموش می‌شود. تحقیقات و مطالعاتم ادامه داشت که بارقه‌های انتفاضه قدس آغاز شد. برای همین دیگر مطمئن شدم که باید کاری برای فلسطین بسازم تا تلنگری برای همه ما باشد که قضیه فلسطین در هیاهوی بیداری اسلامی نباید فراموش شد. این طوری ساخت مستند «رویای بازگشت» را با موضوع انتفاضه الله‌اکبر زنان و انتفاضه چاقوی مردان کرانه شروع کردم. سر تدوین نهایی کار خیلی وسواس به خرج دادم. یعنی واقعا سعی کردم ساختار کار حرفه‌ای باشد.
* به نظرم به خاطر داستان محور بودن «رویای بازگشت» تاثیرگذاری‌اش روی مخاطب بیشتر است.  خودم که کار را در جشنواره عمار دیدم، متوجه شدم همه کسانی که هم ردیفم در سالن سینما نشسته بودند، سر شهادت «هنادی» و به خصوص شهادت «مهنّد»‌گریه می‌کردند.  از بازخوردهای بعد از اکران بگویید؟
خودم هم موقع تدوین کار خیلی برای مجاهدان فلسطینی مستندم‌ گریه کردم. البته «رویای بازگشت» رویکرد تحلیلی هم به ماجرای فلسطین و چرائی وقوع انتفاضه کرانه باختری دارد اما به دلیل داستان محور بودنش مخاطب عام خیلی راحت با آن ارتباط برقرار می‌کند.
کار را جوری ساختم که به سالگرد شروع انتفاضه قدس برسد اما متاسفانه در پخش همکاری نشد و آن زمان از سیما پخش نشد. البته بعدا در دهه اول محرم سال قبل از شبکه یک پخش شد که چون بیشتر مردم در شب‌های محرم مشغول عزاداری هستند، قاعدتا نتوانسته مخاطب زیادی داشته باشد. به هرحال در اکران‌های خصوصی دیده و شنیده‌ام که مخاطب خیلی تحت تاثیر موضوع قرار می‌گیرد. از طرف دیگر هم بازخورد خیلی خوبی از بعضی دوستان فلسطینی که از طریق نت کار را دیده اند، دریافت کرده‌ام.
* و در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
فعلا بزرگترین دغدغه ام اقتصاد مقاومتی و رویکرد مردمانی است که بدون اینکه از طرف دولت حمایت شوند، مشغول تولید و چرخاندن اقتصاد کشور هستند. مشغول پژوهش و شناسایی و کار روی این موضوع هستم. البته در کنارش همچنان موضوعاتی مثل مسائل منطقه‌ای جهان اسلامی و مسائل مربوط به حوزه تمدن مورد علاقه ام هست و مشغول پژوهش درموردشان هستم اما هنوز به نتیجه خاصی نرسیده‌ام.
* ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.