بررسی سبک زندگی در سینمای ایران با بررسی فیلمهای پرفروش دهه 80
الهام کرمی
اشاره:
نمایش سبک زندگی در جوامع مختلف، همواره یکی از موضوعات هنرهای برآمده از دل آن جوامع بوده است. از همین روست که یکی از منابع و مراجع تحقیق و پژوهش جامعهشناسان درمورد مردم، ملل و سرزمینهای گوناگون، هنر آن ملل و کشورها به شمار آمده و در مورد هنر سینما به عنوان هنر هفتم و هنری که گفته میشود عصاره دوران مدرن است، نیز همین ویژگی ساری و جاری دانسته شده است. به همین دلیل سینماگران کشورهای مختلف همواره سعی کردند در آثار خود و در کنار و یا پس زمینه قصهها و داستانها و ماجراها، به نوعی آیینها و اعتقادات و باورها و ارزشها و سبک زندگی رایج در سرزمین خویش را به تصویر بکشند. این تلاش در بسیاری از آثار سینمای آمریکا مانند آنچه به عنوان فیلم وسترن خوانده شد، یا در سینمای ژاپن و فیلمهایی که با محوریت ساموراییها جلوی دوربین رفت و همچنین در سینمای ایتالیا و فرانسه و در سبکهایی مانند نئورئالیسم و امپرسیونیسم مشاهده گردید.
اما متاسفانه نمایش سبک زندگی ایرانی/اسلامی در سینمای ایران، کمتر به چشم آمده و یا اغلب کم رنگ بوده است. مطلب پیشرو به شرایط آرمانی و ایده آل سینمای ایران میپردازد و آنچه در سینمای دهه 80 در قالب سبک زندگی نمایش داده شده است را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین برخی پیشنهادات عملی در چگونگی نمایش و تصویر سبک زندگی ایرانی/اسلامی در سینمای ایران نیز مورد تاکید قرار گرفته است. این مقاله گزیدهای از یک پایاننامه پژوهشی با همین موضوع است که توسط نگارنده به رشته تحریر در آمده است.
در رابطه با محتوای فیلمها و نتایج بهدست آمده (از بررسی سبک زندگی در فیلمهای پرفروش دهه 80 سینمای ایران)، با نگرشی غیرارزشی، غیردینی، غیر سیاسی و حتی غیر جانبدارانه میتوان گفت؛ هر نظام و حکومتی که در کشورهای مختلف وجود دارد، در راستای دستیابی به اهداف کوتاه و بلندمدت خود و همچنین دفاع از ارزشهای حاکم بر آن، انتظار دارد که دستگاههای مختلف داخلی از جمله رسانههای ارتباطی در بخش فرهنگی، همسوی با آرمانهای آن جامعه حرکت کنند. این در حالی است که نظارت حداقلی دستگاههای مسئول باعث شده است در نظام جمهوری اسلامی، سینما نه تنها به سمت تعمیق و ترویج ارزشهای دینی حرکت نکند بلکه روز به روز به سمت ترویج واشاعه اباحهگری و عریاننمایی پیش میرود. با در نظر گرفتن دو بعد برای بخش فرهنگی کشور شاید بهتر بتوان این مسئله را بیان نمود: 1) وضعیت موجود، 2) آینده مطلوب.
آینده مطلوب
آینده مطلوبی که برای جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف ترسیم شده است را در سند چشمانداز بیست ساله، میتوان مشاهده کرد. در پاراگراف دوم این سند آمده است: «ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل.» برای آنکه یک جامعه – به عنوان مثال، ایران- بتواند با هویت خویش [اسلامی، انقلابی] در جهان اسلام، الهامبخش باشد، قطعاً باید فرهنگ پویایی داشته باشد. از جمله ویژگیهای فرهنگ پویا میتوان به «انتقالپذیری» و «پایداری» آناشاره نمود. یعنی از ابزارها و تکنولوژیهای روز برای انتقال «ارزشهای فرهنگی» استفاده شود و در عین حال در مقابل فرهنگهای مهاجم، بتواند مقاومت کند. با توصیف شرایط موجود، نه تنها نشانههای مقاومت و پایداری در فرهنگ و رسانههای مبلّغ فرهنگ دیده نمیشود بلکه خود به ابزاری برای ترویج و تبلیغ فرهنگ مهاجم تبدیل گشتهاند.
وضعیت موجود
نتایج به دست آمده از بررسی محتوایی کیفی و کمی فیلمها نشان میدهد که مدگرایی، استفاده از لباسهای مغایر با شأن انسان ایرانی (نکته: وضعیت پوشش و حجاب که جزو ارزشهای ثابت و لایتغیر در اسلام است)، چگونگی گذران اوقات فراغت (حدود 70 درصد ارتباط با جنس مخالف و 12 درصد شرکت در پارتی)، مدیریت بدن (60 درصد آرایش موی سر، 29 درصد استفاده از زیورآلات و 10 درصد جراحی زیبایی)، صرف غذا در رستوران و کافی شاپ، استفاده از واژههای لاتین و استفاده از موسیقیهای لسآنجلسی و خارجی (95 درصد) بیشترین میزان تکرار را داشتهاند که «تکرار» تکنیکی خاص و مؤثر برای «درونیسازی» است!! این مؤلفهها، سبک زندگی غیردینی و غیرارزشی را به نمایش میگذارد. شاید نتایج حاضر قابلیت تعمیم نداشته باشد اما حداقل میتواند سیر طی شده در دهه گذشته و سالهای اخیر را به خوبی توصیف نماید.
نکته مهم دیگری که در سند چشمانداز به آناشاره گردیده، «تقویت هویت ملی مبتنی بر اسلام» و «جامعه اخلاقی» است. در فیلمهای هدف بررسی به عنوان مثال، بیش از «105» بار بر مهاجرت به خارج از کشور تأکید شده و بیش از «297» مرتبه از کلمات رکیک و ناسزا استفاده گردیده است! این دو مؤلفه جزو شاخصها و ابعاد مورد بررسی در سبک زندگی قرار نداشتند اما تکرار بیش از حد و غیر طبیعی آنها نشان میدهد که چه میزان سینما در راستای اخلاقمداری و تقویت هویت ملی قدم برداشته است؟!
پیشنهادات
* اتخاذ سیاستهای حمایتی نسبت به ترویج فیلمنامهنویسی براساس فرهنگ اسلامی و تولید فیلمنامههای اقتباسی بر اساس ذخایر عظیم فرهنگی موجود در ادبیات کلاسیک فارسی.
* ممانعت از به تصویر کشیدن فیلمنامههای متضاد با فرهنگ اسلامی- ایرانی در راستای حفظ ارزشها، استحکام نهاد خانواده و عدم ایجاد چالش میان نسلها.
* انعکاس واقعیات جامعه در فیلمها و اجتناب از به تصویر کشیدن ذهنیات پوچ و بیمحتوا جهت احترام به حقوق مخاطبان
* اجتناب از بزرگنمایی بیش از حد نقاط ضعف موجود در کشور (خانواده، شهرها، روستاها و...)
* حمایت مادی و معنوی از فیلمهایی که در راستای جامعه پذیری بهینه نسل جدید مبتنی بر ارزشهای ناب اسلامی- ایرانی ساخته میشود.
* ممیزی معقول، منطقی و نظاممند جهت پیشگیری از تولید فیلمهایی که با هدف تصرف گیشه و بدون پایبندی به ارزشهای اخلاقی جامعه تولید میشوند.
* حمایت از تولید فیلمهایی متناسب با هر گروه سنی به صورت مجزا و اهمیت قائل شدن برای درونی سازی ارزشها در نسل کودکان، نوجوانان.
* توجه ویژه به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و نقاط عطف و سرنوشتساز در سی و پنج سال بعد از انقلاب اسلامی و حتی تاریخ ایران از جمله دفاع مقدس در راستای تقویت هویت ملی.
* نمایش دادن سبک زندگی (روابط، مناسبات، گفتوگوها، معماری، الگوی مصرف و...) صحیح و پرهیز از ترویج سبک زندگی تجملی، مصرف گرایانه و غربی.
* تغییر نگرش به سینما از رسانهای جهت گذران اوقات فراغت به ابزار فرهنگسازی به وسیله ساخت فیلمهای هدفمند، غنی و آگاهیدهنده (در میان مسئولان و سیاستگذاران و تهیه کنندگان دولتی و وابسته به دولت).
* ترویج اخلاق مداری در عرصه سینما و ارج نهادن به سینماگران متخلق به اصول اخلاق اسلامی جهت الگوسازی در این عرصه.
* توجه ویژه به شخصیتهای مبارز و اسوههای اخلاق و فعالیت در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، ورزشی و... در تاریخ معاصر و ساخت فیلمهای سینمایی از زندگی آنها
* نگاه درست و اصولی به همه اقوام و طبقههای اجتماعی ایران در متن و محتوای فیلمها و نه قشری خاص که به عنوان الگو و نماد معرفی میشوند!