kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۵۶۸۸
تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۸

چرا با فوتبال به درستی و صادقانه «معامله» نمی‌کنیم؟



سرویس ورزشی-
فوتبال پرهیاهو و حاشیه ما کماکان درگیر مسائل ابتدایی و پیش پا افتاده است و در نزد مسئولان ورزش و متولیان فوتبال هم اراده‌ای برای حل این مسائل و در افتادن با واقعیتهای این رشته جذاب و پرطرفدار دیده نمی‌شود. بعد از گذشت نزدیک به 80 سال از شروع رشته فوتبال در کشورمان تازه رئیس‌فدراسیون از «فقدان استاندارد»های لازم در نزد باشگاهها می‌گوید و اینکه باید با توجه به واقعیات و متناسب با امکانات، تعداد تیم‌ها را در رده‌های مختلف باشگاهی سامان دهیم تا فوتبال ما از سوی تشکیلات جهانی و بین‌المللی فوتبال دچار محرومیتهای سنگین نشود.
سالهاست که بسیاری از کارشناسان می‌گویند، این نشریه به سهم خود و در راه انجام وظیفه خود می‌نویسد و هشدار می‌دهد که آنچه در ورزش ما به نام «فوتبال» وجود دارد، در واقع غوغا و هیاهو و بهتر از همه «سرپوشی» است برای اینکه از قبل آن عده‌ای به نام و نان برسند چرا که اگر غیر از این بود، با این رشته پرطرفدار جهانی، این گونه رفتار و معامله نمی‌کردیم! این همه مردان کاربلد و خاکخورده و زحمتکش و متخصص را کنار نمی‌زدیم و به فرصت‌طلب‌ها و منفعت جویان و عوضی آمده‌ها مجال عرض اندام و جولان نمی‌دادیم این همه از کارهای اصلی و امور زیربنایی و ساختارسازی در فوتبال غافل نمی‌شدیم و به بازی‌های کودکانه و سر و کارهای ساده‌لوحانه و سطحی و نتیجه گرایی و... مشغول نمی‌شدیم. فکر و ذکر هر مسئول و مدیری که در این ورزش و برای این فوتبال تعیین می‌شود، «صعود به جام جهانی» است! عبارت «باید کاری کنیم که هر طوری شده برویم جام جهانی»! ترجیع بند و سخنی تکراری است که طی دو سه دهه اخیر یکسره از زبان مسئولان ورزش و فوتبال و حتی دولتی و سیاسی شنیده ایم اما کمتر - حداقل در حرف - از زبان مسئول و مدیری شنیده ایم که به جای این الکی خوشی‌ها و خودفریبی‌ها و آرزوهای کودکانه و دنبال کردن اهدافی که آنقدر که در تبلیغات انتخاباتی و مبارزات سیاسی کاربرد دارد، به نفع خود فوتبال نیست، بهتر است به کارهای پایه‌ای و ساختاری بپردازیم. همین که بعد از گذشت نزدیک به 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، تکلیف مدیریت و نحوه اداره تیم‌های با سابقه، ریشه دار و بالقوه بزرگی چون پرسپولیس و استقلال در ورزش ما مشخص نشده، ما را از هر گونه توضیح بیشتری بی‌نیاز می‌کند.
الان سه شماره است که مطلب این ستون، به نوعی با موضوع «باشگاهداری» در فوتبال و ورزش ما پیوند خورده است. پیش از این درباره وضعیت تأسف بار تیم استقلال- نه از حیث نتیجه گیری و... بلکه از حیث مدیریتی و ساختاری- سخن گفتیم و تأکید کردیم، که وضعیت ناخوشایند استقلال، ریشه در شرایط کلی مدیریت فوتبال و بلکه ورزش ما دارد و این نکته را هم افزودیم که این شتری که امروز جلوی خانه استقلال خوابیده، فردا در خانه تیم دیگری زانو می‌زند. چند شماره پیش راجع به تیم پرسپولیس و مشکلاتی که در آستانه بازی حساس این تیم در مرحله نیمه نهایی با تیم معروف عربستانی پیش آمده بود، نوشتیم و باز بر لزوم توجه به مسائل ساختاری و مدیریتی در فوتبال و باشگاههای خود تأکید کردیم. داستان تیم لیگ برتری «نفت طلائیه» که یکی از نمایندگان فوتبال ما در مسابقات سال آینده جام باشگاههای آسیا است، موجب شد تا بار دیگر به مشکلات ابتدایی و مسائل بدیهی این فوتبال‌اشاره کنیم و با تأسف تذکر دهیم که‌ای کاش مسئولان ورزش نیمی از انرژی و وقتی را که برای صعود به جام جهانی می‌گذارند، برای حل مشکلات ساده و پیش پا افتاده فوتبال بگذارند. خیلی باعث تأسف است که «صعود به جام جهانی» که در همه جا برای فوتبال یک کشور افتخار است و عاملی مهم و انگیزه ساز برای پیشروی به سوی آینده است، در فوتبال ما به مثابه «سرپوشی» برای کم کاریها از آن استفاده می‌شود و به ضرب آن سعی می‌شود از دیده شدن واقعیتهای تلخ و موانع اساسی پیش روی پیشرفت فوتبال خودداری شود!
این یک اصل مسلم و نکته بدیهی است که برای داشتن یک فوتبال محکم با ساختاری علمی و اساسی، شرایطی لازم است که یکی از این شرایط وجود «باشگاه» به معنی واقعی و دارای حداقل «استانداردهای» لازم است. ما خیلی از این شرایط و از جمله «باشگاه» به معنی واقعی و «استاندارد» آن را نداریم، یک مشت تیم سر هم بندی کرده‌ایم و دست عده‌ای که غالبا تخصص لازم را ندارند و به ضرب فامیل‌های کله گنده یا زد و بندهای جناحی یا تهدید و تحمیل باندهای دلالی و... سپرده ایم و....؛ نتیجه و خروجی این وضعیت معلوم است که چه از کار در می‌آید. سخن را کوتاه کنیم. ما با ورزش خود خوب «تا» نمی‌کنیم. با فوتبال خود به درستی و صادقانه «معامله» نمی‌کنیم. به همین دلیل هم هست که نه تنها آن رشد و پیشرفت بایسته و مورد انتظار رخ نمی‌دهد بلکه شاهد اتفاقات ناگوار و چهره بستن نتایج تلخی هم هستیم که پیش از آنکه معلول قدرت و تدبیر حریفان باشد، ریشه در ضعف و غلط کاری خودمان دارد. آیا واقعاً فوتبال ما 6 گل از آن همسایه و 4 گل از این یکی همسایه عقب است؟! علت یا علل رخ دادن این نتایج عجیب که بازگو‌کننده واقعیتهای فوتبال ماست، در کجاست؟ فوتبالی که با همه این جفاها، هنوز آنقدر بالقوه توان دارد که وقتی کار «تیم ملی»اش دست کاردان می‌افتد، و حداقل مدیریت و جدیت از سوی مربی حرفه‌ای‌اش اعمال می‌شود، آبروداری کند و خود را تا رده بهترین‌های جهان بالا بکشد و به جام جهانی صعود کند؟!