به مناسبت سالگرد شهید هاشمینژاد
گزارش ساواک: عبدالکریم از چیزی نمیترسد
سیدروحالله امینآبادی
هفتم مهرماه 1360 آیتالله عبدالکریم هاشمینژاد دبیر حزب جمهوری اسلامی در مشهد و یکی از روحانیون و مبارزان سرشناس خراسان توسط گروهک منافقین ترور و به شهادت رسید. (1)
از روزهای پایانی خرداد 1360 و به دنبال برکناری ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور و اعلام قیام مسلحانه گروهک تروریستی منافقین علیه جمهوری اسلامی ترور بزرگان انقلاب از سوی این گروهک و متحدین آن شدت گرفت، ترور حضرت آیتالله خامنهای توسط گروهک فرقان به عنوان ابزار دست منافقین در 6 تیر همین سال اولین گام دومین موج ترور بود که پس از انقلاب ملت مبارز ایران شاهد آن بودند، در اولین موج ترور آیات مطهری، قاضی طباطبایی، مفتح و سرلشکر قرنی توسط فرقان به شهادت رسیدند و در دومین موج ترور پس از خرداد 1360 بزرگانی چون بهشتی، رجایی، باهنر، قدوسی و ... به خیل شهدای اسلام پیوستند.
هفت مهرماه 1360 به شهادت میرسد، اسناد ساواک به خوبی مبارزات این شهید علیه رژیم طاغوت را روایت میکند، مامورین ساواک در گزارشات خود به نترس بودن این شهید اذعان میکنند.
در یکی از اسناد ساواک آمده است «از ساعت 20/30 الي 21/30 ليله ۱۰/۳/۴۲ آقاي هاشمينژاد واعظ در مسجد مروي با وجودي كه قبلا به وي و باني مجلس آقاي ناظمزاده (رئيس صنف خياط) تذكرات لازم داده شده بود، معهذا نسبت به دولت حمله نموده و اظهار داشت ما امنيت نداريم. نسبت به كار يهوديها و بهائيها رسيدگي میشود ولي راجع به مدرسه فيضيه قم رسيدگي نميكنند ... دستگاه ظالم يزيد هم زياد خودمختاري كرد ولي يك روز سرنگون شد چرا تيشه به ريشه اسلام مي زنيد؟ ... ما روحانيون از هيچ چيز نميترسيم و حاضريم در اين راه جان خود را فدا كنيم.» (2)
این سند به خوبی شجاعت مثالزدنی شهید هاشمینژاد را نشان داده و مبارزات این شهید پیش از قیام 15 خرداد 1342 را روایت میکند، به دلیل همین مبارزات بود که پس از قیام خونین 15 خرداد شهید هاشمینژاد دستگیر و به مدت 41 روز در تهران زندانی میشود، این نخستین بازداشت شهید هاشمینژاد بود و ایشان در بازجوییها نیز شجاعت خویش را در برابر مزدوران رژیم به نمایش گذاشته و دست به اعتراض میزند «... اما علت بازداشت ممكن است به علت قسمتي از انتقادات قانوني بوده كه اينجانب در سخنرانيهاي خود نسبت به قسمتي از اوضاع فعلي داشتهام و اگر واقعاً علت بازداشت همان است كه تشخيص دادهام، بسيار جاي تأسف است!» (3)
پس از آزادی شهید هاشمینژاد 21 مهر 1342 براي سخنراني به مسجد فيل دعوت میشود و در اين سخنراني به شدت از دولت وقت انتقاد و با اشاره به خيمهشببازي انجمنهاي ايالتي و ولايتي رژیم را مورد حمله قرار میدهد، شهید هاشمینژاد در این سخنرانی میگوید؛ «مجلسين [شورا و سنا ] را ما قبول نداريم. آنها را هم خودش [دولت ] انتخاب كرده است … من مي گويم تا مجلسين از هم پاشيده شود و دولت از اين كار غلط خود برگردد والا مملكت رو به خرابي مي رود.»
شهید هاشمینژاد درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی نیز میگوید؛ «… انجمنهاي ايالتي و ولايتي كه دولت تصويب نموده، به حكم علما و قانون اسلام، دولت آن را لغو نمود؛ چرا مجدداً عمل خود را انجام داد؟ اين دولت [اسدالله علم] را استيضاح میکنم!...»(4)
شهید یک روز پس از این سخنرانی در 22 مهر 1342 در مسجد فيل مشهد، در حضور چند هزار نفر با صلابتتر از گذشته طی سخنانی میگوید «… اين اقدامات اخير دولت و اينگونه مجلس قلابي كاملاً غلط است و مسخره اينجاست كه هر وقت در مقابل مبارزات علماء واقع ميشوند، فوراً اصلاحات ارضي را به رخ شما مردم ساده ميكشند...» (5)
در سندی مربوط به این سخنرانی از مجموعه اسناد ساواک میخوانیم؛ «... اگر به اسم به جناب آقاي نخستوزير [اسد الله علم] حمله كرده باشد، خيلي بيشرمي است. به هر حال دستور جلب وي داده شده...[اگر] نتيجهاي حاصل نشد، سر حوصله او را بايد ربود كه در عين حال نه بزرگ بشود و نه سر و صدا ايجاد گردد... » (6)
بدين ترتيب در شب دوم، در حين سخنراني شهید هاشمینژاد مسجد فيل به محاصره نيروهاي امنيتي و شهرباني درآمده و مأموران ساواك با لباس مبدل در مسجد حضور مییابند. گزارش ساواك حاكي از آن است كه جمعيت حدود 6 تا هشت هزار نفر بوده است. (7)
پس از سخنراني، مردم كه احتمال دستگيري «آیتالله هاشمینژاد» را ميدهند، حاضر به ترك مسجد نمیشوند و به او پيشنهاد میکنند كه در يك لحظه با خاموش كردن چراغهاي مسجد، فرار کند! اما سيد با تأكيد بر اينكه فرار كار آدمهاي زبون است اعلام ميدارد كه اگر هدف دستگيري اوست، خود را معرفي خواهد كرد. (8)
شهید هاشمینژاد پس از این واقعه دستگیر میشود، مردم با مامورین ساواک درگیر شده و دو نفر به شهادت میرسند، در یکی دیگر از اسناد ساواک مرتبط با این واقعه میخوانیم؛ «… بايد تصديق كرد كه مردم در حاليكه در يك هيجان شديد [دستگيري هاشمينژاد] ميسوختند، از مقابل 50 نفر پاسبان نخواهند گريخت، از طرفي خود جلب شده اعلام نموده كه من خود را معرفي خواهم كرد...» (9)
درباره مبارزات و شخصیت شهید هاشمینژاد زیاد میتوان نوشت ولی سخن را کوتاه کنیم و به توصیف این شهید بزرگوار از زبان امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب قناعت میکنیم.
امام خمینی(ره) پس از شهادت آیتالله هاشمینژاد در سخنانی این شهید را «جوانمرد فاضل» (10) مینامند و در پیامی شورانگیز تاکید میکنند «در روز شهادت امام جواد علیهالسلام یکی از فرزندان و تبار آن خانواده به شهادت رسید. شهید هاشمینژاد که من از نزدیک با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس کرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن، بر اشخاصی که او را میشناسند پوشیده نیست. امروز در شهادت سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد...». (11)
حضرت آیتالله خامنهای نیز شهید هاشمینژاد را شجاع، نترس، قویالقلب، عارف (12)، عالم بصیر، سخنور و بزرگوار خوانده و تاکید میکنند «هاشمینژاد از لحاظ شخصی، فرد متواضعی بود. انسان شجاعی بود. خوشفکر و خوش قریحه بود. زحمت کشیده و درس خوانده بود. بیطمع و بدون چشم داشت به مال و مقام کار میکرد و به کار علاقه داشت. صداقت و اخلاص و وفای او را همه میدانند. او یک شخصیت از همه نظر ممتاز بود.» (13)
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.