2 روز بعد از فاجعه
کارتر در تماس با شاه از قتلعام 17 شهریور حمایت کرد
سیدروح الله امین آبادی
جستوجوی کوتاهی در یادداشتها، تبلیغات و جلساتی که این روزها از سوی به اصطلاح سلطنتطلبها منتشر و برگزار میشود نشان دهنده آن است که این گروهها و افراد، هر چند بسیار اندک، تلاش دارند تا نشان دهند مشی کارتر رئیسجمهور تازه انتخاب شده دمکرات آمریکا در دو سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی زمینه ساز سقوط رژیم شاه گردید، آنان میگویند کارتر باعث تقویت انقلابیون شد و در نتیجه شاه تضعیف و نتوانست با تظاهرات و به گفته آنان آشوبهای فزاینده برخورد کند.
این توهم حتی بین انقلابیون نیز تا مدتها رواج داشته است، چند سال پیش بیبیسی ارگان رسانهای روباه پیر مصاحبهای از آیتالله منتظری منتشر کرد که به وضوح این تصور در آن دیده میشد، در بخشی از این مصاحبه آمده بود «گفتم خدمت مرحوم آیتالله خمینی و به ایشان عرض کردم آقا، ایناشغال سفارت طول کشیده... بجاست تا مادامی که کارتر سر کار هست این امتیاز را ایران به کارتر بدهد برای اینکه پیروزی انقلاب ما تقریبا به واسطه این بود که جو را کارتر مساعد کرد. این امتیاز را، به عقیده من، جایش هست که دولت ایران به کارتر بدهد و گروگانها را آزاد کند. ایشان فرمودند که این غیبهایی که تو میگویی که کارتر بهتر از (رونالد)ریگان هست، ما این غیبها را بلد نیستیم.» (1)
پاسخ امام به آیتالله منتظری روشن بود، هیچ تفاوتی میان کارتر دمکرات و ریگان جمهوری خواه نیست و انقلاب بایستی در برابر هر دو مقاومت و پایداری پیشه سازد، از این مقدمه ضروری که بگذریم به فاجعه تلخ « 17 شهریور 1357 » میرسیم، اسناد به خوبی نشان دهنده این واقعیت است که رژیم شاه با اطمینان از حمایتهای بیدریغ آمریکا دست به چنین جنایت وحشتناکی زد.
پیش از پرداختن به فاجعه 17 شهریور ضروری است به کمتر از یک ماه پیش از آن یعنی قتل عام «سینما رکس آبادان » بپردازیم، 28 مرداد 1357 بیشک یکی از مهمترین روزها و در عین حال تلخترین روزهای این سال محسوب میشد، ساعت 21:45 شب بیست و هشتم مرداد طبق آمار دقیق 630 نفر از افرادی که به تماشای فیلم گوزنها در آخرین سانس به سینما رفته بودند در آتش سوختند. تعداد کشتهشدگان بعداً به بیش از 733 نفر افزایش یافت.
یک روز پس از مصاحبه شاه و اعلام وحشت بزرگ، عناصر ساواک، سینما رکس آبادان را به آتش کشیده و آن فاجعه را به وجود ميآورند. پرويز راجي (آخرين سفير شاه در لندن) در خاطرات روز شانزدهم آگوست 1978 (25مرداد 1357) خود مينويسد: « در ملاقات با هوشنگ انصاری [وزير دارائي] به او گفتم: اعليحضرت فعلاً چارهاي ندارد جز اين که خونسردي خود را حفظ کند ؛ اوضاع را به حال خود بگذارد و درخصوص خونريزي و خرابکاري مخالفان دست به تبليغات بزند... وقتي کارد به استخوان همه رسيد، ميبايست يک واقعه قهرآميز و مرگبار و ويرانگر را بهانه قرار دهد، به عکسالعمل محکم و چشمگيري دست بزند، ارتش را به صحنه آورد و با هر مقدار خشونت که لازم باشد، به سرکوبي مخالفان بپردازد.» (2)
پرویز راجی سفیر وقت ایران در انگلیس در يادداشت روز بيستم آگوست 1978 (29 مرداد 1357 ) نیز بااشاره به واقعه آتشسوزي سينما رکس آبادان مينويسد : « به ميرفخرائي در وزارت دربار تلفن زدم که از قول من به هویدا پیشنهاد کند تا يک روحانی بلندپایه را همين امشب به تلويزيون بياورند تا وي اين وحشيگري جنونآميز را محکوم کند و آن را خلاف قوانين الهي بخواند... هنگامي که به فرودگاه رفتم، از صحبتهاي فرهاد و حسيناشراقي اينطور فهميدم که حادثه آتشسوزي سينما دارد به سرعت زمينه را براي اقدامات شديد فراهم ميسازد... به فکرم رسيد که شايد چند واقعه ديگر از اين نوع بايد اتفاق بيفتد تا سرکوب نهائي انجام گيرد.» (3)
راجي در 25 مرداد از تبليغ درخصوص «خونريزي و خرابکاري مخالفان!» سخن ميگويد. وي سپس اظهار ميدارد که ميبايست «يک واقعه قهرآميز و مرگبار و ويرانگر» را بهانه قرار داد و به سرکوبي مخالفان پرداخت. وي به صراحت بيان ميکند که «سرکوب نهائي» مستلزم يک سري زمينهسازي قبلي است و واقعه آتشسوزي سينما رکس آبادان يکي از بسترهاي مناسب براي نيل به اين مقصود بوده است.با سقوط آموزگار پس از فاجعه سینمارکس و روی کار آمدن شریف امامی با شعار «آشتی ملی» این توهم که دیگر دوران کشتار به سر آمده و با صلح و مودت اوضاع رو به راه خواهد شد در گروهی از سیاسیون به وجود آمد ولی رژیم به دنبال کشتارهای بعدی و زمینه سازیهای دیگر بود.
17 شهریور 1357 به پیشنهاد رئیسوقت ساواک حکومت نظامی اعلام شد، در این روز مردم در میدان ژاله که بعدها به میدان شهدا تغییر نام یافت اجتماع کرده بودند ولی این بار مامورین رژیم تصمیم به متفرق کردن مردم نداشتند آنان از بالا دستور گرفته بودند که ضرب شستی به مخالفین نشان دهند و این گونه بود که تظاهرات مردم به شدت سرکوب شده و صدها نفر به شهادت رسیده و یا مجروح شدند.
بر اساس تصورات عدهای که گمان میکنند «دولت وقت آمریکا و کارتر با شعار دمکراسی و آزادی به قدرت رسیده بود و فشار آنها برای ایجاد فضای باز سیاسی زمینه ساز پیروزی انقلاب شد» طبیعی است که پس از فاجعه سینما رکس آبادان و کشتار 17 شهریور از سوی کارتر به شاه شدیدا هشدار و حمایتها از رژیم پهلوی قطع شود ولی «پس از واقعه 17 شهريور، کارتر رئيس جمهور وقت آمریکا در تماسي، به شاه اطمينان داد که از روش قهرآميز و قاطع او در برخورد با مخالفان حمايت ميکند.» (4)
مراجعه به اسناد لانه جاسوسی اطلاعات بیشتری را در دسترس علاقمندان قرار میدهد، در سندی به تاریخ 10 سپتامبر 1978، 19 شهریور 1357 با موضوع مکالمه تلفنی کارتر با شاه آمده است : رئیسجمهور... به شاه ایران تلفن کرد و در مورد وضع فعلی ایران با او بحث کرد، رئیسجمهور روابط نزدیک و دوستانه بین ایران و آمریکا و اهمیت اتحادیه ادامه دار ایران با غرب را دوباره تصریح کرد.(5)
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عدهای از جمله دولت جدید ایالات متحده بر این موضوع تاکید داشتند که ایران بایستی قدردان اوباما رئیسجمهور سابق این کشور باشد، این خواسته ناظر بر تفاوت رویکرد دو رئیسجمهور آمریکا بود به این معنا که اوباما رویکرد مسالمت آمیزی در برابر ایران در پیش گرفته بود ولی ترامپ این گونه نخواهد بود، آن گونه که عدهای در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب گمان میکردند و میگفتند کارتر بهتر از ریگان است، رهبر معظم انقلاب 19 بهمن سال گذشته در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش به این مسئلهاشاره و تاکید کردند «رئیسجمهور جدید آمریکا میگوید باید از اوباما متشکر باشید! چرا؟ متشکر باشیم بهخاطر داعش و آتش در عراق و سوریه و حمایت علنی از فتنهی ۸۸؟ او بود که تحریمهای فلجکننده برای ملت ایران آورد؛ البته به خواستهاش نرسید و هیچ دشمنی نمیتواند ملت ایران را فلج کند... از آنطرف به بنده نامه مینویسد و اظهار ارادت و محبّت و همکاری میکند، از این طرف علناً و صریحاً از فتنهگر حمایت میکند و میگوید ما پشت سر شما ایستادهایم و دنبال فتنه ایجاد کردن در کشور است؛ چهره نفاق [همین است]؛ همان دستکش مخملینی که روی پنجه آهنی کشیده شده بود که من این را بارها گفتم. ما هیچ تشکّری نمیکنیم.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت
1-متن کامل مصاحبه آیتالله منتظری با خبرنگاران انگلیسی در دی ماه 1385، بیبیسی فارسی، 18 دسامبر 2014، 27 آذر 1393
2و 3 – پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه: ح.ا.مهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول: 1364
4-جان دي استمپل، درون انقلاب ايران، ترجمه منوچهر شجاعي، چاپ اول، تهران، رسا و نگارش، 1377، ص 166 ـ 169.
5-اسناد لانه جاسوسی، جلد 1، صفحه 302