رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست:
5 درصد هم توان پاسخگویی علمی به مسائل محیط زیست را ندارم!
رئیس سازمان محیط زیست در حالی از نداشتن تخصص در زمینه زیست محیطی و حیات وحش میگوید که این سوال در ذهن ایجاد میشود؛ مگر قرار و وعده دولت استفاده از متخصصین امر در حوزههای مختلف نبود؟
یک بار دیگر به این جملات دقت کنید: «بنده در حوزه مدیریتی فعالیت خواهم کرد، البته هیچگونه توان پاسخگویی علمی مسائل زیست محیطی را تا پنج درصد هم ندارم.»
«بنده تاکنون حتی یک گنجشک هم شکار نکردهام و از حیات وحش هم سر در نمیآورم اما از افراد متخصص بهره خواهم برد.»
«بنده خودم کارهای نیستم اما تخصصهای لازم باید حضور داشته باشند تا در راستای محیط زیست و توسعه پایدار فعالیت کنند.»
«من متخصص حیات وحش نیستم و خود را در این حوزه صاحبنظر نمیدانم.»
«درباره خودروسازیها و مشکلات زیست محیطی آنها چیزی نمیتوانیم بگوییم چرا که اطلاعاتی نسبت به میزان آلودگی خودروسازیها ندارم.»اینها بخشهایی از صحبتهای عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور است که در نشست خبری دو روز پیش با خبرنگاران مطرح شده است.
شاید برخی افراد این اظهارات رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور را در نگاه اول از روی تواضع و خشوع وی بدانند اما واقعیت این است که این سخنان اظهار نظرهای رسمی یک مقام مسئول در نشست خبری و در مقام پاسخگویی به خبرنگاران است.
تخصص یا مدیریت؟
در مورد تواناییهای ایدهآل برای یک مسئول و مدیر نظرهای مختلفی وجود دارد از جمله اینکه برخی معتقد هستند اصل بر داشتن توان مدیریت است و اگر یک مسئول علم و توانایی مدیریت قوی داشته باشد، کافی است و میتواند با استفاده از نیروهای متخصص نداشتن تخصص خود را پوشش دهد. از سوی دیگر برخی معتقدند داشتن تخصص در حوزه مدیریتی در کنار علم مدیریت میتواند در یک مجموعه و سازمان به نتایج بهتری منجر شود.
گذشته از تحلیل این نظریات مدیریتی نگاه به برخی حوزههای مهم و حیاتی، داشتن تخصص کافی برای مدیریت آن سازمان یا وزارتخانه مربوطه را گوشزد میکند.
از جمله حوزههایی که اهمیت داشتن تخصص در آن به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران ضروری است، حوزه مدیریت بهداشت و درمان است چرا که به نظر میرسد داشتن علم مدیریت و بدون تخصص لازم در این حوزه که با جان و سلامتی مردم سر و کار دارد به تنهایی کافی نیست. از این رو در کشور ما مثلا همواره روی تخصص داشتن وزیر بهداشت یعنی پزشک بودن در کنار توانایی مدیریتی اتفاق نظر وجود داشته است.
یا مثلاً در حوزه آموزش و پرورش همواره نظر بیشتر کارشناسان بر روی این بوده است که وزیر و مسئول مربوطه در این حوزه اگر فردی تخصص علمی و سابقه و آشنایی با بدنه آموزش و پرورش را در کنار توانایی مدیریت داشته باشد موفق تر خواهد بود.نمونههای دیگری میتوان بیان کرد همچون وزارت دفاع، دادگستری و ... که داشتن تخصص در حوزه مربوطه دارای اهمیت است.
حال سوال اینجاست؛ اگر داشتن تخصص در حوزههایی چون بهداشت و درمان و آموزش و پرورش که با جسم و جان و روح افراد جامعه سر و کار دارند لازم و ضروری مینماید، آیا داشتن تخصص لازم و اشراف علمی در حوزه محیط زیست که به تنهایی با سلامت جسم و روح و آینده مردم یک کشور ارتباط مستقیم و غیر مستقیم زیادی دارد لازم و ضروری نیست؟
با توجه به اینکه تحصیلات رئیس فعلی سازمان محیط زیست در حوزه فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی و تجربه کاری وی بیشتر در حوزه وزارت کشاورزی است، نگاهی به حوزه کاری سازمان محیط زیست از جمله بحران ریزگردها، آلودگی هوا در کلانشهرها، خشک شدن تالابها و حوزههای آبریز، نظارت بر حفظ حریم محیط زیست همچون حیات وحش و زیستگاههای طبیعی، مبارزه با مخلان نظم طبیعت در حوزههای مختلف اعم از شکارهای غیرقانونی، دست اندازی به مراتع و جنگلها و تغییر کاربریهای ظالمانه، نظارت بر مشکلات آبی تا اندازهای که در حوزه مسئولیت سازمان محیط زیست است، همچنین داشتن نظارت صد درصدی در حوزههای جدیدتر و بسیار مهم چون بیوتکنولوژی از جمله مبحث کشت، مصرف و واردات محصولات تراریخته و نظارت بر سلامت آبیاری محصولات کشاورزی و... نشان میدهد که این سازمان که برخی اهمیت آن را در حد یک وزارتخانه مهم میدانند تا چه حد در زندگی مردم و حتی نسلهای آینده اثر گذار است و داشتن تخصص در زمینههای بیان شده چه میزان اهمیت دارد. بنابراین به کار گرفتن شخصی که خود اذعان دارد تخصص کافی و لازم را در این حوزه متنوع را ندارد عجیب به نظر میرسد.
چرخشهای عجیب مدیریتی
نکته مهم اینکه یکی از موضوعاتی که با روی کار آمدن دکتر روحانی و در طول فعالیت دولت یازدهم و همین ایام معرفی مسئولان و وزیران دولت دوازدهم از سوی رئیسجمهور و همکارانش در دولت مطرح شده است و میشود بهکارگیری افراد متخصص و کاربلد در حوزههای مختلف به عنوان خط مشی دولت است. اما وقتی اعتراف رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست را در کنار ادعای دولت قرار میدهیم نتیجه تناسب کافی را ندارد. البته این موضوع در طول دولت یازدهم و همچنین شروع فعالیت دولت فعلی نیز به چشم میخورد. به طور مثال در زمان فعالیت دولت یازدهم شاهد چرخشهای افراد در پستهای مختلفی بودیم که گاه تعجب برانگیز هم بود. مثلا فردی با مدرک دانشگاهی رشته ریاضی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی شد اما از مجلس رای اعتماد نگرفت، سپس این فرد مدتی رئیس سازمان میراث فرهنگی بود تا اینکه استعفا داد، سپس به عنوان مشاور رئیس جمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی حکم گرفت که به دلیل کسالت انصراف داد، وی مدتی هم سرپرست وزارت علوم شد. البته همین فرد با حمایت نزدیکان و همفکران دولت فعلی امروز از سوی شورای شهر تهران به عنوان شهردار انتخاب شده است که برای وی آرزوی موفقیت میکنیم. در همان دولت قبل یک نفر با مدرک تحصیلی علوم سیاسی مدتی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود اما پس از مدتی به عنوان وزیر ورزش و جوانان انتخاب شد که همچنان این مسئولیت در دولت جدید هم ادامه دارد. نگاهی به تنوع عجیب این حوزهها که هر کدام تخصص و تحصیلات مرتبط و همچنین تجربه مناسب را میطلبد، این نکته را به ذهن میرساند که یا این دوستان در همه حوزهها تخصص دارند یا حوزههای مربوطه اهمیت زیادی ندارند و یا اینکه هدف مشغول بودن این عزیزان و پر شدن صندلیهای خالی است حال با هر قیمتی!
ژنرالها کجایند؟
فراموش نکنیم که یکی از ادعاهای دکتر روحانی به کار گیری به اصطلاح ژنرالها در مسئولیت بود یعنی اینکه برخی افراد قبلی در دولت گذشته فاقد کارایی لازم بودند و با آمدن این ژنرالها قرار است کار اصولی و علمی انجام شود. حتی رئیسجمهور از برخی وزرای خودبه عنوان برند یاد کرد.
در همین دولت جدید نیز جابجایی برخی افراد جالب توجه است از جمله رفتن معصومه ابتکار از سازمان محیط زیست به معاونت امور زنان و خانواده رئیسجمهور. با توجه به اینکه خانم ابتکار در سه دوره و مجموعا 12 سال سابقه ریاست بر سازمان محیط زیست را در کارنامه دارد و همچنین مدرک تحصیلی وی بیشتر در حوزه علوم پزشکی تعریف میشود درک ارتباط کاری بین حوزه محیط زیست و زنان سخت مینماید.
امید است همه این مسئولان در حوزههای کاری خود در راه خدمت به کشور و مردم موفق باشند اما ابهاماتی در این نوع جابجاییها وجود دارد که باید در جای خود پاسخ داده شود. مثلاً اینکه دولت آقای روحانی علیرغم انتقاداتی که در حوزه محیط زیست به خصوص موضوعاتی چون ریزگردها، آلودگی هوا، حیات وحش، خشک شدن تالابها و... از خانم ابتکار میشد از ایشان به عنوان متخصص امر و نجات دهنده محیط زیست نام میبرد اما به یکباره همین متخصص به معاونت امور زنان میرود. اگر ایشان آنطور که در دولت یازدهم گفته میشد در کارش متخصص بود چرا جابجا شد؟
هدف مشکوک از یک جابجایی
از سوی دیگر نکته مهمی که وجود دارد اینکه خانم ابتکار در طول مسئولیت خود در سازمان محیط زیست به ویژه سالهای اخیر به عنوان یکی از مخالفان سرسخت محصولات تراریخته به حساب میآمد و حال آنکه رئیس جدید سازمان محیط زیست رسماً از محصولات تراریخته حمایت میکند و حتی افرادی که به عنوان مشاور در نشست خبری وی حاضر میشوند نیز مدافعان تراریخته هستند. آیا این جابجایی و رفتن یک مخالف محصولات تراریخته علی رغم اعتقادی که دولت به توانایی وی داشت و آمدن یک موافق تراریخته که خود اذعان دارد در برخی حوزههای مختلف زیست محیطی تخصص ندارد معنی خاصی دارد و هشداردهنده بر ای زمینهچینی ترویج محصولات تراریخته نیست؟ فراموش نکنیم که بسیاری از مدافعان محصولات تراریخته از همفکران و حتی مسئولان دولت فعلی هستند.