اخبار ویژه
بهار: باید علیه عفونت اصلاحطلبی موروثی شورش کنیم
یک روزنامه اصلاحطلبی میگوید سران جریان این جریان صرفاً به آقازادههای خود میدان میدهند و عفونت این رویکرد دیرینه تمام پیکره جریان اصلاحات را گرفته است.
روزنامه بهار در مطلبی با عنوان «علیه اصلاحطلبی موروثی» نوشت: بعد از دوم خرداد 76، جوانان حامی، رفته رفته فهمیدند قرار است تا آخر ماجرا فقط پوسترچسبان باشند و در جشنها در خیابان به پایکوبی بپردازند، قرار نیست از این ظرفیت عظیم حتی در حد چند تغییر واقعا اصلاحطلبانه استفاده شود، این رویه تا به امروز مانده و امروز و بعد از بیست سال زخمی که برخی به اصطلاح اصلاحطلب بر پیکره جوانان اصلاحطلب زدند عفونتش تمام پیکره اصلاحات را فراگرفته است.
جوانان دیروز و سرخوردگان امروز و جوانان امروز و سرخوردگان فردا با چشم خود میبینند تمام تلاشها برای اصلاحطلبی و سهمشان از این ظرفیت مهم همان پوستر چسباندن و تبلیغات و شادی خیابانی است و بس، قرار نیست این حلقه بسته و متصلب تصمیمگیریها دست به اصلاح رویهها بزند، آقازادههایی که جای پدران خود را پر میکنند در حالی که پدران همچنان در حال خدمت هستند و از قانون بقای انرژی پیروی میکنند. این روزها چه در عرصه واقعی و چه در عرصه مجازی به راحتی میتوان دید که قرار است در همچنان به روی همین پاشنه بچرخد، قرار است تمام مناصب در آینده میان فرزندان و نور چشمیها تقسیم شود.
مراد از این نوشته عقدهگشایی نیست. با اینکه بسیاری از حرفها در دل جوانان اصلاحطلب به مرز عقده رسیده، گویی اصلاحات نیازمند یک شورش از درون برای تغییر و ریشهکن کردن اصلاحات موروثی و خاندانی است، در برخی موارد آن چنان اهداف اصلاحات واقعی دچار استحاله شده که در واقع بهتر آن است که رقبا سکاندار باشند تا یک اصلاحطلبزاده، در دورهای که با پیشرفت ارتباطات میتوان به وضوح دید فرزندان مقامات سیاسی کشورهای پیشرفته یا حتی خودشان بعد از کنارهگیری از قدرت، نه به ثروتشان چندان اضافه شده و نه در فلان شرکت رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شدند و یا به استخدام وزارتخانهای در آمدند و نه در لیستی به زور گنجانده میشوند، چطور رویمان بشود که بگوییم اصلاحطلبیم؟
این روزنامه ادامه میدهد: قرار است تا چند نسل بعد از یک پدر اصلاحاتی فرزند و نوه و نتیجه و... به عنوان یادگار آن عزیز بر سر سفره اصلاحات و کشور بنشینند و نوش جان کنند؟ بار سنگین عدم توازن میان شایستگیهای اندک و جایگاه بالا باعث انواع فسادها و رانتها شده، اگر قرار به این مدل از اصلاحطلبی است قطعا نبود اصلاحات به نفع مردم و جوانان است.
حضور روحانی و رفتارهای او پس از انتخاب موجب این پرسش شده که آیا قرار است تکرار کنند و جوانان به عرصه بیایند و بعد هم به خانههایشان برگردند و پسر نماینده مجلس منتسب به اصلاحات شهردار و مدیر عامل شود؟ رای دوم خرداد 76پشت پا زدن به همه تکرارها بود و حال چه شده که خودمان به تکرار افتادهایم؟ و خطرناکترین تکرار هم تکرار انسانهای غیر اصیل و رانتی است که با شدت و حدت بیشتری حتی بالاتر از تمام ضربههایی که اصلاحات تحمل کرده، کمر اصلاحات را خواهد شکست و بایدترسید از روزی که مردم و جوانان پشیزی برای اصلاحات در حال استحاله شدن ارزش قائل نشوند.
به نام جماران به کام شبکه ملکه انگلیس
سایت و کانال جماران، به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) منصوب است اما به سیاق شبکه رسانهای ملکه انگلیس اطلاعرسانی میکند.
روزنامه جوان نوشت: شبی که بسیاری از مردم ایران منتظر رسیدن خبری از تبادل میان حزبالله لبنان و داعش بودند تا پیکر شهید محسن حججی به ایران بازگردد، کانال تلگرامی روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت با ادبیاتی خبر این تبادل را پوشش داد که گویی نه در حال خواندن رسانه رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران، بلکه مشغول تماشای بیبیسی فارسی، رسانه سلطنتی انگلیس هستیم. در خبر روزنامه ایران، تروریستهای تکفیری داعش به سبک بیبیسی و امثال آن جنگجویان نامیده شده بود: «جنگجویان داعش»، بیآنکه هیچ اشارهای به تروریستی بودن آنها شده باشد. متن خبر زمانی مشمئزکنندهتر شد که در چند جای آن از پیکر مطهر شهید با عنوان «جسد محسن حججی» نام برده شده بود و تعجبآورتر اینکه داعش را «گروه اسلامگرای افراطی» خوانده بودند! متن خبر به طور کامل از یورونیوز کپی شده بود و رسانههای دولت دوازدهم حتی به خود زحمت تغییر چند عبارت ساده را هم نداده بودند. برای همین هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ادبیات یورونیوز سپاه پاسداران ایران خوانده شده بود. گویا مشکل فقط اعتقادی نیست؛ کارحرفهای رسانه را هم بلد نیستند. طبیعتا یورونیوز اگر خبری را از رسانههای ایران بردارد، عین همان ادبیات مورد قبول ایرانیها را منتقل نخواهد کرد. سایت جماران متعلق به حسن خمینی هم همین خبر را و به همین شکل عجیب و مشمئزکننده در کانال خود به نقل از ایران بازتاب داد که البته بعدا آن را حذف کردند.
یادآور میشود سایت و کانال تلگرامی «جماران» در ماجرای مرگ ابراهیم یزدی نیز مشغول تقطیع و تحریف تاریخ، برای تبرئه خیانتهای گروهک نهضت آزادی بود. برخی عناصر نفوذی در دفتر تنظیم و نشر آثار امام، علت اصلی انحرافات مشابه در این مرکز هستند.
تناقضات تیم اقتصادی دولت فقط با «تئوری آشوب» قابل توجیه است
تنوع و تعارض میان تیم اقتصادی دولت جدید، همچنان در کانون توجه رسانهها قرار دارد.
روزنامه وطن امروز در این باره نوشت: مهمترین مطالبه مردم، مطالبات اقتصادی و مشکلات معیشتی نظیر بیکاری و رکود و کاهش قدرت خرید است. دولت، تیم اقتصادی خود را برای رسیدن به اهداف پیشبینی شده تشکیل داده است و به تشکیل معاونت اقتصادی با مسئولیت دکتر نهاوندیان مبادرت کرده است؛ معاونتی که هنوز شرح وظایف دقیق آن بر کارشناسان پوشیده است و با توجه به مسئله تعدد بازیگران اقتصادی در دایره دولت و مسئولیتی مشابه که به لحاظ قانونی برعهده سازمان برنامه و بودجه برای ایجاد این «هماهنگی» است و از طرفی نقشآفرینی «ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی» به ریاست معاون اول رئیسجمهور، علیالحساب وجود 3 نهاد هماهنگکننده دستگاههای اقتصادی دولت را به نمایش میگذارد که میتواند منشأ تعارضات و اصطکاکهایی در عالیترین سطح اقتصادی دولت و در نهایت چالش در اداره اقتصادی کشور شود، بویژه اینکه «تفاوتهای جدی» در آرای اقتصادی سران دستگاههای یاد شده وجود دارد.
تازه به این جمع باید دکتر مسعود نیلی در سمت دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقتصادی را هم اضافه کرد.
اکبر ترکان، مشاور عالی رئیسجمهور که از دیگر مردان اقتصادی دولت دوازدهم است در تحلیل خود درباره تیم اقتصادی دولت میگوید: «دکتر طیبنیا، وزیر سابق اقتصاد علم بسیار زیادی در علوم اقتصادی داشت و از کرباسیان وزیر اقتصاد کابینه دوازدهم سواد بیشتری هم داشت اما به دلیل مشکلات قلبی نتوانست با دولت دوازدهم همراهی کند. اکنون شرایط کشور به گونهای است که شاید برای ایجاد رونق اقتصادی، آینده رویکرد اصلاح ساختار، قوانین و مقررات دولت را فراهم کند (برخلاف این ادعا، اعلام شده که حذف طیبنیا به خاطر صراحت بیان و انتقاد وی بوده و نه بیماری قلبی).
کنترل نرخ تورم و ثبات نرخ ارز را شاید بتوان از مهمترین دستاوردهای تیم اقتصادی دولت گذشته قلمداد کرد. اما در دولت دوازدهم انجام سیاستهای مدنظر دکتر طیبنیا و انجام سیاستهای انبساطی که به دلیل احتمال ایجاد تورم مانع آن شدند، حال بالاجبار به دنبال اجرای آن هستند. از سیاستهای انبساطی برای ایجاد رشد و رونق اقتصادی و مقابله با رکود و از سیاستهای انقباضی هم برای مهار تورم استفاده میشود و اینکه کدام بخش اقتصاد باید از سیاستهای انبساطی و کدام بخش از سیاستهای انقباضی برخوردار شود کار دشواری است.
در این شرایط، دکتر نوبخت، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه از تغییر اولویت ماموریت و همچنین تغییر ساختار سازمان متبوع خود میگوید. در 4 سال گذشته سازمان برنامه و بودجه 2 بار ادغام و تفکیک را تجربه کرد و در نهایت به «انحلال نوین» رضایت داد. مهمترین ماموریتهای این سازمان یکی نگارش برنامه ششم توسعه بود که بعد از یک سال تاخیر در نهایت توسط مجلس نوشته شد. دوم نوشتن بودجه سالانه بود که همچنان عقیده دارند باید عملیاتی نوشته شود و هر سال این شیوه نوشتن به سال آتی حواله میشود و سوم اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری است که با وجود گذشت 3 سال از اجرای «غیرقانونی» آن تازه در حال تهیه اصلاحیه و ارسال لایحه به مجلس هستند.
این رویه منحصرا در عرصه اقتصادی شکل نگرفته است. چنانکه وزیر جهاد کشاورزی دولت دوازدهم، جناب حجتی عمیقا و به حق معتقد به راهبرد خودکفایی در محصولات کشاورزی است اما رئیس سازمان محیط زیست دولت دوازدهم، عیسی کلانتری که خود سابقه وزارت کشاورزی را دارد، مخالف خودکفایی در محصولات کشاورزی است و تلاش برای خودکفایی را از عوامل اصلی خشکسالی میداند.
در سمت دیگر کابینه 2 وزیر بهداشت و رفاه هم بر سریکپارچگی بیمههای درمانی در 2 سر یک طیف قرار داشته و دارند و در کمال تعجب مجددا هر دو نفر در کابینه دوازدهم حضور دارند.
این حجم از تناقض و بینظمی را تنها میتوان با تئوری آشوب (Chaos Theory) توجیه کرد. تئوری آشوب، سامانههای دینامیکی بسیار پیچیدهای مانند اتمسفر زمین، جریان مایعات، تپش قلب انسان، فرآیندهای زمینشناسی و... را مورد بررسی قرار میدهد و انگاره اصلی و کلیدی آن این است که «در درون بینظمی و آشوب، الگویی از نظم وجود دارد که به طور شگفتانگیزی زیباست.»
حال که 1400 روز از دولت مختوم به سال 1400 باقیمانده است، امید است این عنوان متناقضنما به سرنوشت همزاد سیاسی خود یعنیآفتاب تابان برجام منجر نشود.
همشهری: نرخ تورم سیر صعودی را طی میکند
روزنامه همشهری پیشبینی کرد افزایش نرخ تورم شدت بیشتری بگیرد.
این روزنامه که به تازگی در اختیار تیم اصلاحطلبان قرار گرفته، در گزارشی مینویسد: اگر روند رشد پایه پولی و نقدینگی به شکل فعلی ادامه پیدا کند، نرخ تورم بیش از این نزولی نخواهد شد و پیشبینی میشود در بهترین شرایط نرخ تورم در همین سطح حدود ۱۰درصد باقی بماند و در بلندمدت بازهم روندی صعودی را تجربه کند.
بهتر است همچنان اولويت نخست دولت در اقتصاد، صيانت از دستاورد تورمي باشد و تلقي ايجاد رشد اقتصادي با دست برداشتن از سياستهاي مهار تورم جاي دفاع ندارد. نكته مهم اينكه در 4سال گذشته مهار تورم با فشار بيش از حد به سياستهاي پولي بهدست آمده و شاهد انضباط مالي دولت در اين مدت به ميزان مطلوب نبودهايم و كسري بودجه شديد دولت، فضايي را براي اعمال سياستهاي پولي مبتني بر كاهش نرخ تورم پايدار باز نميگذارد؛ هرچند همين تورم 10درصدي يك دستاورد بزرگ بهشمار ميآيد.
پيشنهاد ميشود تا بدنه دولت چابكسازي شود و هزينه جاري دولت كاهش يابد. بايد قبول كنيم كه دولت به دلايل مختلف با مشكلات حاد و مزمني براي چابكسازي خود مواجه است و چارهاي جز كاهش ميزان كسري بودجه دولت از محل مهار هزينههاي جاري نداريم. در ارتباط با نرخ تورم و نرخ واقعي سود بانكي هم اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه شكاف ايجاد شده بين نرخ سود رسمي و واقعي بايد اصلاح شود و راه آن كاهش نرخ سود بانكي نيست.
حتي ممكن است سيستم بانكي تمايل داشته باشد تا نرخ سود كمتري را بپردازد... نبايد فراموش كرد بهدليل نياز به نقدينگي، تغيير سود بانكي متناسب با تورم ثمربخش نبوده و بهتر است چارهاي براي رفع عدمتعادل در ترازنامه بانكها انديشيده شود. البته نبايد از نظر دور داشت كه دولت براي كاهش هزينههاي جاري با مشكلات جدي مواجه است و هرگونه تدبير براي كاهش اين هزينهها و چابكسازي بدنه دولت صداي خيليها را بلند خواهد كرد و تنها بايد اميدوار بود كه دولت به بوروكراسي بيشتر دامن نزند و با جلوگيري از استخدامهاي بيشتر مانع هزينهتراشي بيشتر و تشديد كسري بودجه شود. نرخ بالاي سود چه در بازار پول چه در بازار سرمايه يك معلول است نه علت و اين نرخ سود بالا بهمعناي سيگنالي به دولت است تا جلوي تشديد عدمتعادلها در اقتصاد را بگيرد و درصدد رفع اين عدمتعادلها بهويژه در حوزه ترازنامه بانكها و كسري بودجه برآيد.