kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۳۰۹۲
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۷
از هراره تا تهران - ۲۰

حامیان رژیم نژاد‌پرست آفریقای جنوبی امروز علیه ایران قطعنامه حقوق بشری صادر می‌کنند


تنها بازوي اجرايي سازمان ملل، شوراي امنيت است. و از نامش برمي‌آيد که وظيفه‌اش تأمين امنيت همة کشورها باشد. در همان ده ‌سال اول تشکيل شورا، شوروي هفتادوپنج بار تصميمات اين جمع را وتو کرد. البته آن قطعنامه‌ها هم غالباً ربطي به امنيت کشورها نداشتند. شوراي امنيت شده بود يکي از ميدان‌هاي جنگ سرد بين شرق و غرب؛ آمريکا و شرکايش بيشتر بودند و قطعنامه هاي سياسي مي آوردند، شوروي هم بدون هيچ ملاحظه‌اي وتو مي‌کرد! دربارة همين زيمبابوة ميزبان، آن زمان که نامش رودزيا بود و در دست انگليسي‌ها، نُه قطعنامه در حمايت از استقلال اين کشور به شوراي امنيت آمد، که همه را انگليس وتو کرد.
تا قبل از اجلاس هراره، آمريکا چهل‌وشش قطعنامه را وتو کرده که پانزده مورد از آنها در حمايت از رژيم صهيونيستي است و چهارده مورد در حمايت از رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي. جالب اينکه اکثر قطعنامه‌هاي مربوط به ناميبيا و آفريقاي جنوبي را آمريکا و انگليس و فرانسه، با هم وتو کرده‌اند!
ادامه سخنرانی آیت الله خامنه‌ای در اجلاس هراره: آقاى رئيس! بهترين محک براى سنجش کارآيى نظام بين‌المللى حاکم، ملاحظة تاريخ آفريقاى جنوبى و عملکرد سازمان‌هاى بين‌المللى در قبال تجاوزات رژيم نژادپرست است. کمتر حکومتى در تاريخ معاصر، به اندازة رژيم نژادپرست، جامعِ جميع صفات رذيله بوده، و کمتر دولتى به‌خاطر جنايات خود، به اين اندازه مورد محکوميت و ابراز تنفر قرار گرفته؛ بنابراين ديگر بهانه‌اى براى انفعال مجامع بين‌المللى باقى نيست. با اين وضع، درحالي‌که قرن بيستم به پايان خود نزديک مى‌شود، هنوز فضاى تنفس براى ادامة حيات رژيم پرتوريا باز مانده است.
مشکل آفريقاى جنوبى، تنها يک مشکل آفريقايى نيست. هتک ارزش‌هاى والاى انسانى، در هر گوشة زمين؛ تجاوز به حقوق همة بشريت محسوب مى‌گردد. بنابراين ادامة کمک‌هاى آمريکا و برخى از کشورهاى اروپايى به رژيم پرتوريا و بى‌اعتنايى به تحريم‌هاى همه‌جانبه‌اى که با ده‌ها قطعنامه و بيانيه، توصيه و تصويب شده، بايد از سوى غيرمتعهدها، تجاوز به حقوق همة کشورهاى عضو تلقى و محکوم شود و مورد تنبيه قرار گيرد.
(تشويق حضار)
چهل‌وپنج دقيقه از ابتداي سخنراني گذشته است. اقتدار و گرماي سخنراني نشان مي‌دهد که خطيب خسته نيست؛ گرچه روي پا ايستاده و با انرژي تمام صحبت مي‌کند. اما حال مستمعان متفاوت است؛ خستة خسته، تا مشتاقِ مشتاق و سراپا گوش. همه نوع حالي، در اين بازارِ همه‌رنگ هست. حالا که محتواي سخنراني، از بيان مباحث کلي و اساسي، به عينيات و مصاديق رسيده است، حواس‌ها بيشتر جمع مي‌‌شود. موضوع آفريقاي جنوبي، قطعاً مهم ترين موضوع اجلاس هشتم است و جالب است که رئيس‌جمهور کشوري، با چند ده‌هزار کيلومتر فاصله از اين منطقه، از قاره‌اي ديگر، با دين و فرهنگي ديگر، اين‌چنين با حرارت و متعصبانه و حتي کمي عصباني، در دفاع از حقوق مقهوران رژيم نژادپرست دفاع مي‌کند. اين گرما يخِ حاضران را آب مي‌کند و صداي دست زدن ممتد، سکوت آن‌سوي سالن را مي‌شکند. و اين دست زدن‌ها تا پايانِ اين موضوع، بارها تکرار مي‌شود.
آیت الله خامنه‌ای: جمهورى اسلامى ايران، به‌عنوان يک وظيفة اسلامى و ملى و نيز يک وظيفة بين‌المللى، نه تنها قطع صدور نفت، بلکه تحريمى کامل و همه‌جانبه را عليه رژيم پرتوريا اعمال داشته و تلاش نموده که حداکثر توان و امکانات خود را در راه نابودى نژادپرستى، استقلال ناميبيا و کمک به سرکوبى تجاوز به کشورهاى خط مقدم به‌کار گيرد، اين سياست بدون هيچ تعلل، بايد از جانب کلية اعضا، اعمال گردد و به‌صورت خط مشى درآيد.
(تشويق حضار)
پيشنهاد مى‌کنم اجلاس، کميتة ويژه‌اى را مرکب از نمايندگان مناطق مختلف جغرافيايى، در سطح سران، مأمور کند که به طورِ مستمر و برحسب اقتضاى شرايط، خط مشي‌ها و شيوه‌هاى اقدام نظامى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى را براى امحاي کامل نظام نژادپرست تدوين و ابلاغ کند.
(تشويق حضار)
آفريقاى جنوبى دير يا زود، با کمک ما، يا بدون آن، به اکثريت سياه تعلق خواهد گرفت.
(تشويق حضار)
ما نه به‌خاطر نياز آنها، بلکه به‌منظور حفظ انسانيتمان، به اداى سهم خود در اين راه موظفيم.
مثلثي بزرگ بين دو اقيانوس، مملو از گنج‌هاي طبيعي. بين سنگ‌ها ارزشمندترين، الماس است و بين فلزات، طلا! و اين دو در دل اين سرزمين به وفور وجود دارد. خودِ خاک هم طلاست و پر محصول. هرچه هست، اين مثلث آن قدر جذابيت داشته که از قديمي‌ترين مستعمره‌هاي دنيا باشد.
نزديک به ششصد سال پيش از اين اجلاس، يعني سال 1488 ميلادي، يک پرتغالي، به‌عنوان اولين اروپايي پا بر اين سرزمين گذاشت و رفت‌و‌آمدها شروع شد. کمتر از دويست سال بعد از آن، هلندي‌ها پيدايشان شد و اولين شهرها را در جنوب آفريقا ساختند. آن قدر آنجا ماندند که خود يک قوميت محسوب شدند، با زبان و آداب خاص خود. اما قومي که خود را برتر مي‌دانستند و به‌رسم ظالمانة آن روزها، برده‌داري مي‌کردند. آنها با خودشان برده‌هايي از هند و جاهاي ديگر هم آوردند؛ اين مردم آسيايي کم‌کم زياد شدند و يکي از گروه‌هاي نژادي آفريقاي جنوبي را تشکيل دادند. باز هم دويست سال گذشت تا رئيس دزدها هم چشم طمع به اين قطعة ارزشمند بدوزد. انگليسي‌ها سال 1841 ميلادي آمدند و سهم‌خواهي‌شان را شروع کردند.
صد‌ سال بعد، عمق فاجعه معلوم شد، غناي الماس و طلاي آفريقاي جنوبي مشخص شده بود و سيل مهاجران اروپايي بود که مي‌آمدند. هلندي‌ها که براي خودشان حقِ آب و خاک قائل بودند، با اين مهاجرت‌ها مخالفت کردند. بين دو مهمان ناخوانده دعوا شد و مردم سياه‌پوست هم شدند گوشت قرباني. انگليسي ها دعوا را بردند و آفريقاي جنوبي را رسماً مستعمرة بريتانيا کردند.
استقلال هر کشوري از دست استعمار، خوشحال کننده است. اما وقتي در سال 1910 ميلادي، استعمار انگليس تمام شد و آفريقاي جنوبي مستقل؛ مردم آن چنان خوشحال نشدند. آنها رسماً رفته بودند، اما بعد از اين همه سال، تعداد زيادي سفيدپوست در اين سرزمين ساکن شده بودند و حکومت آفريقاي جنوبي در دستِ همين سفيدها بود که خود را برتر و متمدن‌تر از سياهان مي‌دانستند. اين استقلال طي چند سال، به يکي از پليد‌ترين و ضد انساني‌ترين حکومت‌هاي جهان تبديل شد.
در قرن بيستم، تبعيض نژادي و تسلط اروپايي تبار‌ها، پاية قوانين آفريقاي جنوبي شد. سفيدپوست‌ها 14 درصد جمعيت هستند که بر 75 درصد سياه‌پوست و 11 درصد دورگه و آسيايي حکومت مي‌کنند. حکومتي بر مبناي قانون آپارتايد؛ يعني طبقه‌بندي نژادي. غيرِسفيد‌ها حقِ رأي، حکومت، استخدام در مراکز دولتي و هر نوع مالکيت را ندارند. آنها فقط حق دارند در مناطقي که سفيد‌ها براي سکونت سياه‌ها تعيين کرده‌اند، زندگي کنند. به اين مناطق «بانتو» گفته مي‌شود که در مجموع، 13 درصد از زمين‌هاي کم محصول يا باير اين سرزمين وسيع هستند. باقي 87 درصد کشور متعلق به سفيد‌هاست. پايه اي ترين قانون آپارتايد، مقررات عبور و مرور رنگين‌پوستان است. هر غيرسفيد‌پوست مي‌بايست يک گذرنامة داخلي نود برگه داشته باشد. فقط مردها، اگر در مناطق ديگري براي سفيد‌ها کار مي‌کنند، حق دارند از بانتوي خود خارج شوند. خانوادة يک کارگر سياه‌پوست حق ندارند همراه او باشند، و سياه‌پوست‌ها حق ندارند آزادانه از يک بانتو به بانتوي ديگر بروند يا محل اقامت خود را انتخاب کنند. سفيدپوست ها طي چند سال، يک ميليون و دويست هزار نفر را اجباراً کوچ ‌و به بانتوهاي خاص انتقال داده‌اند. و اين رکوردِ کوچ اجباريِ داخل يک کشور، در زمان صلح است! وضعيت اسف بار زندگي در بانتو، غير قابل تصور است. در کشوري که از بزرگ ترين صادر‌کنندگان مواد غذايي است، نيمي از کودکان، در بانتوها در اثر سوءتغذيه جان مي‌دهند.
ورود به مدارس براي کودکان سفيد، رايگان و اجباري است، ولي براي سياهان، نه رايگان است، نه آزاد. سياه‌پوستانِ فقير بايد تمام هزينه‌هاي آموزش خود در مدارس مخصوص رنگين پوستان را پرداخت کنند. براي هر بيست سفيدپوست، يک معلم و براي هر چهل‌وهشت سياه پوست، يک معلم وجود دارد. هزينة آموزش سفيد‌پوست‌هاي چهارده درصدي، ده برابر هزينة تعليم سياه‌پوستان هفتادوپنج درصدي است!
دانش‌آموزان ابتدايي سياه‌پوست مجبورند در کتاب هاي درسي خود ياد بگيرند که سفيدها نژاد برترند و آنها پايين‌تر و آفريقاي جنوبي بايد سفيد بماند! اين تبعيض فقط در مدرسه و دانشگاه نيست. حتي يک دستشويي عمومي، قسمتي مجزا براي استفادة سفيدها و رنگين‌پوست‌ها دارد. مراکز فرهنگي و تفريحي، سواحل دريا، ورزشگاه‌ها و حتي کليساها، تفکيک شده‌اند و طي چندين سال، ازدواج سفيد‌پوست‌ها با رنگين‌پوست‌ها ممنوع بوده است.
با اين فقر شديدِ سياه‌پوست‌ها، آنها بايد چندين برابر سفيدپوست‌ها ماليات بدهند! و با اين‌همه، حق هيچ اعتراضي هم نيست. هر جمعيت و گروه ضد آپارتايد، غيرقانوني است و با هر تجمع و اعتراضي، هر قدر هم که آرام باشد، با شدت و خشونت برخورد مي‌شود. پليس امنيت حق دارد هر کس را بدون نياز به حکم و مدرک، دستگير، و حتي تبعيد کند، بدون هيچ محاکمه‌اي.