قربانی عید قربان(حکایت خوبان)
در شبهای نهم و دهم ماه ذیالحجه به حضرت ابراهیم(ع) وحی شد که در روز دهم باید برای رضایت خداوند، فرزندش «اسماعیل» را به منا در نزدیکی مکه ببرد و قربانی کند. امتحانی بسیار بزرگ بود، ولی پدر و پسر از آن سربلند بیرون آمدند. حضرت ابراهیم(ع) با وجود علاقه شدید به فرزندش، او را به منا برد و دست و پای وی را بست و تصمیم گرفت که به فرمان خداوند، او را قربانی کند. حضرت اسماعیل هم به او دلداری و اطمینان داد که تسلیم فرمان خداوند است. اما به خواست خدا، چاقو گلوی اسماعیل را نبرید و از سوی خداوند فرمان رسید که: ای ابراهیم! تو از آزمایش الهی سربلند بیرون آمدی، اکنون فرزندت را رها کن و به جای اسماعیل، این گوسفند را که برایت هدیه فرستادیم، قربانی کن!
حضرت ابراهیم هم بسیار خوشحال شد و پسرش را بوسید و به جای او، گوسفندی که از بهشت برای او فرستاده شده بود را قربانی کرد.
این روز را عیدالاضحی یا عید قربان مینامند، و اکنون قرنها است که مسلمانان با اقتدا به آن حضرت، در حج و غیرحج، شتر و گاو و گوسفند قربانی میکنند و در راه خدا انفاق مینمایند. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- پایگاه تبیان، مورخ 89/8/25