چگونگی وساطت برای رفع مشکل(حکایت خوبان)
در اوایل خلافت معتصم عباسی، شخصی از اهالی سجستان به همراه امام جواد(ع) و نیز عدهای دیگر، راهی مکه معظمه گردید. شخص سجستانی گوید: دربین راه جهت استراحت در محلی نشسته بودیم و سفره غذا پهن بود، ما با عدهای از افراد مختلف مشغول غذا خوردن شدیم. من به حضرت خطاب کردم و اظهار داشتم: یاابن رسولالله! فدایت گردم، در شهر ما شخصی از دوستان و محبان شما، ازطرف حکومت، مسئول امور مردم میباشد، و مالیات زیادی را بر من مقرر کرده است که بپردازم، درحالیکه من توان پرداخت آن را ندارم، چنانچه ممکن باشد، نامهای برایش بنویسید تا ملاحظه حال مرا نماید و تخفیفی دهد؟
امام جواد(ع) فرمود: او را نمیشناسم. عرض کردم: ای سرورم! او از دوستان و علاقهمندان به شما اهل بیت عصمت و طهارت میباشد، و من مطمئن هستم که نامه شما سودمند خواهد بود. و چون سخن و تقاضای من به اتمام رسید، حضرت قلم و کاغذی را در دست مبارک خود گرفت و این عبارات را نگاشت: به نام خداوند بخشاینده مهربان، حامل نامه از جنابعالی و نیز از عقیدهات تعریف و تمجید کرد، توجه داشته باش که خوشبختی تو در گرو رفتار و کردارت میباشد، بنابراین سعی کن نسبت به دوستان و همنوعان خود دلسوز باشی، همانا خداوند متعال فردای قیامت تو را درمقابل اعمال و کردارت مواخذه و مورد بازجویی قرار میدهد. بعد از آن نامه را امضاء نمود و تحویل من داد.
پس از آنکه وارد سجستان شدم و نامه حضرت را به والی آنجا که به نام حسینبن عبدالله نیشابوری معروف بود، دادم، او نامه را گرفت و بوسید و بر چشم خود نهاد و سپس آن را گشود و خواند و به من خطاب کرد و گفت: خواستهات چیست؟ گفتم: مامورین شما مالیات سنگینی بر من بستهاند و توان پرداخت آن را ندارم. سپس دستور داد مالیات را از من بردارند، و چون سخت در مضیقه بودم مبلغی را نیز لطف کرد. (1)
____________________
1- بحارالانوار، ج -5، ص 86