kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۱۳۳۳
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۰

ناهنجاری‌های کلامی و رفتاری از نگاه قرآن


   مهدی ستوده
   رفتارهای نابهنجار اجتماعی موجب خدشه در روابط سالم میان افراد می‌شود. از این رو، لازم است تا جلوی رفتارهای ناهنجار گرفته و به اصلاح رفتار اقدام شود. در آموزه‌های وحیانی قرآن، به مسئله ناهنجارهای کلامی و رفتاری توجهی خاص شده و در قالب احکام شرعی از آن نهی و راهکارهایی برای اصلاح رفتار بیان شده است. نویسنده در این مطلب به برخی از این ناهنجاری‌ها اشاره و علل و عوامل آن را بررسی کرده است.
***
ریشه‌ها و عوامل ناهنجارهای کلامی و رفتاری
ناهنجارهای اجتماعی را می‌توان به دو دسته کلامی و رفتاری دسته‌بندی کرد. از جمله مهم‌ترین ناهنجاری‌های کلامی می‌توان به دروغگویی، سخن‌چینی، غیبت، تهمت، قذف، افشای رازهای نهان مردم، پرخاشگری، دزدی، تمسخر کردن، شکلک درآوردن و مانند آنها ‌اشاره کرد.
برای از بین بردن ناهنجاری‌های اجتماعی، باید علل و انگیزه‌های ایجاد آن را شناسایی کرد؛ چرا که اگر ناهنجاری‌ها در جامعه زیاد شود بنیان جامعه از هم متلاشی می‌شود و انسجام خود را از دست می‌دهد و به جای اعتماد متقابل ، بی‌اعتمادی جایگزین شده و روابط میان فردی روز به روز دشوارتر و برآورد نیازهای متقابل گاه ناشدنی می‌شود و خوشبختی از جامعه رخت می‌بندد و به جای آرامش و آسایش، نا امنی و فقر جایگزین می‌شود.
از جمله علل و عوامل ایجاد ناهنجاری‌های رفتاری و کلامی بر اساس آموزه‌های قرآن،‌ بدسرشتی افراد،‌ بداخلاقی، کینه‌توزی،‌ خشم، تکبر،‌ حسد و عقده حقارت انسان‌هاست.  اینها عواملی است که باعث به وجود آمدن ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود. پس باید این علل و عوامل را شناخت و برای رفع و دفع آنها اقدام کرد.
در روایات نیز به ریشه‌ها و خاستگاه رفتارهای ناهنجار کلامی و رفتاری ‌اشاره شده است. امیرمومنان علی‌(ع) در رابطه با بدسرشتی افراد می‌فرماید: آدم بدسرشت به هیچ کس خوش‌گمان نیست؛ زیرا که همگان را چون خود می‌پندارد.(‌غرر‌الحکم‌، ص 48؛ الحکم ج 1، ص540) پس از نظر آن حضرت(ع) بدسرشتی انسان موجب بدگمانی و سوءظن است و همین عامل رفتارهای تجسس‌آمیز و غیبت و مانند آنها می‌شود و شخص به کسی اعتماد نمی‌کند و همه را دشمن می‌شمارد و با این روحیه و رویه با آنان تعامل می‌کند.
پیامبر‌(ص) به رابطه بداخلاقی با رفتارهای ناهنجار در اجتماع توجه داده و می‌فرمایند: خداوند آدم بداخلاق را به توبه موفق نمی‌کند. پرسیدند: ‌ای پیامبر خدا‌(ص) این چگونه می‌شود؟ فرمود: زیرا که وی هرگاه از گناهی توبه کند، به گناهی بزرگتر از گناه اول گرفتار می‌شود.(‌بحارالانوار، ج 73، ص 299) پس یکی از مهم‌ترین عوامل رفتارهای ناهنجار اجتماعی از نظر آن حضرت(ص) بداخلاقی است که باید به این عامل اصلی توجه خاص در درمان رفتارهای نابهنجار ‌اشخاص شود.
از دیگر عوامل ایجاد ناهنجاری رفتاری اجتماعی در ‌اشخاص باید به مسئله کینه‌توزی افراد ‌اشاره کرد. امام علی‌(ع) می‌فرمایند: اسلحه بدی و بد رفتاری،‌ کینه‌ورزی است.(‌الحکم، ج 1، ص 523)
همچنین درباره خاستگاه بسیاری از رفتارهای نابهنجار باید به رذیلت اخلاقی حسادت توجه کرد. امام صادق (ع) می‌فرمایند: محال است حسود خیرخواه باشد.(‌بحارالانوار، ج 78، ص194) پس نمی‌توان به رفتارهای نیک و هنجاری افراد حسود امید بست؛ زیرا از حسادت جز رفتارهای ناهنجار صادر نمی‌شود.
روحیه زشت تکبر یکی دیگر از عوامل ایجاد ناهنجاری اجتماعی در افراد است، در این رابطه امام صادق‌(ع) از قول پیامبر‌(ص) می‌فرمایند: بزرگ‌ترین تکبر، کوچک شمردن و بی‌اعتنایی به مردم و نشناختن حق و پیروان حق است.( اصول کافی ج 2، ص310)
 همچنین عقده حقارت یکی دیگر از عوامل ناهنجاری در اجتماع است، در این رابطه امام صادق‌(ع) می‌فرمایند:‌ هیچ کس تکبر نمی‌کند و زور نمی‌گوید، مگر برای حقارتی که درخود می‌بیند.(‌اصول کافی، ج 2، ص312؛ بحارالانوار، ج 73، ص225) پس نمی‌توان از کسانی که گرفتار عقده حقارت هستند امید داشت که رفتاری هنجاری در جامعه پیش گیرند و به نیکوکاری وکارهای خوب اقدام کنند.
مهم‌ترین ناهنجاری‌های رفتاری و کلامی
در آموزه‌های قرآنی انواع ناهنجارهای اجتماعی کلامی و رفتاری بیان و برای هر یک آثار و علل و عوامل و نیز راهکارهای درمانی بیان شده است. در این مقاله کوتاه امکان پرداختن به همه آنها نیست. از این رو در ادامه به برخی از ناهنجارهای کلامی و رفتاری بر اساس آموزه‌های قرآن ‌اشاره می‌شود:
1- سخن‌چینی: سخن‌چين، كسى است كه سخن كسى را به ديگرى گويد و موجب اختلاف آنان گردد. همچنین كسى كه راز شخصى را افشا كند به عنوان نمّام و خبركش شناخته می‌شود.(فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1843، «سخن چينى».)
سخن‌چینی از نظر قرآن، رفتاری بسیار زشت و مذموم است(قلم، آیات 10 و 11؛ همزه، آیه 1)؛ زیرا موجب می‌شود تا اختلاف میان مردم ایجاد یا افزایش یابد. در حقیقت سخن‌چین آتش‌بیار معرکه است و با این رفتارهای زشت خویش روابط سالم اجتماعی میان افراد جامعه را مخدوش می‌سازد. از همین رو خداوند کیفر این دسته افراد را ذلت و خواری در دنیا(قلم، آیات 11 و 16) و عذاب کشنده و سوزان دوزخ در قیامت دانسته است.(همزه، آیات 1 تا 9)
2- افشای اسرار مردم: از دیگر رفتارهای ناهنجار کلامی افشای اسرار مردم  است. گاه شخص رازی را در نزد دیگری دارد و گاه شخص به اسبابی از آن آگاه می‌شود. افشای رازهای مردم یک رفتار ناهنجار اجتماعی است که بنیاد اعتماد اجتماعی را از میان می‌برد و بی‌اعتمادی اجتماعی را جایگزین آن می‌کند؛ زیرا ‌اشخاصی که رازهایشان آشکار می‌شود، از این ناحیه آسیب می‌بینند.
اصولا انسان‌ها در شرایطی نیازمند کسانی به عنوان سنگ صبور هستند تا مشکلات خود را با آنان در میان گذارند و از این راه تا حدی از فشار سهمگین روانی آن رها شوند. اما رازی که در دل است وقتی گفته می‌شود دیگر غیر قابل مهار و مدیریت است و ممکن است شخصی که آن را شنیده به دیگران بگوید و راز را افشا سازد. دیگران از مردم به پزشکان، روانشناسان، روانپزشکان، وکیلان و افرادی از این دست اعتماد می‌کنند و رازهای خود را در میان می‌گذارند. اگر به هر دلیلی این رازها افشا شود، ممکن است شخص دچار مشکلاتی شود. بنابراین، افشای رازها از سوی این دسته از افراد جامعه بسیار زیان‌آورتر و خطرناک‌تر از دیگران است. البته همه باید اسرار دیگران را حفظ کنند و از افشای آن خودداری کنند، ولی این وظیفه در‌باره برخی از گروه‌ها و اقشار اجتماعی سنگین‌تر و خطیرتر از دیگران است.
البته خداوند توصیه می‌کند که انسان‌ها رازهای سر به مهر خویش را در سینه‌ها که مخزن اسرار است حفظ کنند(آل عمران، آیات 119 و 154؛ مائده، آیه 7؛ هود، آیه 5) اما به دلایلی برخی از این اسرار در اختیار شخصی قرار می‌گیرد که باید آن را محافظت کرده و به دیگران نگوید. به عنوان نمونه همسران از یکدیگر اسراری را می‌دانند که باید آن را چون گنجی در درون سینه‌های خود حفظ کنند؛ زیرا همسران لباس هم هستند و باید عیوب و اسرار یکدیگر را حفظ کنند و از دیگران بپوشانند و به عنوان آرایه و زینت هم عمل کنند. پس از نظر قرآن، حفظ و نگهدارى اسرار خانوادگى و زناشويى، از ديگران امری لازم و واجب بر همسران است و نباید به گونه‌ای عمل و رفتار کنند که اسرار خانوادگی برملا شود و دیگران از آن آگاه گردند.(تحریم، آیه 3)
از نظر قرآن همان‌طوری که حفظ اسرار خانوادگی بر همسران واجب است، حفظ اسرار دیگران نیز بر افراد جامعه لازم است مگر آنکه این اسرار به حوزه امنیت ملی و اجتماعی جامعه بازگردد. در این صورت است که افشای رازی لازم است تا جامعه با بحران امنیتی مواجه نشود. به عنوان نمونه فعالیت‌های نهان منافقان علیه امت و امام باید از سوی کسانی که از این اسرار آگاه می‌شوند، افشا شود و اجازه توطئه به آنان داده نشود.(توبه، آیات 64 و 78) از نظر قرآن، کسانی که از رابطه سری منافقان با کافران آگاه می‌شوند، واجب است تا این راز را افشا کنند و منافقان را رسوا سازند.(محمد، آیه 26) البته این اختصاص به منافقان ندارد، بلکه هر یک از افراد امت اسلام اگر رابطه‌ای نهانی با دشمنان حتی اهل کتاب بر قرار کنند، باید رسوا شوند؛ زیرا این ارتباط نهانی به ضرر جامعه و امنیت ملی اجتماع است.(ممتحنه، آیه 1؛ توبه، آیه 16)
همچنین افشای اسرار امنیت ملی جایز نیست و کسانی که به خدا و رسول‌الله‌(ص) ایمان دارند، همواره باید اسرار امنیتی جامعه را پاس بدارند و به خود اجازه ندهند که اسرار امت و امام را افشاگری کرده و دشمنان را از آن مطلع سازند.(آل عمران، آیه 118؛ انفال، آیه 27؛ توبه، آیه 16)
از نظر قرآن لازم است تا نیازهای فقیران عفیف و پاکدامن همچنان پوشیده نگه داشته شود و با رازداری و پرده‌پوشی اجازه داده نشود تا آبروی آنان برود. بنابراین، اگر کسی می‌خواهد به این دسته از فقیران عفیف کمک مالی داشته باشد باید به گونه‌ای عمل کند که موجب افشای راز آنان نشود. پس کمک‌ها باید نهانی و غیر آشکار باشد تا راز فقرآنان برملا نشود.(بقره، آیات 262 و 263)
3- سرقت: از دیگر ناهنجاری‌های اجتماعی می‌توان به دزدی‌اشاره کرد که اعتماد اجتماعی را از میان می‌برد. از نظر قرآن، برداشتن مخفيانه چيزى از محل مخصوص و به اندازه خاص كه حق برداشتن آن را ندارد، عملی زشت و بلکه مجرمانه تلقی شده و خداوند نه تنها آن را گناه بلکه جرمی با مجازات کیفری حد و تعزیر در دنیا دانسته است. کسی که به سرقت دست می‌یازد، باید انگشتان و دستان خویش را در این راه بدهد(مائده، آیات 38 و 39)؛ چرا که این رفتار ناهنجار اجتماعی، خیانتی در حق خود و دیگران(نساء، آیات 105 و 107)، ظلم و ستم به خود و دیگران(مائده، آیات 38 و 39؛ یوسف، آیات 70 تا 75)، فساد و تباهی در زمین و اجتماع(همان) است.
4- تهمت و قذف: تهمت دارای انواعی است که از بدترین آنها قذف به مردان و زنان پاکدامن است. قذف در اصل به معناى پرتاب كردن است، مانند پرتاب تير، سنگريزه، سپس به صورت استعاره در معانى ديگر مانند سبّ، نسبت كذب و زنا به كار رفته است.( لسان العرب، ج 11، ص 74 - 75، «قذف»)  قذف در اصطلاح فقهى، نسبت دادن زنا و لواط با الفاظ صريح به ديگرى است.( الرّوضة البهيّه، كتاب الحدود، الفصل الثالث فی القذف؛ تحريرالوسيله، ج 2، ص 425.) کسی که با زبان خویش دیگری را قذف می‌کند در حقیقت آبرو و عرض او را می‌برد.(نور، آیات 4 و 5) چنین رفتاری روابط اجتماعی میان همسران یا دیگران را مخدوش و بحرانی را موجب می‌شود که گاه نمی‌توان به سادگی آن را حل و فصل کرد و آثار و تبعات آن، گاه نسل‌ها باقی و برقرار می‌ماند و بسیاری از مردم را درگیر خود می‌کند. افک و افتراء به دیگران نیز از همین گونه است.(نور، آیه 11 تا 19) از نظر قرآن، نسبت زنا به افراد پاكدامن، بدون ارائه چهار گواه، سبب قرار گرفتن در زمره دروغگويان، فاسقان، جواز اجرای حد شرعی 80 تازیانه به قاذف و عدم پذیرش گواهی و شهادت او به عنوان انسان عادل، سرزنش و لعن الهی می‌شود.(نور، ایات 4 تا 23) خداوند هشدار می‌دهد که برخی از تهمت‌ها همچون افک و قذف می‌تواند جامعه را با بحران اجتماعی شدید مواجه کند، چنانکه افک به زنان پیامبر(ص) موجب بحران اجتماعی در صدر اسلام شده بود.(همان) قذف و افک همچنین زمینه‌ساز ‌اشاعه فحشاء و گسترش آن می‌شود و باید از این جنبه نیز نسبت به این رفتار زشت و ناهنجار کلامی و رفتاری توجه شود.(همان)
 از نظر قرآن اجرای حدود نسبت به چنین افرادی می‌تواند به عنوان عامل بازدارنده عمل کند و افراد را به ایمان و رفتارهای هنجاری سوق دهد.(همان)
5- غیبت: از دیگر رفتارهای نابهنجار اجتماعی می‌توان به غیبت ‌اشاره کرد. غيبت آن است كه برادر دینی خود را به آنچه او را ناخوش آيد ياد كنى، پس اگر آن چيز در او باشد، غيبت و اگر نباشد بهتان ناميده مى‌شود؛ خواه اين بدگويى با قول باشد يا فعل و خواه با ‌اشاره باشد يا كنايه(زبده‌البيان، محقق و مقدس اردبیلی، ص 530.) و خواه در امور دينى باشد يا دنيوى و خواه در لباسش باشد يا خانه.( جامع‌السّعادات، نراقی، ج 2، ص 293.) از نظر قرآن، غيبت مؤمنان از يكديگر، عامل گسستن اخوّت ايمانى آنان می‌شود(حجرات، آیه 12)؛ چنانکه غيبت و بازگويى عيوب ديگران، مايه هتك حرمت و آبروى آنان است.(همان، نساء، آیه 148) از همین رو غیبت در اسلام حرام دانسته شده و غیبت‌کننده را کسی معرفی می‌کند که گوشت مرده برادر دینی خویش را می‌خورد.(حجرات، آیه 12)
 عامل و بستر چنین رفتار نابهنجار اجتماعی را باید در اموری چون روحیه زشت تجسس در احوال زندگی دیگران(همان)، ثروت‌اندوزی(همزه، ایات 1 و 2) و بدگمانی نسبت به دیگران دانست.(حجرات، آیه 12) خداوند به غیبت‌کنندگان هشدار می‌دهد که جزای این رفتار ناهنجاری اجتماعی آنان دوزخ و آتش آن خواهد بود تا این گونه دست از این رفتار زشت خویش بردارند و به اصلاح خود بپردازند.(همزه، آیات 1 تا 6) از نظر قرآن کسانی که اهل تقوای الهی باشند‌(حجرات، آیه 12) و به حقیقت غیبت و نیز علم و آگاهی خداوند توجه یافته باشند به طور طبیعی از این کار زشت اجتناب می‌کنند.(همان؛ نساء، آیه 148)
6- تجسس در احوال مردم: از دیگر رفتارهای نابهنجار اجتماعی که بحران‌هایی را موجب می‌شود، تجسس در احوال شخصی مردم است. تجسّس از مادّه «جسّ» در لغت به معناى شناسايى‌كردن به صورت پنهان و ظريف، و جاسوس از همين ريشه است(التحقيق، ج‌2، ص‌87‌، «جسّ».) و در اصطلاح قرآن به معناى كسب اطلاعات از لغزش‌هاى مؤمنان است كه در شمار رذايل اخلاقى قرار دارد. (مجمع‌البيان، ج‌9‌-‌10، ص‌205؛ الميزان، ج‌18، ص‌323.) از نظر قرآن، تجسّس، از عوامل اختلاف و گسستن برادرى ايمانى است.(حجرات، آیه 12) از همین رو به عنوان گناه دانسته و از آن نهی شده است.(همان) چنین رفتاری نمادی از فسق و ظلم و فجور نسبت به دیگران است. تنها کسانی از این رفتار زشت پرهیز می‌کنند که تقوای الهی داشته و خدا را در همه حال ناظر خویش بدانند. پس ذاکر بودن یا شاهد و حاضر دانستن خدا، عامل بازدارنده از تجسس در احوالات مردم است.(همان)