حفظ حرمت ها و ارزش های اخلاقی در بالاترین سطح ورزش جهان(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
در مسابقات دوومیدانی قهرمانی جهان، یوسین بولت، قهرمان بلامنازع صد متر جهان، که سالها بود در جهان سکوی اول را به خود اختصاص داده و در هر میدانی، چه جهانی و چه المپیکی «مدعی شماره یک» به حساب میآمد از حریف خود به نام جاستین گاتلین شکست خورد و در رقابتی پایاپای و میلیمتری و البته نفسگیر و هیجان انگیز از او جا ماند و پس از چیزی حدود ده سال، مقام اول خود را در آخرین میدان رسمی که در دوی صد متر حضور داشت به حریف خود واگذار کرد.
علاقه مندان ورزش حتما از این اتفاق و این خبر اطلاع دارند و به کموکیف آن واقفند و چه بسا بارها تماشاگر این رقابت تماشایی بودهاند، بنابراین، از حیث فنی حرف تازه ای قرار نیست اینجا مطرح کنیم، اما آنچه ما را واداشت تا یادی از این مسابقه بکنیم، صحنه ای بود که بلافاصله پس از پایان این رقابت در پیش چشم همگان رخ داد. آنجاکه جاستین گاتلین پس از اینکه گوی سبقت را از همه رقیبان ربود و با گامهای بلند، همه حریفان حتی «بولت» را جا گذاشت، به حریف پرافتخار و صاحب نام و البته شکست خورده در این رقابت، تعظیم کرد و پیش پای او زانو زد و دست خود را به نشانه احترام و دوستی به سوی او دراز کرد و ...
صحنه ای که به صراحت می گفت در بالاترین سطح حرفهایگری در ورزش ارزشهای اخلاقی و حرمتها و افتادگیها و... فراموش نمیشود و ... قهرمانان بزرگ و حرفهای جهان، اول از نظر اخلاقی و روحی و فرهنگی «تربیت» و توجیه می شوند، آنگاه افتخارآفرین و مدال آور می شوند، و بالاخره هرگز فردی یا تیمی با بیتربیتی و هرهری مسلکی و حرمت شکنی و... - آنهم به اسم حرفهای گری!! - راه به جایی نمی برد و نمی تواند بزرگی کند و افتخار بیافریند...
نکته دیگری که به بهانه برگزاری رقابتهای جهانی دوومیدانی به نظر میرسد باید مطرح و یادآوری کرد، موضوع حضور تیم سهنفره دوومیدانی کشورمان در این مسابقات است. ما البته اینجا به دنبال پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه این تیم چگونه راهی این مسابقات شد و چرا با تأخیر به محل برگزاری مسابقات رسید و چرا برای ویزا و بلیت و سایر قضایا دیر اقدام شد و چرا این نتایج در این مسابقات - مثل همه مسابقات و دورههای قبلی- برای تیم ما ثبت شد و به دست آمد و... نیستیم، بلکه فقط میخواهیم سؤالی را که همواره پس از هر دوره رقابت بزرگ و جهانی مثل المپیک و... درباره ورزش خود، پیش میکشیم، دوباره مطرح کنیم و بپرسیم، در چنین میادینی که معلوم میشود کی ورزش دارد و کی ندارد و کجا کار ورزش را جدی گرفته، کجا ادای ورزش داشتن را در میآورد و...
آری در چنین میادینی ورزش ما چکاره است؟ کجای کار است؟ در کجای ورزش دنیا قرار دارد؟ ما هم مثلا در کشور خود ورزش داریم و تشکیلات و امکانات ورزشی داریم، مدیر و مسئول و وزیر و... داریم و... اما در مقایسه با کشورهای صاحب ورزش دنیا، در چه جایگاهی و شرایطی قرار داریم؟ ما به اسم ورزش و به بهانه ورزش به چه کاری سرمان گرم است و به چه حرفها و مسائل و دعواها و درگیریها و... مشغولیم، ورزش دنیا دارد چه میکند و به کدام سمت و جهت دارد میرود و...؟
آیا با این تفاصیل و نگاه به این گونه رویدادهای بزرگ که ورزش ما در آن غایب است و اگر هم حاضر است، چنین بیرنگ و رمق حاضر است و... میتوانیم ادعا کنیم که اصولا ما هم ورزش داریم؟ بارها نوشته و به سهم خود تذکر دادهایم که هر میدان ورزشی مثل خود زندگی، با خود درسها و پیامهایی دارد که باید آنها را گرفت و دریافت و جدی هم گرفت.
برگزاری این رویدادهای جهانی، فرصت و مجال خوبی است برای در خود نگریستن و شرایط و کار و بار خود را سنجیدن و... تصمیمهای تازه گرفتن، ابتکار به خرج دادن و کار جدید ارائه دادن. اینکه در مواجهه با این گونه اتفاقات و میادین، همواره عدهای بازیگر اصلی و نقشآفرین باشند و «ما» هم نقش تماشاگر و حداکثر سیاهیلشگر را بازی کنیم به هیچوجه پذیرفتنی و قابل قبول نیست، به ویژه با توجه به این واقعیات غیرقابل انکار و البته ناخوشایند، ما به خودفریبی روی بیاوریم و ادعا کنیم که ما هم «ورزش» داریم و داریم در مسیر رشد و اعتلای آن کوشش میکنیم!
این گونه روبروشدن با این واقعیات- که متاسفانه در غالب اوقات چنین هم بوده- باعث میشود، که زمان و تجربیات و تغییر و تحول مثبت و... درباره ورزش کشورمان معنا و مفهومی نداشته باشد و ورزش ایران به حداقلها بسنده کند و دور خودش بچرخد و درجا بزند و... درست برخلاف همه آموزهها و توصیههای اخلاقی و دینی که به ما هشدار میدهد: «کسی که دو روزش با هم یکسان باشد، مغبون است»!
بنابراین خوب است از واقعیتهای ورزش خود و فاصلهای که با ورزش پیشرفته و به معنی واقعی حرفهای دنیا دارد، آگاه باشیم و با تکیه بر آن برای رشد و پیشرفت ورزش و به هر حال حرکت کردن از جایگاه فعلی به سوی منازل بعدی و جلوتر، با انگیزه و همت والا و جدیت و تدبیر به تلاش برخیزیم و برای تحول درورزش طرحی نو دراندازیم.
انتظار میرود با توجه به اینکه شروع کار دولت جدید، در واقع «یک دوره مدیریت جدید کشور است»، وزیر آینده ورزش، هر کسی که میخواهد باشد، چه وزیر پیشنهادی فعلی و چه شخصی دیگر، دغدغه تحول همهجانبه در مسائل فکری و فرهنگی و فنی و در نتیجه پیشرفت ورزش را داشته باشد و... مخلص کلام اینکه فقط در پی حفظ «وضع موجود» و اعمال مدیریتی بیچالش و بیمشکل نباشد و...!