پیروزی سریع حزبالله در عرسال پیامد معکوس شیطنتهای اسرائیل در سوریه
زهرا عباسی
شکست اسرائیل، شکست القاعده، شکست تروریستهای تکفیری در عرسال در روزهای اخیر تیتر یک بسیاری از روزنامهها، جراید، نشریات و رسانههای گروهی منطقه غرب آسیا و جهان بوده است.
پیروزی حزبالله در عرسال و آزادسازی این منطقه استراتژیک که پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی است آنچنان معادلات استراتژیک مناطق مرزی لبنان و سوریه و فلسطین اشغالی را به هم ریخت که تحلیلگران نظامی و سیاسی این رژیم نیز نتوانستند به این سرافکندگی و حقارت اشارهای نکنند و ناچار شدند مهر سکوت را شکسته و اعتراف کنند که این پیروزی راهبردی نه رویارویی اسرائیل با حزبالله بلکه نشانه توانمندی و قدرت بلامنازع مقاومت و کشورهای حامی مقاومت بالاخص ایران در عرصه نبردهای استراتژیک و راهبردی در منطقه است.
پیروزی مقاومت در جبهه عرسال توانمندی رزمی حزبالله و شایستگی مبارزان این حزب را به رخ اسرائیل کشید اما سخنرانی سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله و اعلام به جهانیان که این پیروزی مرهون حمایتهای سخاوتمندانه ایران بوده نه سازمان ملل، خط مشی و خطوط راهبردی میدانهای رزم بعدی را نیز مشخص ساخت.
صهیونیستها دریافتند که در صورت وقوع جنگهای بعدی در هر منطقه از غرب آسیا، با سوریه، حزبالله، یمن و... به تنهایی مقابله نمیکنند بلکه جبهه مقاوم و پایدار مقاومت و کشورهایی به صحنه میآیند که از توانمندی نظامی و تاکتیکهای پیشرفتهای برخوردارند و توازن قدرت را به نفع مقاومت تغییر میدهند.
بر کسی پوشیده نیست که اساس حضور تروریستهای تکفیری از هر گروه و دستهای و با حمایت هر کشور و سازمانی، صرفا به خاطر مقابله با جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا بوده است، در واقع مخالفان مقاومت میخواستند با حضور تروریستها در سوریه با جنبش حزبالله و کشورهای حامی مقاومت از معادله تفنگ در برابر تفنگ استفاده کنند تا به خیال خود برای همیشه از محور مقاومت آسوده شوند و شیعیان را به حاشیه برانند در حالی که نبرد قهرمانانه رزمندگان مقاومت در مناطق مختلف سوریه به ویژه عرسال ثابت کرد که تنها نیروی جدی که امنیت کشور را تضمین کرده و تروریستها را به قعر جهنم هدایت میکند جریان مقاومت است.
تروریستها، صهیونیستها و کشورهای حامی تروریسم روی نابودی نظام سوریه و جریان مقاومت در این کشور حساب باز کرده بودند به همین دلیل بود که سیل حضور تکفیریها به این کشور از حدود شش سال پیش آغاز شده بود، به اعتراف خود این کشورها، تکفیریها از 70 کشور عازم صحنه نبرد در سوریه شده بودند. اما امروزه مجبورند با حسرت و اندوه و با تحمل شکست مفتضحانه این کشور را ترک کنند. ارتفاعات عرسال منطقه مهم و راهبردی است که نه تنها برای سوریه بلکه برای لبنان هم بسیار مهم است و دستیابی به این منطقه مهم و تسلط بر آن بر معادلات جنگ در این کشور تاثیر میگذارد.
موقعیت راهبردی عرسال
عرسال یک منطقه کوهستانی و گذرگاهی مرزی بین دو کشور سوریه و لبنان است که از ابتدای وقوع بحران در کشور سوریه، به یکی از کانونهای اصلی حضور و فعالیت گروههای تروریستی تکفیری و مهمترین مسیر نقل و انتقال نیرو و تسلیحات نظامی به استانهای حمص و دمشق محسوب میشده است. در واقع تروریستهای مسلح و حامیان خارجی آنها تلاش داشتند با سیطره بر عرسال و بلندیهای اطراف، به نوعی لبنان را محاصره کنند. از سوی دیگر در صورت موفقیت تروریستها و دستیابی به مدیترانه، تهدید تروریستها میتوانست بینالمللی شود. به همین دلیل در صورتی که اوضاع امنیتی نوار مرزی لبنان و سوریه به همین روال پیش میرفت نه تنها حضور حزبالله در جنگ سوریه به ضرر جریان مقاومت تمام میشد بلکه هدف اصلی حزبالله از حضور در سوریه یعنی تامین امنیت لبنان نیز عملا تامین نمیشد.
نبرد عرسال یک نبرد سرنوشتساز برای طرفین بود و طرف پیروز در میدان ثابت میکرد که از تاکتیکها، خط مشیها و مبارزات منسجم، سازمان یافته و پیشرفتهای برخوردار است و از توانمندی هوشیارانهای در مقابل تروریستهایی که توسط مجربترین کادر نظامی غرب آموزش دیدهاند، برخوردار است.
آزادی منطقه عرسال در کمتر از یک هفته توسط حزبالله شگفتی و تحسین رسانههای مختلف را در پی داشت به نحوی که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز طی گزارشی اعلام کرد که «حزبالله امروزه تبدیل به قدرت بزرگی شده که توان تغییر سرنوشت خاورمیانه را دارد. این حزب توانست کاری را که کشورهای بزرگ در لبنان، سوریه، عراق و یمن نتوانستند انجام دهند محقق سازد. مسئولان نظامی و سیاسی آمریکایی و دستگاههای اطلاعاتی از رزمندگان حزبالله و تاکتیک بهکار گرفته شده از سوی آنها در نبرد عرسال شگفتزده و مبهوت شدهاند.»
روزنامه الاخبار نیز در مورد عملیات مهم و سرنوشتساز عرسال مینویسد: «حزبالله با حضور مقتدرانه در عرسال و شکست پیروزمندانه گروههای تروریستی وابسته به غرب و صهیونیستها از جمله جبهه النصره و القاعده موجب شد که تلآویو و حامیانش ناامید شوند و به فکر راههای دیگر برای اثبات حضور خود در سوریه یا لبنان بیفتند.»
حادثهای که در عرسال اتفاق افتاد و پیروزی منحصر به فردی که برای حزبالله و حامیان این جنبش به دست آمد آنچنان سخت و غافلگیرانه بود که محاسبات اسرائیل و برخی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را برهم زد و این غافلگیری به نحوی بود که حتی زبدهترین استراتژیستها و تئوریسینهای نظامی نیز نتوانستند به ارزیابی و تحلیل این عملیات بپردازند، در واقع موفقیت حزبالله تنها منحصر به ابعاد نظامی نبود بلکه از جنبههای بازدارندگی نیز این عملیات قابل اهمیت است، همانطور که دبیرکل حزبالله لبنان نیز اظهار داشت، پس از این عملیات اسرائیل و دشمنان مقاومت دریافتند که توان مقابله و جنگ با ایران و مقاومت را ندارند.»
مسئله افکار عمومی و حمایت گسترده مردمی از جریان مقاومت روی دیگر این واقعیت است که ثابت میکند مردم حامی مقاومت هستند و در هر شرایطی دست از مقاومت اسلامی برنمیدارند.
مردم لبنان و سوریه به خوبی درک کردهاند که حضور حزبالله در سوریه، برای تأمین امنیت این دو کشور ضروری است و اگر این دخالتها نبود امروز مردم لبنان هم باید با تروریستها در کشورشان میجنگیدند.
«آمریکا و برخی از مزدوران منطقهای تلاش داشتند که حزبالله را به عنوان مشکلی برای لبنان معرفی کنند، اما این عملیات نشان داد که حزبالله یک قدرت دفاعی مهم برای حمایت از لبنان در برابر تهدیدات تکفیریها است، این چیزی بود که پیش از این مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نسبت به آن هشدار داده و تأکید کرده بود که حزبالله به سپری برای لبنان تبدیل شده است.»
تحلیلگران معتقدند که استراتژیستهای اسرائیلی از تجربه جنگهای پیشین با حزبالله از جمله نبرد 33 روزه درس عبرت نگرفتهاند و فراموش کردهاند که رزمندگان حزبالله در جنگهای چریکی و پارتیزانی به ویژه در مناطق کوهستانی تجربه بسیار درخشانی دارند و هدف قرار دادن تانکهای پیشرفته «مرکاوا» در جنگ 33 روزه، آن هم در مناطق کوهستانی صورت گرفته و معادله پیروزی قطعی و سریع با استفاده از این تانکها را به هم زده است.
در مجموع، هر طرح استراتژیکی که طراحان جنگ اسرائیلی در خیال خود برای مقابله با حزبالله و شکست رزمندگان این جنبش پیریزی کرده بودند با استراتژی جنگ چریکی از بین رفته است.
پیروزی مقاومت در جبهه عرسال قدرت حزبالله در مدیریت نبرد در مناطق کوهستانی را ثابت کرد همان طور که این جنبش توانمندی خود را در مدیریت جنگ شهری نیز به اثبات رسانده بود.
«هرچند ارتفاعات عرسال یک منطقه مهم و راهبردی برای هر دو کشور سوریه و لبنان است اما پیام مهم این عملیات بیشتر از آنکه معطوف به این ارتفاعات باشد به قدرتمندی حزبالله بازمیگردد. در واقع حزبالله در کمتر از یک هفته توانست این منطقه را آزاد کند و این مسئله نشان داد که نیروی مقاومت موفق شده است با توجه به تجربههای زیاد جنگی به عنوان یک نیروی نظامی قدرتمند در منطقه مطرح شود. این مسئله کابوس بزرگی برای صهیونیستها است که بزرگترین دشمن خود را حزبالله میدانند.»
عملیات پیروزمندانه عرسال با سپری شدن 6 روز با پیروزی حزبالله به پایان رسید و پس از آن، براساس توافق آتشبس قرار شد که تروریستهای جبهه النصره از عرسال به شهر ادلب منتقل شده و بدین ترتیب کل مناطق تحت سیطره جبهه النصره و تکفیریهای داعش که در حدود سه سال در تصرف آنها بود آزاد شده است.
با خروج نیروهای گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره از بیش از 95 درصد ارتفاعات عرسال، تحول مهمی در مسیر مبارزه با تروریسم برداشته شد و حامیان تروریسم به این واقعیت رسیدند که پیشرفتهترین سلاحها، آموزش دیدهترین گروههای مسلح تروریستی و پیچیدهترین نقشههای نظامی، توان مقابله با عزم و اراده مردمی را ندارد که برای حفاظت از حاکمیت و سرزمین خود با چنگ و دندان و بدون داشتن سلاح هم میجنگند و مبارزه میکنند.
نبرد عرسال حداقل برای سالهای متمادی فکر جنگ و دستاندازی به سرزمینهای مسلمانان را از سر صهیونیستهای اشغالگر دور میکند و آنان را از تجاوز به لبنان، غزه و دیگر سرزمینها بازمیدارد.
تقابل با گروه تروریستی القاعده آن هم در زمان اندک موجب شد که ارتش رژیم صهیونیستی به این نتیجه برسد که نابودی و شکست حزبالله امکانپذیر نیست و شاید سقوط و فروپاشی رژیم اشغالگر قدس در آینده نزدیک محتملتر باشد.
منابع مورد استفاده: شرق، تسنیم، فارس