kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۰۵۰۰
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۷

ولنگاری فرهنگی در بیان پاره‌ای از مطبوعات


 * علیرضا چخماقی
 
 از جمله عوامل پیشرفت و ارتقای فرهنگی  جوامع امروز بشری، یکی هم مطبوعات هستند که  فی‌النفسه و از نظر ماهیت آگاهی‌بخشی و توان بالقوه‌ای که دارند، می‌توانند در مسیر آموزش عمومی و اعتلای فرهنگی مردم گام بردارند و این، البته به شرطی است که مطبوعات، همان باشند که باید بود؛ یعنی عملکرد‌شان منطبق  باشد با رسالت روشنگری و آموزش عمومی، یعنی دقیقا همان چیزی که از فلسفه وجودی آنها  انتظار می‌رود؛ در غیر این صورت، نه تنها از دایره شمول این صفات مثبت خارج می‌شوند بلکه در سیر مراتب نزولی، به چاه ابتذال و گمراهی سقوط می‌کنند و دریغا که در این سقوط بی‌صدا اما ویرانگر، چه بسیار با خود همراه می‌برند خوانندگان ناآگاه و مخاطبین ساده‌اندیش را به قعر بی‌هویتی و از خود فراموشی، سقوطی که حاصل بدفرجامش، نه مرگ جسم، که آشفتگی روحی و روانی، التقاط فکری و مسخ ماهیت و هویت انسانی افراد است.
در پی این مقدمه و با توجه به این که دامنه خروج از رسالت فرهنگی برخی (با تأکید مجدد بر قید برخی) از نشریات ما، گستردگی و سابقه‌ای دیرین دارد و بعد از آن هم، کم و بیش متوقف نشده و متاسفانه در سال‌های اخیر شدت بیشتری نیز یافته است، بنابراین از منظر آسیب‌شناسی، بسیار ضروری است ضمن توجه به نتایج شوم و عوارض منفی ناشی از روند خروج از مسیر درس‌آموزی و معرفت‌بخشی مطبوعات، متصدیان امر و آنان که به هر عنوان به سلامت فکری و آرامش روانی جامعه می‌اندیشند، به زبان و بیان مطبوعات نیز توجه کنند. فی‌المثل از آن روزنامه‌ای که، برای عنوان  یک متن خبری با موضوع انتقاد یک مسئول از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات  و پاسخ وزیر به وی، فرضاً به جای استفاده از عبارت «کنش‌» و «‌واکنش‌»، اصطلاح نظامی «تک» و «پاتک» را به کار می‌برد، باید پرسید آیا پیامد این گونه قلم‌پردازی (عمداً یا سهواً) جز غبارآلود کردن فضای جامعه و التهاب‌آفرینی منجر به فتنه‌انگیزی است؟
 شکل دیگری از این نحوه بیان نامتعارف و هدفمند در پاره‌ای از مطبوعات ما که در پس تک تک واژگان آن، نوعی شیطنت برخاسته از اغراض سیاسی نهفته است؛ این چهار نمونه عنوان خبری هستند مربوط به نتایج انتخابات شورای شهر که در یک هفته‌نامه و سه روزنامه از گروه نشریات زنجیره‌ای اول خرداد ماه 1396 جلب توجه می‌کنند:
* پس‌گیری پارلمان‌های شهری: هفته‌نامه ستاره صبح  
* مشهد و تهران را پس گرفتیم: روزنامه آفتاب
* فاتحان بهشت: روزنامه شرق
* فتح طهران: وقایع‌اتفاقیه
 یک بار دیگر عنوان‌های بالا را با دقت بیشتری مرور کنید تا به نگاه و طرز نگرش بعضی گروه‌ها و افرادی که مثلا قرار است چراغ آگاهی و مشعل دانایی را در فضای جامعه و اندیشه مردم روشن و فروزان نگاه دارند آشناتر شوید!... آیا ذهن یک خواننده، از این گونه چینش کلمات و نحوه بیان، به صحنه‌های جنگ چریکی و نبرد با دشمن معطوف نمی‌شود؟... و آیا عنوان «فتح طهران» آن هم با این املای خاص، مخاطب را به یاد مشروطه‌خواهان در نبرد با استبداد محمدعلی شاه  قاجار نمی‌اندازد؟...  
اگرچه نمونه‌هایی از این دست، آن هم در زمینه‌های مختلف فراوان‌اند، اما در بخش انتهایی این مبحث، به منظور رعایت اختصار، تنها به شکل دیگری از این گونه اعوجاجات بیانی، در قلمرو ورزش اکتفا می‌کنیم:
ادبیات من درآوردی و سطح پایین در بخش اخبار و موضوعات ورزشی هم تا دلتان بخواهد زیاد و بی‌حساب و کتاب است و در این جهت،  البته هر دو طیف نشریات زرد و به اصطلاح روشنفکری همسو و مشترک‌المنافع هستند برای سوءاستفاده از علاقه مردم به امور و اخبار ورزشی؛ از همین روست که برای فوتبالیست‌های سرشناس لقب می‌تراشند، القابی مانند سلطان، شهریار، اسطوره، ژنرال، جادوگر و... اینان در حرکتی که بعید به نظر می‌رسد تصادفی و غیرعمدی باشد، به هنگام موفقیت ورزشکاران یا تیم‌های ایرانی، آنان را با القابی یاد می‌کنند که نشانگر رسوب فرهنگ شاهنشاهی در نهاد ذهنی و تفکرات آن‌هاست‌؛ مانند آن که روزنامه شرق‌، فوتبالیست‌های ما را شاهزادگان پارسی می‌نامد و در زمان موفقیت، برایشان تیتر می‌زند: «شاهکار شاهزاده‌ها»...
   و البته توجه فرمایید  که در ترکیب «شاهکار شاهزاده‌ها»، فقط و فقط دو کلمه به کار رفته است که هر دو این کلمات، هم به صورت منفرد و هم با این شکل از هم‌نشینی‌، حامل القای مفهومی درونی و غیرمستقیم در یاد‌آوری ذهنی و تقدیس مظاهر سلطنت و پادشاهی هستند.
از دیگر بدآموزی‌های نویسندگان ناآگاه، این است که به طور کورکورانه و بی‌توجه به بار معنایی واژه‌ها و آثار روانی آنها، گاه و بیگاه  در وصف پیروزی‌های یک تیم انگلیسی (منچستر یونایتد) برای تحسین ‌بازیکنان آن تیم، از ایشان  با عنوان «شیاطین سرخ» و فراتر از آن «شیاطین محبوب» یاد می‌کنند که باید گفت تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
 و نمونه منفی دیگری از این گونه بی‌مبالاتی‌ها و  لغزش‌های کلامی زمانی  است که مثلا  یک تیم ورزشی، مسابقه‌ای را با اختلاف زیاد یا نسبتا زیاد به حریفش ببازد... در چنین مواقعی، مطبوعات موصوف، با نوعی نگرش متکبرانه و ناشی از جهل و خودخواهی،  به دور از راه و رسم انسانی (در نظر گرفتن اخلاق اسلامی یا مرام پهلوانی پیشکش) از شکست تیم ضعیف با واژه «تحقیر» یاد می‌کنند و می‌نویسند تیم الف تیم ب را تحقیر کرد!... و سرانجام در این مجال کوتاه، آخرین شاهد مثال برای این ولنگاری فرهنگی در بیان مطبوعاتی، این است که نشریات پر مدعای زنجیره‌ای که فریاد وطن‌دوستی و ایرانیت آنها، گوش  فلک را کر می‌کند، به هنگام درخشش فلان وزنه‌بردار ایرانی که در مسابقات جهانی مقام  قهرمانی را کسب کرده است‌، از وی با عنوان «هرکول ایران» یاد می‌کنند و گویا یادشان می‌رود برای اثبات میهن‌دوستی (و البته به  قول خودشان میهن‌پرستی!...) هم که شده، پسندیده و منطقی‌تر است که آن قهرمان را «رستم ایران» بنامند.
و این‌ها، فقط نمونه‌هایی اندک بود از خطا‌های بسیاری که تکرار و رواج یافتن آن‌ها‌، باورهای فرهنگی و ارزش‌های اخلاقی و انسانی مردم ما را، در معرض آسیب جدی قرار می‌دهند‌.