جایگاه عقلانیت از دیدگاه امام رضا(ع)
آیتالله مکارم شیرازی
در مطلب حاضر گلچینی از مطالب انتخاب شده از آثار آیتالله مکارم شیرازی در باره ارزش و جایگاه عقلانیت از دیدگاه امام رضا(ع) و رابطه آن با دینداری و ایمان تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
***
يازدهم ذى القعده سال 148 هجرى قمرى روز ميلاد مسعود امام علیبنموسىالرضا عليهماالسلام است.(1) همان امامی که در فرازی برای شیعیانش فرمود: «علينا إلقاء الأصول اليكم و عليكم التفرع؛ بر ماست كه اصول كلى را به شما القا نماييم و استنباط فروع بر عهده شماست».(2) اینگونه است که قسمت مهمى از احادیث شیعه (هزاران حدیث) از هشتمين امام، علیبنموسىالرضا(ع) است و اين به خاطر آن است كه آن بزرگوار در شرايطى از زمان و مكان قرار داشتند كه فشار دشمنان بویژه بنى عباس بر آن حضرت كمتر بود، به همين دليل توانستند احاديث زيادى كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله به وسيله پدران و اجدادشان به آنها رسيده بود، در تمام ابواب معارف و احكام فقه اسلام از خود به يادگار بگذارند.(3)
از سوی دیگر قرآن مجيد در حدود 70 آيه در مورد عقل سخن میگويد و خداوند بهاشكال مختلف مسلمانان را به تفكر و انديشه دعوت میكند، به نحوی که باید اسلام را دين عقل و خرد دانست.(4)
اینگونه است که اجتماع فكرى و فرهنگى بر گرد امام علیبنموسى الرضا (ع) در آن زمان تحقق یافت(5) بلکه ، در اين گونه اعصار، مرجع، علماى اسلام بودند كه در رأس آنها ائمه اهل بيت علیهم السلام قرار داشتند.(6)
بهره گیری از اندیشههای دیگران
بیشک بر هر عاقلى لازم است كه رأى عاقلان ديگر را (از طريق مشورت) به رأى خود اضافه كند و علوم دانشمندان را به علم خويش بيفزايد(7)
حال بعضى ممكن است تصور كنند حتماً بايد با كسى مشورت كرد كه عقل او از انسان قوىتر يا لااقل مساوى باشد در حالى كه چنين نيست؛ انسان اگر دسترسى به چنين اشخاصى پيدا نكند سزاوار است حتى با زيردستان خود مشورت كند، چنانکه مرحوم علامه مجلسى در حديثى از بحارالانوار از امام علیبنموسىالرضا(ع) نقل مىكند كه يكى از يارانش میگويد: خدمت آن حضرت بوديم، سخن از پدر بزرگوارش به ميان آمد. فرمود: «عقل او قابل مقايسه با عقول ديگران نبود ولى با اين حال گاهى با بعضى از غلامانش مشورت میكرد. بعضى به آن حضرت گفتند: شما با مثل چنين شخصى مشورت میكنيد؟ فرمود: :«إن الله تبارك و تعالى ربما فتح على لسانه؛ اى بسا خداوند متعال كليد حل مشكل را بر زبان او قرار دهد.(8)
لذا مشورت با صاحبان فكر و انديشه و متابعت كردن از آنها (9) امری انکار ناپذیر است، البته در زمينه تأثير سكوت در تفكر عميق و استوارى عقل(10) در حديثى از امام علیبنموسىالرضا(ع) آمده است: «از نشانههاى فهم و عقل، داشتن آگاهى و بردبارى و سكوت است، سكوت درى از درهاى حكمت است».(11)
بنابراین مهم خوب خواندن و تدبر و انديشه است، امام رضا(ع)مى فرمايد: «آن مقدار بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد.»(12)
عقلانیت و ایمان
بی تردید پيشوايان دين، حافظان دين و نگهبانان اعتقاد و ايمان مردم هستند،(13) از سوی دیگر بهترين راه براى از ميان بردن مفاسد اخلاقى و اجتماعى، بالا بردن سطح فرهنگ و ايمان مردم است.(14)
لذا در روایتی از امام رضا(ع) در تبیین این مسئله که از پدر و اجداد بزرگوارش و على (ع)نقل میكند که رسول خدا(ص) فرمودند: ايمان عبارت از شناخت قلبى و اقرار زبانى و عمل به وسيله اعضا و جوارح است، در حقيقت اينها اركان ايمان به حساب مى آيند. (15)
در تبیین این مسئله باید گفت گاهى انسان كار خوبى انجام میدهد و يا ديگران كار خوبى انجام میدهند، اما در او اثر نمى گذارد و گاهى كار بدى انجام میدهد و يا ديگران انجام مىدهند، اما در او تأثيرى ندارد و بى تفاوت است، اين نشانه عدم ايمان است، چون حقيقت ايمان آن چيزى است كه به وجود انسان جهت بدهد و اگر جهت ندهد معلوم میشود كه پايه و اساسى ندارد،(16)در مقابل ،چيزى كه هماهنگ باايمان اوست براى او جاذبه دارد و آنچه ناهماهنگ است براى او نفرتآور است كه اين نشانه ايمان است.
لذا اگر بخواهيم ايمانمان را آزمايش كنيم از همين معيار میتوانيم استفاده كنيم كه اگر كار بدى انجام داديم تا شب ناراحت باشیم و اگر كار خوبى انجام داديم هر وقت آن كار خير را میبينيم خوشحال شويم كه خدابه ما توفيق داده است، اين دليل بر ايمان ماست.
حال با این اوصاف به اين نكته مىرسيم که اگر خلافى در عالم رخ داد و از دست آن فرد مجرم كارى ساخته نيست ولى در قلبش احساس ناراحتى میكند، اين ناراحتى در مقابل گناه، مرحله اى از توبه و پشيمانى است.(17)
از این رو در حديثى از امام علیبنموسىالرضا(ع) مىخوانيم كه از جدش رسول خدا (ص)چنين نقل مىكند: «ليس شىء احب الى الله من مؤمن تائب او مؤمنة تائبهًْ؛ چيزى در نزد خدا محبوبتر از مرد يا زن با ايمانى كه توبه كند نيست!».(18)
همچنین باید اذعان کرد بالاترين منزلگاه ايمان، پلهاى است كه هركس به آنجا برسد، سعادتمند و پيروز میشود؛(19)كه در این میان حسن خلق، كليد بهشت، وسيله جلب رضاى خدا، نشانه بارز قدرت ايمان، و همطراز عبادتهاى شبانه و روزانه معرفی شده است. (20)
در حديثى از امام رضا(ع)آمده است كه پيامبر(ص) فرمود: «بر شما لازم است به سراغ حسن خلق برويد، زيرا حسن خلق سرانجام در بهشت است و از سوء خلق بپرهيزيد كه سوء خلق سرانجام در آتش است.»(21)
عقلانیت و دینداری
هنوز كم نيستند كسانى كه گمان میكنند ديندارى فقط براى آباد ساختن سراى آخرت و راحتى پس از مرگ است و اعمال نيك توشه اى است براى سراى ديگر و به نقش مذهب پاك و اصيل در زندگى اين جهان به كلى بى اعتنا هستند و يا اهميت كمى براى آن قائلند.
در حالى كه مذهب پيش از آنكه سراى آخرت را آباد كند، آباد كننده سراى دنيا است، و اصولاً تا مذهب در اين زندگى اثر نگذارد تاثيرى براى آن زندگى نخواهد داشت!(22) لذا مهم اين است كه بدانيم حقيقت «عبادت» و دینداری چيست؟ آيا تنها انجام مراسمى مانند ركوع و سجود و قيام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ يا حقيقتى است ماوراى اينها؟ هر چند عبادات رسمى نيز همگى واجد اهميتند.(23)
ناگفته پيداست حقيقت عبادت نهايت خضوع در برابر پروردگار است. كسى كه شيرينى خضوع و تواضع در برابر خدا را دريابد در برابر خلق خدا نيز متواضع است.(24) لیکن حلقۀ مفقودۀ تکمیل و تحقق این مهم را باید در حديثى از امام علیبنموسى الرضا(ع) جستجو کرد که فرمود: «ليس العبادهًْ كثرة الصلاهًْ و الصوم انما العبادهًْ التفكر فى امر الله عز و جل؛ عبادت به زيادى نماز و روزه نيست، عبادت واقعى تفكر در كار خداوند متعال و اسرار جهان آفرينش است.(25)
سرّ آن هم بر هر فرد با فكرى روشن است، چون در اثر تفكر در نظام عالم هستى و عجايب و شگفتىهاى آن، پايه ايمان و دانش انسان بالا رفته و در اين هنگام اذكارى را كه مىگويد همه از روى اخلاص و كمال معرفت خواهد بود، و البته يك چنين ذكر و عبادتى قابل مقايسه با غير آن نيست.(26)
عقلانیت و تبیین فلسفه و اسرار احکام و عبادات
بدیهی است عبادت و بندگى، شيوه نامه عملى میخواهد، همان چيزى كه عقل از تهيه و تنظيم آن عاجز است و تنها خالق انسان است كه با آگاهى از مصالح و مفاسد امور، مى تواند جعل قانون كند و مقررات عملى و شيوه نامه بندگى را تدوين نمايد.(27)
لذا بايد دانست كه فقه چيزى غير از شيوهنامه بندگى و آيين نامه زندگى نمى باشد. بلکه شيوهنامهاى است كه توسط رسولان خدا بدست ما رسيده است و آييننامهاى است كه با بررسى آيات الهى و مطالعه در سنت و سيره رسول و اوصياى وارثش تنظيم و تدوين میشود، همان حقيقتى كه در بيان امام علیبنموسىالرضا(ع)تجلى يافته است آنجا كه در جواب سؤال از علت وجوب شناخت پيامبران و ايمان به آنها و وجوب اطاعت از آنها مى فرمايد:«وقتى كه انسانها از طريق توانمندى ها و استعدادهاى شخصىشان نتوانند مصالح خويش را تأمين كنند و از طرفى خداوند، قابل رؤيت ظاهرى نباشد و انسانها نيز از ادراك او عاجز باشند چارهاى جز اين نيست كه پيامبر معصومى را واسطه بين خود و آنان قرار دهد تا آنها را از امر و نهى و ادبش آگاه سازد و به عوامل دستيابى به منافع و فاصله گرفتن از مضرات واقفشان کند.»(28)
در ادامه روايت دیگر از آن حضرت نيز مؤيد همين مطلب است، كه فرمود: «بدانيد كه در رأس اطاعت خداى سبحان اين مطلب قرار گرفته كه ما بايد در برابر تمام احكام و دستورات و قوانين الهى تسليم شويم و همه آنها را اجرا كنيم، چه احكامى كه فلسفه آنها را عقل ما درك مىكند و چه احكام و دستوراتى كه فلسفه آنها را عقل ما نمىتواند درك كند ... و خداوند مردم را با اطاعت و بندگى خود با قوانين عقلانى و فوق عقل، امتحان مىكند، تا حجت بر مردم تمام شود و شبههها زدوده گردد».(29)
همچنین آن امام بزرگوار در فرازی دیگر فرمودند: «تمام چيزهايى را كه خداوند مباح كرده به خاطر مصلحت و منفعت بوده و هرچه را حرام كرده به خاطر مفسده و مضرات و خطرات آن بوده است».
با این تفاسیر امام رضا(ع) علیرغم فشارها و تنگناهای حكومت بنى عباس، در همان شرايط به ترويج فرهنگ اهل بيت و فقه آل محمد پرداختند.(30)
آن حضرت در روایتی درباره آثار کلی عبادت فرمود: «اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نياز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مىشود، اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى نسپارند و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زيادى بر آنها میگذرد (و از ياد خدا غافل مىشوند) لذا دلهاى آنها قساوت پيدا مىكند.»(31)
در ادامه و در تبیین فلسفۀ نماز و در حديثى از امام علیبنموسى الرضا(ع) مىخوانيم: «فلسفه نماز اقرار به ربوبيت خداوند متعال و نفى هرگونه شرك و قيام در برابر ذات پاك خداوند با تسليم و تواضع و خضوع است.» همانگونه که در حديث معروف از آن حضرت آمده است: «الصلاهًْ قربان كل تقى؛ نماز وسيله تقرب هرپرهيزگارى است.»
آنگاه امام رضا(ع) در ادامه اين سخن به شرح اجمالی درباره فلسفه نماز و روزه و زكات، پرداخته چنين میفرمايد: (خداوند نماز را واجب كرد) به اين جهت كه ساييدن پيشانيها كه بهترين جاى صورت است بر خاك، موجب تواضع و فروتنى است و گذاردن اعضاى پرارزش بدن بر زمين دليل بر كوچك و چسبيدن شكمها به پشت، به هنگام روزه، مايه تواضع است و نيز پرداخت زكات، موجب صرف ثمرات زمين و غير آن براى نيازمندان و مستمندان مىگردد. (و همه اين امور، بندگان را از آفت كبر و غرور بازمىدارد و به تواضع و فروتنى دعوت مىكند)(32)
همچنین در روايتى كه محمدبن سنان از امام هشتم حضرت علیبنموسى الرضا(ع) درباره علت تحريم ربا (33)حضرت براى حرمت ربا دو دليل ذكر فرموده است: نخست سخن خداوند متعال در قرآن مجيد كه از رباخوارى نهى كرده است، ديگر اينكه رباخوارى اكل مال به باطل است، سپس امام مثال میزند كه اگر كسى يك درهم را به دو درهم بفروشد. در اين معامله يك درهم در مقابل يك درهم قرار میگيرد اما درهم دومى كه فروشنده از خريدار مىگيرد باطل است و دليل عقلى و منطقى ندارد به همين جهت اكل مال به باطل است، از اين رو رباخوارى حرام شده است، سپس چنين معاملهاى را كه باعث فساد اموال میشود به معامله انسان سفيه تشبيه میكند؛ يعنى معامله ربوى شبيه معامله سفهى است و معامله سفهى باطل است.»(34)
سخن آخر
در خاتمه باید گفت تنها پيروى از معصومين میتواند انسان را از گمراهى و متابعت شياطين به طور قطع باز دارد؛ چرا كه افراد غيرمعصوم خود ممكن است لغزش پيدا كنند و گرفتار خطا و گناه شوند و بازيچه دست شيطان گردند!(35)
بنابراین و با توجه به کلام نورانی امام علىبن موسىالرضا(ع)که فرمود: «نحن اهلالذكر و نحن المسئولون؛ اهل ذكر مائيم و از ما بايد سؤال كرد»، باید تأکید کرد ائمۀ معصومین (ع)مصداق اتم و اكمل «اهل ذكر» هستند، زیرا علم آنها از علم پيامبر(ص) و خدا سرچشمه مىگيرد، علم آنها علمى است خالى از خطا واشتباه، علمى است توأم با مقام عصمت.(36)
اینگونه است که در دعاى پرمعنايى كه بعد از زيارت امام علىبن موسى الرضا(ع) به آن توصيه شده، میخوانيم: «كلما وفقتنى بخير فأنت دليلى عليه و طريقى إليه؛ هرزمان مرا به كار نيكى توفیق دادى تو راهنماى من به سوى آن و نشان دهنده مسير من بودى.»(37)
پینوشت:
1. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 9، حدیث 16 .
2. بحار الانوار، ج 2، ص 245.
3. اعتقاد ما، ص 121.
4. از تو سؤال مىکنند، مجموعه سؤالات قرآنى از پیامبر اکرم(ص)، ص149.
5. پیام امام امیرالمومنین(ع)، ج 4، ص 365.
6. تفسیر نمونه، ج 11، ص 245.
7. غررالحکم، ص 55، ح 496.
8. پیام امام امیرالمومنین (ع)، ج 10، ص 421.
9. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، خطبه متقین، ج 2، ص 350.
10. گفتار معصومین (ع)، ج 1، ص 47.
11. تفسیر نمونه، ج 17، ص 59.
12. برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، ص 320.
13. جلوه حق؛ بحثى پیرامون صوفیگرى در گذشته و حال، ص8.
14. تعزیر و گستره آن، ص13.
15. گفتار معصومین(ع)، ج 2، ص136.
16. همان، ج 1، ص201.
17. همان، ص202.
18. اخلاق در قرآن، ج 1، ص222.
19. مثالهاى زیباى قرآن، ج 2، ص124.
20. تفسیر نمونه، ج 24، ص381.
21. گفتار معصومین(ع)، ج 2، ص20.
22. تفسیر نمونه، ج 9، ص12.
23. برگزیده تفسیر نمونه، ج 4، ص553.
24. اخلاق در قرآن، ج 2، ص74.
25. تفسیر نمونه، ج 18، ص 141.
26. جلوه حق، بحثى پیرامون صوفیگرى در گذشته و حال، ص 133.
27. دایرهالمعارف فقه مقارن، ج 1، ص 49.
28. همان ، ص 50
29. همان ، ص 416
30. همان، ص 103.
31. اخلاق در قرآن، ج 1، ص 344.
32. پیام امام امیر المومنین (ع)، ج 7، صص 726 و 439 و440
33. ربا و بانکدارى اسلامى، ص 33.
34. وسایل الشیعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1 حدیث 11.
35.پیام قرآن، ج 9، ص 109.
36.همان، ص 110.
37. پیام امام امیر المومنین (ع)، ج 7، ص 331.
از:makarem.ir