kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۰۲۹۷
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۱

یقین و راه رسیدن به آن


محمدمهدی رشادتی

امام رضا(ع) فرمود: الایمان فوق ‌الاسلام بدرجه و التقوی فوق ‌الایمان بدرجه و الیقین فوق ‌التقوی بدرجه ولم یقسم بین‌العباد شی اقل من ‌الیقین. ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است و تقوا یک درجه از ایمان برتر است و یقین یک درجه از تقوا برتر است و میان بندگان چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است. (اصول کافی ج 3 ص 88)
مراتب یقین و چیستی آن
منظور از اسلام همان اقرار ظاهری به توحید و نبوت است. ایمان عبارت است از: اقرار و اعتقاد قلبی به توحید و نبوت. تقوا یعنی عمل به آن اعتقاد و یقین کمال ایمان است به وسیله عملی که انجام می‌دهد. یادآور می‌شود که علم دو مرتبه دارد. یکی ظن که مرتبه پایین علم محسوب می‌شود. یعنی آگاهی ما نسبت به مسئله‌ای به صددرصد نرسیده و هنوز تردید داریم. دوم یقین است که بالاترین مرتبه علم می‌باشد. علمی که در آن هیچ‌گونه شک و تردید راه ندارد و به انسان آرامش و اطمینان خاطر می‌دهد.
یقین نیز دارای سه مرتبه است: 1) علم‌الیقین: دانستن و باور به چیزی از راه استدلال است. مانند پی بردن از دود بر وجود آتش. 2) عین‌الیقین: دانستن و باور به چیزی از راه مشاهده است. مانند پی بردن به آتش ازطریق دیدن آن. 3) حق‌الیقین: دانستن و باور به چیزی از راه وحدت و اتحاد با آن است. مانند افتادن در آتش.
پیامبر(ص) از جبرئیل معنای یقین را پرسید؟ گفت: مومن چنان برای خدا کار می‌کند که گویا او را می‌بیند. (درس‌هایی از اخلاق صص 61-59)
در حدیت داریم که فاصله میان ایمان و یقین چهار انگشت است. یعنی به مقدار فاصله چشم و گوش می‌باشد. ایمان یعنی چیزی را با گوش می‌شنوی و دلت آن را تصدیق می‌کند. اما یقین یعنی چیزی را با چشم می‌بینی و دلت آن را باور می‌کند. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص 68)
راه رسیدن به یقین
مقصد نهایی سیر و سلوک پویندگان راه خدا، رسیدن به قله یقین و شهود قلبی حضرت حق است. از آیت‌الله بهجت پرسیدند: چگونه می‌توان به مرتبه یقین رسید؟ فرمود: یک راهش، تفکر در مسائل علمی است که انسان را به علم‌الیقین می‌رساند و راه دیگر، دوام ذکر است. (زمزم عرفان ص 115-117)
باید توجه داشت که منظور از ذکر صرفا ذکر زبانی نیست بلکه پیوسته و در همه حال و در همه جا خدا را درنظر داشتن است. درهمین زمینه آیت‌الله بهجت تاکید می‌کردند: هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست و هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق بدون «مراقبه دائمی» صورت نمی‌گیرد. (به سوی محبوب ص 34)
البته رسیدن به مرحله یقین‌ برای انسان بسیار مشکل است آنچنانکه امام رضا(ع) فرموده‌اند: درمیان مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است. نزد پیامبر اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) سخن به میان آمد که او روی آب راه می‌رفت. فرمود: اگر یقین وی بیشتر بود روی هوا نیز می‌توانست راه برود. (درس‌هایی از اخلاق ص 62)
نقل می‌کنند: رسول اکرم(ص) لحظاتی بعد از نماز جماعت صبح جوانی را مشاهده کرد که حالش غیرعادی به‌نظر می‌رسید. سرش این طرف و آن طرف می‌افتاد، رنگش زرد، چشم‌ها فرو رفته، اندامش باریک و لاغر بود. پرسیدند: در چه حالی؟ گفت: درحال یقین هستم. فرمود: علامت یقین تو چیست؟ گفت: یقین من مرا قرین درد کرده، شب‌ها خواب را از چشمانم ربوده، روزها را با تشنگی به سر می‌کنم. از دنیا رویگردان و به آخرت چشم دوخته‌ام. گویا عرش پروردگار را در موقف حساب و نیز حشر جمیع خلایق را می‌بینم، بهشتیان را در نعمت و دوزخیان را در عذاب مشاهده می‌کنم. صدای لهیب آتش جهنم الان در گوشم طنین انداخته است. پیامبر(ص) رو به مردم کرد و فرمود: این بنده‌ای است که خداوند قلبش را به نور ایمان روشن کرده است. سپس خطاب به آن جوان فرمود: این حال خوب را برای خود نگه‌دار. گفت: یا رسول‌الله، دعا کن خداوند جهاد و شهادت در راه حق را نصیبم فرماید. حضرت دعا کردند. طولی نکشید که جهادی پیش آمد و او دهمین نفری بود که در آن جنگ به شهادت رسید. (داستان راستان ص 155)