kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۰۱۸۴
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۹

اخبار ویژه


کارنامه وزیر راه؛ کاهش معاملات و گران شدن یک میلیون تومانی مسکن
طبق گزارش بانک مرکزی، مسکن در دولت یازدهم متری یک میلیون تومان گران شده است.
مشرق نوشت: گزارش بانک مرکزی از تحولات بازار معاملات مسکن شهر تهران در تیر ماه سال ۱۳۹۶ از تشدید رکود در معاملات مسکن و در عین حال، افزایش قیمت و اجاره مسکن خبر می‌دهد.
گزارش تحولات بازار مسکن شهر تهران در تیر ماه سال ۱۳۹۶ که برگرفته از آمارهای خام سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور است، توسط اداره بررسی‌ها و سیاست‌های اقتصادی بانک مرکزی تهیه و منتشر شده است.
در این گزارش آمده است: در تیر ماه سال ۱۳۹۶، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به ۵ / ۱۴ هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه مشابه سال قبل ۵ / ۲ درصد کاهش نشان می‌دهد.
در ماه مورد گزارش، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاه‌های معاملات ملکی شهر تهران ۲ / ۴۶ میلیون ریال بود که نسبت به ماه مشابه سال قبل ۲ / ۶ درصد افزایش نشان می‌دهد.
در چهارماهه نخست سال ۱۳۹۶، تعداد معاملات آپارتمان‌های مسکونی شهر تهران به ۷ / ۵۱ هزار واحد مسکونی بالغ گردید که نسبت به مدت مشابه سال قبل، کاهش اندکی نشان می‌دهد. در این مدت متوسط قیمت یک متر مربع بنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاه‌های معاملات ملکی در شهر تهران ۲ / ۴۵ میلیون ریال بوده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۲ / ۵ درصد افزایش نشان می‌دهد.
مقایسه آمار بانک مرکزی درباره قیمت مسکن در تهران از ابتدای سال ۱۳۹۳ تاکنون از گرانی یک میلیونی مسکن در این مدت حکایت دارد.
بانک مرکزی متوسط قیمت یک متر مربع زیربنای مسکونی معامله شده در سطح تهران در فروردین سال ۱۳۹۳ را حدود 3/6 میلیون تومان اعلام کرده بود. اکنون در تیرماه امسال متوسط قیمت یک متر مربع زیربنای مسکونی معامله شده در سطح تهران به 4/6 میلیون تومان رسیده که گرانی یک میلیون تومانی مسکن را نشان می‌دهد.
این آمار بیانگر آن است که ۴ سال عملکرد دولت یازدهم و وزارت عباس آخوندی، چیزی جز گرانی مسکن، اجاره‌بها و رکود تولید مسکن نبوده است که نتیجه آن کاملاً به ضرر اقشار کم‌درآمد بوده است.

تشدید خام‌فروشی و منفی‌ شدن تراز تجاری
«با سقوط 33 درصدی صادرات، تراز تجاری 4 ماهه کشور منفی شد».
روزنامه جوان با انتشار این خبر گزارش داد: با درست از آب در آمدن پیش‌بینی‌ها، تراز چهارماهه امسال منفي شده است، يعني واردات بيشتر و صادرات کمتر شده است. آمار تجارت خارجي از ۲۰ كشور عمده وارداتي نشان مي‌دهد، به رغم مثبت بودن تراز تجاري ايران در سال ۹۵، در حال حاضر اين تراز 3/6 ميليارد دلار كسري دارد و ميزان واردات ۱۹ درصد رشد كرده است.
 بر اساس آمار منتشره از 20 كشور عمده طرف معامله طي چهار ماه نخست سال جاري حجم تجارت خارجي بالغ بر 24 ميليارد و 53 ميليون و 769 هزار دلار است. در سال اقتصاد مقاومتي كه مزين به توليد و‌ اشتغال است، در چهار ماه امسال 13 ميليارد و 847 ميليون دلار كالا وارد كشور شده است كه نسبت به مدت مشابه سال قبل (95) حدود 19 درصد رشد دارد.
طبق جزئيات به دست آمده ميزان واردات از چين در اين مدت نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود 19 درصد افزايش دارد. جالب آنكه در همين مدت 42 درصد كالا بيشتر از امارات متحده عربي به ايران وارد شده است. طبق پيش‌بيني كارشناسان، صادرات در سال جاري روند كاهشي داشته كه آمارها نيز اين موضوع را تأييد مي‌كند و يكي از دلايل عدم انتشار آمار نيز همين مسئله بوده، زيرا پس از مانور دولت مبني بر مثبت شدن تراز تجاري خارجي در سال 95، اكنون تراز تجاري مجدداً منفي شده است.
طبق اطلاعات موجود از 20 كشور عمده طرف معامله صادراتي، در اين مدت 10 ميليارد و 206 ميليون و 124 هزار دلار كالاي ايراني صادر شده كه نسبت به مدت مشابه سال قبل 33 درصد تنزل پيدا كرده است. صادرات ايران در سال قبل بيش از 15 ميليارد و 311 ميليون دلار بوده است. اكنون طبق اين آمار كفه ترازوي تجارت خارجي به نفع واردات بوده و با كسري بيش از 3ميليارد و 640 ميليون دلار روبه‌رو است.
صادرات غيرنفتي ايران در ۱۲ ماهه سال ۱۳۹۵ در مجموع به ۴۳ ميليارد و ۹۳۰ ميليون دلار رسيد كه اين ميزان در مقايسه با سال پيش از آن، 3/54 درصد رشد را نشان مي‌دهد. همچنين واردات ايران در سال ۱۳۹۵ به ۴۳ ميليارد و ۶۸۴ ميليون دلار رسيد كه نسبت به سال ۱۳۹۴ به ميزان 5/16 درصد رشد داشته است. سال 94 بخش پتروشيمي در صادرات، كارنامه خوبي داشت و در مجموع ارزش صادرات محصولات پتروشيمي ايران با ۹ درصد افزايش به ۱۴ ميليارد و ۳۴۰ ميليون دلار رسيد.
 جوان با اشاره به افزایش تمایل به خام‌فروشی نوشت: اقلام عمده صادراتي كشورمان در سال ۱۳۹۵ نيز به ترتيب شامل ميعانات گازي به ارزش 7ميليارد و ۳۲۰ ميليون دلار، روغن‌هاي سبك و فرآورده‌ها به جز بنزين به ارزش 2 ميليارد و ۴۷۹ ميليون دلار، گازهاي طبيعي مايع شده به ارزش 2 ميليارد و ۷۹ ميليون دلار، پروپان مايع شده به ارزش يك ميليارد و ۲۲۲ ميليون دلار و گازهاي نفتي و هيدروكربورهاي گازي شكل مايع شده به ارزش يك‌ميليارد و ۲۰۴ ميليون دلار بود.
 
شرق: سازمان برنامه‌ریزی دولت سیاست‌زده و ناکارآمد است
یک روزنامه زنجیره‌ای پس از چند سال سکوت می‌گوید نوبخت‌ سیاسی‌کار است و به درد مدیریت و برنامه‌ریزی نمی‌خورد.
روزنامه شرق در تحلیلی نوشت: اگر سازمان برنامه و بودجه  توان کارشناسی بالایی داشته باشد و از استقلال لازم برخوردار باشد، نقش مؤثر و مهمی در راهبری اقتصاد کشور خواهد داشت.
 امروز آقای دکتر روحانی باید با بزرگ‌ترین چالش داخلی مقابله کند، نظام بانکی را از بحران نجات دهد، برای حل معضل بی‌کاری راه چاره‌ای بیندیشد، نظام درمانی با مشکل مواجه است، صندوق‌های بازنشستگی در معرض آسیب قرار دارند. بنابراین سازمان برنامه و بودجه باید احیا شود. کسی باید سکان سازمان برنامه را در دست بگیرد که مقابل رئیس ‌نظر کارشناسی را بدون لکنت زبان به همه مسئولان و مراجع تصمیم‌گیر برساند؛ نه اینکه فرمان‌بردار باشد.
رئیس ‌سازمان برنامه باید بحران‌های کشور، اعم از بی‌کاری، تورم، فقر، فساد و... را رصد و از روی صداقت راه‌حل ارائه کند. سازمان برنامه باید در تصمیم‌گیری‌هاي کلان کشور نقش ایفا کند، آرایش نیروی انسانی سازمان باید کارشناسی و فعال باشد نه مطیع و منفعل! دولت دکتر روحانی در صورتی موفق به حل معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور خواهد شد که مهم‌ترین دستگاه راهبری اقتصادی (سازمان برنامه) از یک مدیریت کارا و علمی و کارشناسی برخوردار باشد.
 رجحان‌های رئیس ‌سازمان برنامه باید رجحان‌های اقتصادی باشد نه سیاسی. آقای دکتر نوبخت، شخصیتی مؤدب، ‌دوست‌‌داشتنی است ولی رجحان‌هایش سیاسی است. در دوران مدیریت چهارساله دکتر نوبخت سازمان برنامه در سازماندهی و تصمیم‌گیری نظام اقتصادی کشور حضور نداشته و برای بحران‌های کلیدی کشور راه‌حل ارائه نداده است. ملاحظه می‌کنیم در این دوران بدهی دولت به بانک‌ها روزبه‌روز افزایش یافته و سازمان برنامه برای حل بحران‌ها راه‌حل کارشناسی ارائه نمی‌دهد. نتیجه عملکرد این نوع مدیریت این بوده که برای اولین‌بار در طول تاریخ، بخشنامه تهیه و تنظیم ضوابط اجرائی بودجه در خارج از سازمان تهیه شده و توان کارشناسی آن‌قدر تحلیل رفته که اولین وظیفه سازمان که تنظیم ضوابط اجرائی بودجه است، از عهده آن برنیامده‌؛ آیا این احیای سازمان برنامه است؟
رئیس‌ سازمان برنامه نمی‌تواند سخنگوی دولت باشد، رئيس سازمان برنامه نمی‌تواند پاسخ‌گوی دستگاه‌ها باشد. رئیس ‌سازمان برنامه باید تمام‌وقت مسائل کشور را رصد و بر اجرای برنامه‌های دستگاه‌های اجرائی نظارت کند. مدیریت سازمان در چهار سال گذشته فاقد این توان بوده و با وجود اینکه اغلب وزرای دولت افراد توانمندی بوده‌اند ولی تصمیم‌گیری‌هایی با رجحان سیاسی در سازمان برنامه باعث شده بود اغلب سازمان با مخالفان دولت مماشات بیشتری داشته باشد. کارشناسان سازمان برنامه معتقدند در دوران مدیریت آقای دکتر نوبخت، تصمیم‌گیری‌ها سیاسی بوده تا کارشناسی. از نظر علمی و کارشناسی مدیران دهه ٦٠ و ٧٠ به مراتب از مدیران فعلی سازمان کارآمدتر بودند و امروز سازمان به دنبال مدیرانی است که بی‌چون‌وچرا از ریاست‌ سازمان تبعیت کنند.
انتظار می‌رود در دوره دوم دولت آقای دکتر روحانی سازمان برنامه از مدیریتی غیرسیاسی و کارآمد استفاده کند. در دوره چهارساله گذشته بیش از صد نفر از افراد فاقد تخصص‌های لازم وارد سازمان شده‌اند و سازمان به‌شدت از نظر کارشناسی نزول کرده است. گزارش‌های نظارتی شش‌ماهه از پیشرفت پروژه‌های عمرانی که مبنا و مأخذ تخصیص منابع است، تعطیل شده و تخصیص پروژه‌های عمرانی بر مبنای اولویت‌های سیاسی و خارج از چارچوب کارشناسی انجام می‌شود.

گویانیوز: اپوزیسیون شور متهم کردن جمهوری اسلامی را درآورده است
یک اصلاح‌طلب فراری می‌گوید روشنفکران غربگرا سعی می‌کنند به هر قیمت به جمهوری اسلامی حمله کنند و از خود قهرمان بسازند اما آنها مسئولیت‌پذیر نیستند.
گویانیوز در مطلبی به قلم «اکبر-گ»، به موج‌سواری محافل ضدانقلاب به بهانه مرگ کودک 8 ماهه (بنیتا) در ماجرای ربایش یک خودرو اشاره کرد و نوشت: برخی محافل نوشته‌اند: «سپاه پاسداران مدعی تأمین امنیت ایران، به جای حضور در سوریه، به فکر تأمین امنیت کودکانی چون بنیتا باشد».
پرسش: اگر سپاه در سوریه و عراق حضور نداشت، آیا چنین وقایعی در جامعه ایران رخ نمی‌داد؟ آیا در جمهوری اسلامی پیش از حضور نظامی در منطقه، چنین مسائلی رخ نمی‌داد؟ آیا در دوران پهلوی چنین مسائلی رخ نمی‌داد؟
حضور سپاه در سوریه علت این‌گونه رویدادهای غم‌انگیز است یا با آن‌ها همبستگی دارد؟ نه تنها سخن گفتن از رابطه علی ناموجه است، بلکه مدعیان حتی قادر نخواهند بود که میان این دو رخداد- حضور نظامی در منطقه و کودک ربایی- نوعی همبستگی نشان دهند.
وی می‌افزاید: بگذارید با استناد به تجربه دیگری مدعا را روشن سازم. آمریکا قدرتمندترین کشور جهان، بزرگترین تولید‌کننده علم جهان، دارای برترین دانشگاه‌های جهان، بهترین موسسات تحقیقاتی، قوانین خوب درباره حقوق کودکان و آموزش فوق العاده به والدین و کودکان در مورد مراقبت از آنان است. با این همه، به شواهد و قرائن زیر درباره آسیب‌هایی که به کودکان این کشور رسیده و می‌رسد، توجه فرمائید:
الف- بر اساس آمار وزارت دادگستری آمریکا، که توسط «مرکز ملی‌ بچه‌های گمشده و سوء‌استفاده شده» گزارش شده، هر سال به طور متوسط ۸۰۰ هزار کودک و نوجوان در آمریکا گم می‌شوند. از این تعداد سالی‌ حدود ۲۰۳ هزار کودک و نوجوان را اعضای فامیل خود آن کودکان و یا نوجوانان می‌‌دزدند. حدود ۵۸ هزار نفر نیز برای سوء استفاده جنسی‌ ربوده می‌شوند. ۵۴۰ هزار بقیه نیز یا توسط خانواده‌های خود از خانه بیرون انداخته می‌شوند و یا خود به دلایل مختلف از خانه فرار می‌کنند. اکثریت عظیم این‌ها در فاصله کوتاهی پیدا می‌شوند، ولی‌ سالانه حدود هفت هزار کودک و نوجوان نیز دزدیده می‌شوند که تا مدت‌های طولانی‌ پیدا نمی‌شوند.
ب- به گزارش سی‌ان‌ان ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، براساس آمار اف‌‌ بی‌ ای‌، تا پایان سال ۲۰۱۶، 33/706 کودک و جوان (کمتر از ۱۸ سال) در آمریکا گم شده‌اند که پرونده آن‌ها هنوز (پس از سال‌ها) باز است.
پ- بر طبق گزارش وزارت بهداشت و خدمات انسانی‌ آمریکا در سال ۲۰۱۰، ۲۰ درصد دختر‌ها و ۵ الی ۱۰ درصد پسر‌ها در دوران بچگی‌ مورد سوء استفاده جنسی‌ قرار می‌گیرند. به ۱.۶ درصد بچه‌ها بین سن ۱۲ تا ۱۷ تجاوز شده است. ۲۰ درصد خانم‌های بالای ۲۱ سال و ۵ الی ۱۰ درصد آقایان در همان حدود سنی گفته‌اند که یک مورد آزار جنسی‌ ‌را از دوران بچگی به یاد می‌‌‌آورند.
ت- به گزارش سی‌ان‌ان ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ ، هر سال ۱۳۰۰ کودک (زیر ۱۳ سال) توسط تفنگ و دیگر اسلحه‌ها کشته می‌شوند.
ث- هر روز در آمریکا، (۱) ۷ کودک (زیر ۱۳ سال) یا نوجوان (زیر ۲۰ سال) توسط تفنگ کشته می‌شوند؛ (۲) ۴۱ بچه یا نوجوان در همان حدود سنی با اسلحه مجروح می‌شوند، و (۳) ۱۹۰۳ بچه یا نوجوان در همان حدود سنّی یا مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند، و یا مورد غفلت قرار می‌گیرند.
گویانیوز خاطر نشان کرد: روشنفکر دوست دارد قهرمان شود. به عکس جوامع غربی، هزینه قهرمان شدن در جامعه ما زیاد نیست. اینک جمهوری اسلامی مسئول همه مشکلات قلمداد می‌شود. اما این مدعا نادرست است.اگر مرد  فاسدی همسرش را کتک زد، می‌گوئیم تقصیر جمهوری اسلامی است و به فرهنگ مردسالار طولانی مدت جامعه‌مان توجه نمی‌کنیم. ما از مرگ بنیتا هم برای قهرمانی خودمان استفاده می‌کنیم. آن را هم به گردن جمهوری اسلامی و سپاه و حضورش در سوریه می‌اندازیم. اما اصلا توجه نمی‌کنیم که مردم خودشان در این موارد تا چه اندازه مسئول و مقصرند.
می‌توان حضور نظامی سپاه در سوریه و عراق را مستقلا نقد و رد کرد. دولت آمریکا بیش از همه در فجایع منطقه نقش داشته است اما فقط روشنفکر وقتی قهرمان می‌شود، که تنها و تنها جمهوری اسلامی را عامل همه این فجایع قلمداد کند.