احیاء روستاهای محروم خراسان جنوبی در گرو اقدام عملیمسئولان
روستاهای شهرستان درمیان در شرقیترین نقطه خراسان جنوبی هم مرز با کشور افغانستان، سالهاست با خشکسالی دستوپنجه نرم میکنند و حالا چشم انتظار اقدام موثر مسئولان، نفسهای آخر خود را میکشند.
به گزارش مهر، روستای کلاته نظر در شهرستان درمیان چند کیلومتری مرز خراسان جنوبی با افغانستان واقع شده است. این روستا با حدود ۲۰ خانوار و جمعیتی کمتر از ۱۰۰ نفر در چند کیلومتری مرز قرار دارد به طوری که ساکنان آن را میتوان مرزداران کشور دانست. کلاته نظر از محرومترین روستاها در خراسان جنوبی است به طوری که براساس شاخصها، ضریب محرومیت این روستا ۹ است یعنی انتهای محرومیت.
برای رسیدن به کلاته نظر باید بیش از ۱۵ کیلومتر در سنگلاخ و پستی و بلندی راند تا در انتهای راه چند خانه روستایی رو به ویرانی نمایان شود. اهالی روستا میگویند: شما یکبار برای آمدن به اینجا این همه سختی کشیدید اما این مسیر هر روزه ماست. مسیر هر روزه کودکانمان برای رفتن به مدرسه، مردانمان برای فروش اندک شیر بز و گوسفند باقی مانده و زنانمان برای رسیدن به طبیبی که راه چاره مارگزیدگی و زایمان را بداند.
زینب یکی از زنان روستا است، با کودکی در بغل داستان زنی را روایت میکند که ۲ سال پیش بر اثر نیش زنبور جان خود را از دست داد. آمبولانس وقتی رسید که زن جان خود را از دست داده بود. از همان زمان وزارت بهداشت کار ساخت خانه بهداشت را آغاز کرد و چند ماه پیش کار احداث ساختمان خانه بهداشت تمام شد اما درب آن همیشه قفل است!
خانه بهداشت مهر و موم شده به کار روستاییان نمیآید. وقتی به مسئولان بهداشت درمیان مراجعه کردند به آنها گفته شد تا سال ۹۹ خبری از خدمات بهداشتی و درمانی نیست. اهالی کلاتهنظر برای رفع و رجوع بیماریهای معمولی با طی ۳۰–۴۰ کیلومتر خود را به اسدیه و درمیان میرسانند اما وقتی مرض بیخ پیدا میکند یا زنی پا به ماه میشود، تا بیرجند ۲۰۰ کیلومتر راه است. عقرب گزیدگی هم در کلاته نظر شایع است؛ همان که روستاییان با زبان فارسی صحیح «کژدم» مینامندش.نبود بهداشت در کنار بیآبی به رشد انواع بیماریها منجر شده است. بیشتر کودکان دچار سوءتغذیه هستند که وضعیت کل استان هم بهتر نیست. مدیرکل امداد خراسان جنوبی میگوید: شش هزار کودک ۶ سال در استان سوء تغدیه دارند که کمیته امداد تنها امکان ارائه خدمت به ۳۵۰۰ نفر از آنان را دارد. در حال حاضر تأمین آب شرب روستای کلاتهنظر همانند ۵۰۰ روستای دیگر در خراسان جنوبی از طریقتانکر انجام میشود. یکتانکر هفته به هفته به روستا آورده میشود و از آن لوله کشی به وسط روستا انجام شده است. انسان و دام از همین آب مصرف میکنند. گاه پیش میآید که آبتانکر به اتمام میرسد اما خبری ازتانکر جدید نیست. ۱۰۰ نفر اهالی روستا زیر گرمای ۴۰ درجه تابستان ساعتها و گاه شبانهروزی بیآب میمانند. انگار این روستاها در میانه دعواهای جناحی و پاسکاری متداول دستگاههای اجرایی فراموش شدهاند.
نخستین چیزی که پس از ورود به روستا جلب توجه میکند، وجود چندین نفر افراد دارای معلولیت است همانها که اهالی کلاته نظر به اشتباه آنان را «عقب افتاده» میخوانند؛ از افراد بالغ تا نوجوانان و حتی کودکان شیرخوار. مهدی نوجوان ۱۴ ساله ایست که از ناحیه پا فلج است. بستگانش میگویند از بدو تولد این بیماری را داشته و حالا روی دستهایش به سختی خود را از این سو به آن سو میکشد. شاید برای مهدی دیگر نشود کاری کرد اما حدیثه تنها یکسال دارد. پاهای حدیثه هم معلول است.حدیثه از هر دو پا معلول است؛ هنوز درکی از تفاوت خود با دیگر کودکان ندارد اما یکی دو سال دیگر که ببیند همسن و سالانش این سو و آنسو میدوند و بازی میکنند تازه متوجه محدودیتهای خود میشود.مادر «حدیثه پیشرو» از امروز غصه آینده فرزندش را دارد و چین و چروکهای صورتش گواه دردی است که از درون احساس میکند. او میگوید: از بدو تولد متوجه مشکلی در دخترم شدیم. به پزشک که مراجعه کردیم، گفتند باید فیزیوتراپی شود و شاید حرکت به پاهای حدیثه برگردد اما هزینه فیزیوتراپی ۱۲ میلیون تومان است و همه روستا هم که جمع شویم چنین توانی نداریم.کلاتهنظر بیستمین سال خشکسالی را میگذراند و کاریز روستا هفت سال است که خشک شده است. با ادامه خشکسالی، دور نیست روزی که کلاتهنظر همچون ۱۶۰۰ روستای دیگر خراسان جنوبی از بین برود یا مردمانش خانه و زندگی را رها کنند و به جای دیگری یا به شهر بروند. همین حالا هم ریزش جمعیت روستا آغاز شده است. جمعیت روستا که سال ۸۵ بیش از ۱۷۵ نفر بود در سرشماری سال ۹۰ به ۹۱ نفر رسیده است.
عبدالله از اهالی روستا میگوید: ما نمیخواهیم روستا را تخلیه کنیم. اینجا وطن ماست و آبا و اجدادمان همین نزدیکی زیر خاک خفتهاند. آب هم که نباشد، میمانیم و پایمردی میکنیم. او میافزاید: ما مردمان خراسان همچون خاکمان قانعیم. اندک آبی اگر باشد خاک مستعد خراسان سبز میشود و محصولاتش همه چون خون شهدایمان سرخ است. ما هم با کمترین امکانات میسازیم و گلهای نداریم.علی اکبر اما معتقد است روستا تا چند سال دیگر تخلیه میشود. میگوید: آب تا روستای ما تنها ۲ کیلومتر فاصله دارد اما میخواهند آب را به جای دیگری منتقل کنند. گوسفندانم در اثر بیآبی تلف شدند و از بین رفتند و امروز فقط ۱۰ گوسفند دارم. در گذشته همه چیز داشتیم؛ چغندر میکاشتیم و شلغم و گندم و جو. زرشک هم همیشه بود.
وضعیت در روستای دونخی هم بهتر از کلاتهنظر نیست. اگر در کلاتهنظر مردم به بیآبی عادت کردهاند، اینجا تازه یکسال است که قناتش خشک شده است. روستاییان امیدوارند بارشها امسال بهتر شود تا قنات بار دیگر پرآب شود اما مسئولان استانی امید زیادی برای رفع خشکسالی به این زودیها ندارند. شغل مردم این روستا هم اغلب دامداری است. تا چند سال پیش هر خانواده ۱۰۰-۲۰۰ گوسفند و بز داشت اما حالا تعداشان به زیر ۲۰ راس رسیده است. حالا صرفه ندارد برای ۱۰ گوسفند یکنفر به صحرا برود برای چرای دامها. گوسفندها را یکجا جمع میکنند و یک نفر چوپان آنها را به چرا میبرد. زمین هم که تنگدست شده و برای رسیدن به مرتعی مناسب باید ۷-۸ کیلومتر را پیاده طی کند. همین شده که بیشتر جوانان روستا بیکار شدهاند.
واقعیت این است که کلاتهنظر و دونخی هنوز زنده هستند اما اگر وضعیت همینطور ادامه یابد دیر زمانی نمیپاید که آنها هم باید تسلیم خشکسالی و بیآبی شوند. مسئولان استانی میگویند این مردم قانع هستند و قناعت اگرچه ستودنی است اما خود سبب محرومیت مضاعف این روستاها شده است. آنها هیچ چیز نمیخواهند جز آب چون معتقدند: زندگی سر آب است؛ آب نباشد هیچ چیز نیست.