kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۵۷۱
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۹
آمریکا تا کجا می‌تواند مقابل دمشق و متحدانش ‌بایستد؟

پایان داعش در عراق روزهای حساس در سوریه


سبحان محقق
اشاره
پرونده داعش در عراق در حال بسته‌شدن است و با پتانسیل ایجاد شده پس از آزادسازی موصل، طومار این گروه تروریستی خیلی زودتر از حد انتظار در شهرهای کوچک «الحویجه»، «تل‌عفر» و «القائم» بسته خواهد شد.
اما، غائله تروریسم در عراق مانند مثلثی است که دو ضلع دیگر هم دارد؛ یکی حامیان آنها هستند که طشت رسوایی آنها مدت‌هاست افتاده و از کوچک و بزرگ و کارشناس و غیرکارشناس، همه می‌دانند چه کشورهایی از آنها حمایت می‌کرده‌اند. ضلع دیگر، تحولات سوریه است؛ در بلبشوی بحران‌های رنگارنگی که منطقه را فرا گرفته، هیچ دو کشوری را نمی‌توانیم بیابیم که تا این حد سرنوشت آنها به هم گره خورده باشد. این گره با دستان آمریکا و با موجودیت یافتن «دولت اسلامی عراق و شام» (یا همان داعش)، زده شد. لذا، طبیعی است که هرگونه تحولی در عراق، هم حامیان داعش را نگران می‌کند و هم بر تحولات سوریه اثر می‌گذارد.
این تصویر سه‌بعدی، حد و مرز بحران را به خوبی نشان می‌دهد و در مقاله حاضر نیز مبنای توصیف و تحلیل شرایط موجود قرار می‌گیرد. نقطه ثقل توجه نویسنده نیز کشور سوریه خواهد بود، چرا که به زعم نویسنده، همان طور که عراق رو به آرامش می‌رود، شرایط سوریه، طی هفته‌ها و ماه‌های آینده به خاطر مداخلات آمریکا و اسرائیل، حساس‌تر خواهد شد.
سرویس خارجی

یکی از کارویژه‌های سیستم‌ها و نظام‌ها، عادی جلوه دادن شرایط است. این چیزی است که این روزها در ارتباط با آمریکا و عراق، کم و بیش صدق می‌کند؛ همه می‌دانند که در عراق اتفاق بزرگی افتاده است، اتفاقی که احتمالا همه‌چیز را در حد و اندازه ژئوپلیتیک غرب آسیا زیرورو خواهد کرد و پس‌لرزه‌های آن به کل جهان نیز خواهد رسید. در ارتباط با تأثیرگذاری واقعه موصل، از همه مهم‌تر و از همه تأثیرپذیرنده‌تر، کشور سوریه است و همه می‌دانیم که پیامد این واقعه در سوریه، فوری و عمیق خواهد بود.
عراقی‌ها با خود عهده کرده‌اند که به محض یکسره کردن کار داعش، به کمک دولت دمشق و نیروهای مقاومت بشتابند. این اشتیاق از زبان همه در عراق جاری است؛ از نخست‌وزیر و وزیردفاع و فرماندهان ارتش و پلیس و بسیج مردمی عراق، همه برای همکاری با دولت سوریه سر از پا نمی‌شناسند و البته، بهتر است بگوئیم که همین الآن هم صدها نیروی داوطلب عراقی از جنبش نجبا گرفته تا سایر زیرمجموعه‌های بسیج مردمی در استان‌های حلب و حمص و دیرالزور حضور دارند و با تکفیر‌ی‌ها می‌جنگند.
مورد دیگری که باز آن هم یک تحول بزرگ محسوب می‌شود و خواب و رؤیای آمریکا را در منطقه باطل می‌کند، گرایش قلبی عراقی‌ها به ایران است؛ 14 سال حضور آمریکا و سپس داعش در عراق، هرچند برای توده‌های مظلوم و جامعه عراق پرهزینه و زجرآور بوده، ولی یک چیز را در عمل به همه نشان داده و آن، مشخص شدن دوست و دشمن عراق است.
به طور معمول، رژیم عربستان برای همسو کردن ملت عراق با خود، از دو حربه استفاده می‌کرده و این همسویی را نیز علیه ایران به کار می‌برده است؛ یکی، تبلیغ در مورد امت واحد عربی و دیگری، تزریق اندیشه‌های وهابیت در مناطق سنی‌‌نشین و مستعد پذیرش آن.
اما، تحولات 14 سال گذشته نشان داد که سعودی‌ها خطرناک‌ترین و درنده‌ترین دشمن مردم عراق هستند. مردم عراق با تمام وجود لمس کردند که ملغمه پان‌عربیسم و وهابیسم، معنی‌اش چیست.
در طول سال‌های گذشته چیزی را که ملت عراق از دو همسایه جنوبی و شرقی شاهد بودند این بود که از جنوب، بمب‌های انفجاری، اندیشه‌های تروریستی، افراد تکفیری و مفتی‌های داعش وارد عراق می‌شوند، ولی پا به پای آن، از شرق غذا، دارو، مصالح ساختمانی و کمک‌های نظامی به ارتش، وارد می‌شوند.
سعودی‌ها از طریق تروریست‌ها و رسانه‌ها، نفرت و نفاق و کینه‌توزی را در جامعه عراق می‌پراکندند و ایرانی‌ها دلگرمی و مشاوره به دولت و فرماندهان و وحدت‌بخشی به اقوام و مذاهب را در اختیار دولت، ارتش و جامعه عراق قرار می‌دادند.
سعودی‌ها زنان و کودکان بی‌گناه را می‌کشتند و ایرانی‌ها قربانیان حسد و نفرت رژیم آل‌سعود را مداوا می‌کردند.
بی‌دلیل نیست که این روزها در عراق ایران و ایرانی، محبوب‌ترین ملت و به همان میزان، سران آل سعود منفورترین چهره‌هاست.
اما، این عشق و نفرت بازی آمریکا را در منطقه به هم می‌زند. با این حال، واشنگتن طوری وانمود می‌کند که در عراق هیچ اتفاقی نیفتاده و اصولا، شکست داعش در موصل یک طرح مشترک آمریکایی عراقی بوده که اکنون نتیجه داده است.
به هر حال، آمریکا می‌گوید همه‌چیز درعراق عادی است و مطابق برنامه پیش می‌رود و این سیاست خطرناکی است و مردم و مقامات عراق نباید این‌گونه فکر کنند. آنها باید متوجه باشند چیزی که در عراق رخ داده، خارق عادت است و علاقه به ایران و پیچیده شدن پرونده داعش، برای نظم آمریکایی در منطقه ساختار‌شکن هستند و خصوصاِ، همه چیز را برای آمریکا و اسرائیل در سوریه به هم  می‌ریزند و حداقلش این است که کار آمریکا را در سوریه سخت می‌کنند. به همین خاطر سوریه روزهای سرنوشت‌ساز و حساسی را پیش‌رو دارد.
دولتمردان عراقی اگر از این منظر به تحولات کشورشان و سوریه بنگرند، به خوبی متوجه خواهند شد آنچه را که آمریکا در رابطه با عراق از این پس بدان نیاز دارد، همسویی است این همسویی می‌تواند بدون فشار باشد و عراقی‌ها همه رنج‌ها و بدبختی‌های سال‌های اخیر را نادیده بگیرند و به جمع متحدان مرتجع آمریکا در منطقه بپیوندند و سرنوشت خود و ملت خود را یک بار دیگر به آمریکا بسپرند و به عبارت دیگر، در دور باطل خود را گرفتار کنند. یا اینکه یک رویه مستقل و مبتنی بر منافع ملی و ارزش‌های خود پیشه کنند و افق‌های جدیدی را پیش روی ملت عراق قرار دهند.
مسلماً اگر عراق نخواهد با آمریکا در سوریه همراه شود، باید خود را برای برخی شیطنت‌ها که البته در مقایسه با قبل، کمتر موثر هستند، آماده کند. اقداماتی مثل ندادن سلاح به دولت و ارتش عراق، جلوگیری از پیوستن این کشور به نهادها و بازار جهانی، تحریم و ایجاد تفرقه و دودستگی مجدد در بطن جامعه و در روند سیاسی، دور از ذهن نیستند.
عراقی‌ها باید خود را آماده کنند و قبل از آنکه آمریکایی‌ها سوئیچ توطئه را بچرخانند، حرکت‌های آنها را خنثی نمایند.
از این پس، ایران‌هراسی، ایران‌ستیزی و ایجاد حساسیت‌های دروغین نسبت به ایران، در عراق دامن زده می‌شود. این جریان در درون جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای عراق نمایندگانی دارد و سفیر آمریکا و عوامل دیپلماتیک و رسانه‌ای رژیم‌های مرتجع عربی هم آتش‌بیار معرکه خواهند بود. یعنی درست همان وضعیتی را مهندسی خواهند کرد که پس از خروج آمریکا از عراق در سال 2011 کرده بودند.
لذا، همه باید آماده باشند و دست دشمن را پیشاپیش بخوانند. دراز کردن دست برادری با ایران و نبرد سخت با همه تکفیری‌ها در سوریه، مسلماً آمریکا را زمین‌گیر خواهد کرد.
سوریه
بحران سوریه از همان ابتدا، به چهار دلیل پیچیده‌تر از بحران عراق بوده است، اول، حضور علنی و غیرعلنی بازیگران و قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی در این کشور است؛ دوم، نبرد چندین گروه تروریستی با ارتش سوریه است؛ سوم، هم‌مرز بودن سوریه با رژیم صهیونیستی، یعنی همان رژيمی که آمریکا و غرب خود را در حفظ امنیت آن، موظف می‌دانند و چهارم؛ ادغام شدن روند سیاسی از پیش موجود با تروریسم وارداتی است.
اصطکاک قدرت‌ها
طبق یک فرمول جا افتاده در روابط بین‌الملل، هر چقدر یک بحران در کشوری مزمن‌تر و طولانی‌تر شود، به همان میزان نیز قدرت‌ها و بازیگران بیشتری در آن دخالت خواهند کرد.
سوریه مثال شفافی برای این گزاره است؛ در سال 2011 آمریکا به دلایلی که در جای خود توضیح داده می‌شود، از طریق تروریست‌ها به سوریه ورود کرد و می‌خواست با امتزاج دو جریان تکفیری و بیداری اسلامی، به عمر نظام سوریه پایان دهد و از این طریق، امنیت اسرائیل را حفظ کند.
اما، به قول معروف، «حساب بازار با حساب خانه جور درنیامد»؛ از همان ابتدا روسیه و مقاومت وارد میدان شدند و جانب دمشق را گرفتند، و آمریکا برای اینکه معادلات جدید را به هم بزند، در سال 2014 (1393) تروریست‌های داعش را از سوریه و از طریق مرزهای طولانی استان الانبار عراق، وارد این کشور کرد. اما به مرور، ورق علیه تروریست برگشت و اکنون ما در مرحله حذف تدریجی و کامل داعش در عراق و حذف آنها در سوریه هستیم.
مرحله حساس
در حال حاضر دو اراده در سوریه مقابل هم قرار گرفته‌اند؛ اراده‌ای که می‌خواهد همه سرزمین سوریه را از تمام انواع تروریست‌ها پاک کند و اراده‌ای که قصد دارد بخشی از آنها را زنده و سرپا نگه دارد.
همان‌طور که می‌بینیم، در حال حاضر توازن در سوریه به نفع اراده نخست پیش می‌رود و آمریکا نیز با ابزارهایی که در دست دارد، از ناو و موشک و جنگنده و شبه‌نظامیان کرد (نیروهای دموکراتیک سوریه) و افراد مسلح به اصطلاح میانه‌رو گرفته تا جنگ روانی و مذاکرات ژنو، می‌خواهد این توازن را به هم بزند.
اما، مهم‌ترین ابزار آمریکا در حال حاضر، مذاکره با روسیه و تلاش برای رودررو کردن آن با ایران است.
روسیه
عوامل زیادی باعث شده‌اند تا روسیه در سوریه وارد نبرد شود که در مجموع، همه آنها، سیاسی و امنیتی هستند.
روسیه در ماجراهای اوکراین و گرجستان و ماجراهای مشابه، فقط از جانب آمریکا و ناتو محرک دریافت می‌کرد و به شیوه انفعالی، به این محرک‌ها پاسخ می‌داد. اما، در ماجرای سوریه، با ایفای نقش فعال، این بار خودش به آمریکا محرک وارد کرد و تمام طرح‌های واشنگتن را به هم ریخت.
به هرحال، در حال حاضر آمریکا به گفت‌وگو با روسیه نیاز دارد و به همین خاطر، به دنبال بحث بر سر منافع مشترک با این کشور است.
هدف روس‌ها در سوریه، حفظ نظام «بشار اسد» است. اما مسکو با اسرائیل نه تنها خصومتی ندارد، بلکه به طور سنتی، حافظ امنیت اسرائیل نیز هست.
آن حسی که آلمانی‌ها و غربی‌ها نسبت به رژیم اسرائیل دارند، و فکر می‌کنند طی سده‌های اخیر نسبت به یهودیان در اروپا ظلم کرده‌اند و باید به دنبال سرزمینی برای قوم آواره یهود باشند، به طور سنتی و تاریخی در میان مقامات و مردم روسیه هم وجود داشته و دارد و آنها هم فکر می‌کنند به یهودیان ظلم کرده‌اند و در این رابطه، برخورد «الکساندر» تزار روس را با یهودیان در ذهن دارند.
در هرحال، این حسی است که روس‌ها نسبت به اسرائیل دارند.
اتفاقاً، همین موضوع، نقطه افتراق روسیه و ایران در سوریه نیز هست؛ روس‌ها برای حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود، از «بشار اسد» حمایت می‌کنند، ولی ایران به خاطر آرمان دینی و انقلابی خود، یعنی «نابودی اسرائیل»، از حکومت سوریه حمایت می‌کند.
سپس، در یک صورت‌بندی نهایی، آمریکا برای حفظ امنیت اسرائیل، در صدد براندازی «بشاراسد» است؛ روسیه برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خود، درصدد حفظ بشاراسد است و ایران نیز برای نابودی اسرائیل، از نظام سوریه دفاع می‌کند.
با توجه به این صورت‌بندی هست که آمریکا توانست نظر مساعد روس‌ها را برای ایجاد آتش‌بس در سه استان جنوب غربی سوریه که هم مرز با اسرائیل هستند، یعنی استان‌های «درعا»، «قنیطره» و «السویدا»، جلب کند.
آمریکا در سال 2011 به خاطر امنیت اسرائیل، سوریه را به هم ریخت و این کشور را طی یک جنگ شش ساله، شخم زد. اکنون هم آمریکا با روسیه به خاطر امنیت اسرائیل، بر سر آتش‌بس، به توافق رسید. و همانطور که دیدیم، این توافق به راحتی و بدون هیچ دردسری، در حاشیه کنفرانس اخیر «جی-20» در هامبورگ میان «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه و همتای آمریکایی‌اش «دونالد ترامپ» امضاء شده است.
دلیلش این بود که اولا، امنیت اسرائیل دغدغه مشترک آمریکا و روسیه است و ثانیا، روس‌ها در این مورد، هیچ تعهدی به ایران و یا دولت سوریه نداده بودند. به همین خاطر، آمریکا هم تلاش می‌کند که از این مهره، به نحو احسن استفاده کند.
در هر صورت، ایران باید به ظرفیت‌های متحد خود (روسیه) در سوریه توجه داشته باشد.
این اتحاد طی سال‌های اخیر و تاکنون، پربار و نتیجه‌بخش بوده و طرح‌های آمریکا را در سوریه و عراق به هم ریخته است.
اما، از فردای فروپاشی داعش در موصل، اوضاع در سوریه حساس‌تر شده و از این پس، بیش از این هم حساس می‌شود و از جمله جاهایی که توسط دشمن تحت توجه قرار می‌گیرد، میزان استحکام پیوند ایران و روسیه است.
آمریکا از این پس روی این نکته متمرکز خواهد شد و تلاش خواهد کرد که از همین جا، هم به ایران و هم به روسیه و سوریه ضربه بزند.
جمع‌بندی
پیروزی بزرگ مردم عراق در موصل و پایان دادن به خلافت خود خوانده داعش، هر چند نقطه عطفی در تحولات منطقه محسوب می‌شود و پاکسازی دیگر مناطق عراق و همچنین، شکست تروریست‌ها در سوریه را برای نیروهای رزمی آسان کرد، ولی توطئه آمریکا نیز به همان نسبت در منطقه پیچیده‌تر خواهد شد.
آمریکا در ظاهر فعلا با عراق کاری ندارد و حضورش در سوریه پررنگ‌تر است، ولی در آینده دو چیز را برنمی‌تابد؛ یکی دوستی و قرابت با ایران و دیگری، حضور فعال در سوریه برای سرکوب باقی مانده‌های تروریسم.
واشنگتن برای اینکه بتواند انرژی کشور رسسته از داعش عراق را مهار کند، احتمالا از این پس به اختلافات سیاسی در بغداد دامن خواهد زد، دشمنی با ایران را زنده خواهد کرد و دولت بغداد را نیز از طریق ایجاد محدودیت‌های اقتصادی و حتی تحریم، تحت فشار قرار خواهد داد تا نظم آمریکایی را در سوریه بپذیرد.
یکی از فوری‌ترین اهداف و برنامه‌ای که آمریکا در عراق به اجرا درخواهد آورد، جریان‌سازی علیه نیروهای بسیج مردمی خواهد بود.
این برنامه‌ای است که طی ماه‌ها و سال‌های آتی آمریکا در عراق به اجرا در می‌آورد، تا از بغداد یک دولت دست‌آموز و مطیع بسازد. هرچند که این برنامه آمریکا نیز در عمل نتیجه عکس خواهد داد.
در سوریه اما، شرایط بسیار پیچیده‌تر است و آمریکا مجبور است یک سناریوی چند وجهی را به اجرا درآورد.
شعار واشنگتن طی ماه‌های آتی، همسویی با مسکو برای حل بحران سوریه خواهد بود؛ شاخص‌های این همسویی مواردی مثل حفظ امنیت اسرائیل، ایجاد مناطق کاهش تنش در شمال، شرق و جنوب سوریه و تداوم مذاکرات به ویژه در «ژنو» سوئیس است.
آمریکا لازمه تقویت همسویی میان خود و روسیه را سست کردن پیوند اتحاد این کشور با ایران و نزدیک کردن مسکو به تل‌آویو می‌داند.
این سیاست در سرلوحه کار دولت «دونالد ترامپ» طی ماه‌های آتی قرار خواهد گرفت.
اما، اگر این سیاست نتیجه ندهد، یا آمریکا باید پایان جنگ در سوریه و حفظ نظام این کشور را بپذیرد و اسرائيل را قربانی کند و یا خطر یک جنگ غیرمتعارف را به جان بخرد. به هر حال، باید منظر ماند و دید که چه پیش می‌آید.