kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۳۷۱
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۲

تجربه «2030 » و چگونگی جلوگیری از تکرار آن


دکتر شعبانعلی رمضانیان*
با مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، سند آموزش 2030 از دستور کار دولت و وزارت آموزش و پرورش خارج و خطر بوجود آمده، موقتاّ برطرف شد. خطر عظیمی که می‌رفت تا اساس و بنیان تعلیم و تربیت جامعه اسلامی را تحت تاثیر قرار داده و ریل آموزش‌و پرورش کشور را به سمت اهداف نظام سلطه تغییر دهد و بعد از چهل سال، آینده کشور را با چالش بزرگ وابستگی فکری و فرهنگی روبرو نماید.
بعد از این اقدام چنانچه دستگاه‌های مسئول بخواهند و به وظیفه خود عمل کنند و مراقبت و مواظبت لازم را به عمل آورند، می‌توان خطر را برطرف شده بحساب آورد، در غیر این صورت، نه این مسئله تمام شده و نه از مسائل مشابه می‌توان ایمن و خاطر‌جمع بود.
روند شکل‌گیری این اتفاق از انگیزه و علاقه برای ارتباط با نهادها و سازمان‌های به ظاهر بین‌المللی در داخل کشورگرفته تا اهداف و برنامه‌های پیدا و پنهان نظام سلطه در تاسیس و فعالیت این قبیل نهادها و نحوه تنظیم و عرضه اسنادی مثل سند توسعه پایدار سازمان ملل و معاهدات و بیانیه‌های مرتبط در قالب یونسکو، آیسسکو و... و همچنین اقدامات و عملکرد دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مسئول مثل آموزش و پرورش، آموزش عالی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و شخصیت‌های فکری و فرهنگی و سیاسی، رسانه‌ها، جامعه نخبگان و آحاد مردم، همه و همه تجربه‌ای ارزنده به تجارب انقلاب اسلامی افزود که اگر مورد بهره‌برداری قرار گیرد می‌تواند بعنوان سرمایه‌ای گرانسنگ آیندگان را از خطرات مشابه مراقبت و محافظت نماید.
تا به این مرحله، شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام نموده هیچ سندی مغایر با سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش، ملاک عمل نظام تعلیم و تربیت کشور قرار نمی‌گیرد و سند تحول و دیگر اسناد بالادستی مبنای عمل آموزش‌و پرورش است اما بنابر شواهد و دلایل زیادی نمی‌توان دلخوش به این اعلام بود و از خطر 2030 و امثال آن ایمن و خاطر جمع شد زیرا؛
1 - هنوز بصورت رسمی مصوبه 25/6/95 هیئت دولت لغو و بی‌اثر نگردیده و ابلاغیه‌ها و بخشنامه‌های مرتبط رسماً از دستور کار مجموعه‌های مسئول خارج نشده است.
2 - همان جریان علاقه‌مند و وابسته که سند2030 را تا به این مرحله جلو برد، هنوز در موقعیت خود باقی است و هیچ شاهدی برای ترد یا برخورد با آنها در اختیار نیست.
3 - برعکس، همان جریان وابسته با وجود موضع‌گیری‌های صریح و آشکار علما و شخصیت‌ها، مخصوصاّ موضع عتاب‌گونه رهبری معظم انقلاب، همچنان در حال دفاع نظری از اصل سند و مفید فایده دانستن آن برای کشور هستند و برنظر و عملشان اصرار دارند.
4 - در این مدت نه در شورای انقلاب فرهنگی، نه در مجلس شورای اسلامی و نه در خود آموزش و پرورش شاهد شکل‌گیری هیچ اقدام و سازوکاری برای مراقبت و مواظبت و پیشگیری و مقابله با اقدامات مشابه نبوده و نیستیم.
 5- اراده‌ای هم برای پیگیری و اجرای سند تحول بنیادین نمی‌بینیم و بعد از قریب به پنج سال همچنان صحبت از شکل نگرفتن زیر نظام‌های سند و مهیا نبودن زمینه برای تحول بنیادین می‌شود و حتی پیش از اجرا، حرف از اصلاح و تغییر آن به میان می‌آید.
6 - کلی‌گویی و به کار بردن عبارت «مغایر با سند تحول بنیادین» بجای «لغو مصوبه 2030» و بلا‌تکلیف بودن سند تحول، عملاً هرگونه امکانی برای سوء‌استفاده و یا عدم امکان تطبیق عملکرد این مجموعه با تعلیم و تربیت اسلامی را فراهم می‌آورد.
7 - دشمن بیرونی و انگیزه دشمنی با نظام اسلامی هم چنان باقی است و خطر نفوذ فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی نیز در صدر اهداف و آرزوهای آنها قرار دارد لذا؛ خاطر جمعی و ایمن شدن نهاد تعلیم و تربیت از شر نفوذ دشمن و برنامه‌های سازمان ملل و یونسکو قدری خوش خیالی و خامی خواهد بود.
چه عواملی باعث شکل‌گیری 2030 شد؟
در تجربه 2030 آنچه که بیش از همه به شکل‌گیری سند کمک کرد دو عنصر «غفلت و خوش‌بینی جریان انقلاب» و «نفوذ و حضور جریان وابسته» در گلوگاه‌ها و مصادر تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در داخل کشور بود. این دو عنصر زمینه را برای دیگر عناصر فراهم کرد و یک‌بار دیگر فرمایش گهربار امیرالمومنین علی(ع) را ثابت نمود که اگر ما بخوابیم، دشمن نمی‌خوابد.دشمن با اصل جمهوری اسلامی و با حاکمیت دینی متعالی به نام اسلام بر جامعه، مخالف است. او اسلام را مقابل مصالح و منافع خود می‌بیند و لذا پیشرفت تفکر اسلامی و تربیت نسل تمدن‌ساز را مانع اهداف خود می‌داند و به هر شکل در پی نفوذ فرهنگی تربیتی در درون این نظام خواهد بود. او تا بتواند سعی در اخلال و انحراف تعلیم و تربیت و به تبع آن انحراف جامعه اسلامی از مسیر اسلام و قرآن خواهد داشت. این قطعی و حتمی خواهد بود مگر آنکه جامعه اسلامی دشمن را از این حوزه (مثل حوزه نظامی) ناامید نماید.
متاسفانه وجود برخی مسئولین غیرانقلابی، عدم خودباوری و اعتماد به نفس، ترس از دشمن، خواب‌رفتگی و غفلت بعضی از خواص، سیاست‌زدگی، سهل‌انگاری و وابستگی‌های فکری و فرهنگی و... بر مشکل غفلت و نفوذ افزود و تا حدودی دشمن را امیدوار نمود و باعث شد تا سندی مثل 2030 پنهانی و بی‌سروصدا به اجرا در آمد.
در کنار این عوامل؛ وجود دو عامل «حساس نبودن و مشکوک نشدن» به اضافه « قادر به تشخیص دشمن و شیوه دشمنی‌های آنها نبودن»، نیز لطمه قابل توجهی به جبهه خودی وارد کرده است، زیرا همچنان بخش زیادی از مردم مومن و متعهد به انقلاب بر این تصورند که اکنون، جامعه اسلامی است و مسئولین و دستگاه‌ها هستند و مراقبت و مواظبت می‌کنند و نیازی به حضور و مراقبت آنها (مردم) نیست، پس با خیالی آسوده و بدون نگرانی، کمتر موارد مشکوک را می‌بینند و خود را موظف به اطلاع‌رسانی و انتقال مشاهدات به مراتب مسئول می‌شناسند و جایی هم که بخواهند، ناآشنایی و بی‌اطلاعی آنها مانع کار آنهاست.خیلی‌ها هنوز شناخت درستی از جنگ نرم حاصل نکرده‌اند، خیلی‌ها فرق خودی و دشمن را در این عرصه تشخیص نمی‌دهند، فراوانند کسانی که نمی‌توانند در مواجهه با صحنه‌ها، درست و غلط را تشخیص دهند و بین عنصر غیر (دشمن) با خودی تفاوت قائل نمی‌شوند و حتی اگر بخواهند مراقب باشند، نمی‌دانند باید از چه چیزی مراقبت کنند و نفوذ و نفوذی برایشان شناخته‌شده نیست.
این وضعیت کار را برای جبهه انقلاب سخت و برای دشمن و عوامل نفوذی سهل و آسان می‌کند. فلذا برای اطمینان از کنار گذاشته شدن سند 2030 و رجوع واقعی به سند تحول بنیادین هیچ راهی بجز برطرف شدن همه موارد ذکر شده نیست. هم باید مسئولین به خود آیند و به مسئولیت خود عمل کنند و هم دشمن باید بفهمد که جدی هستیم و اجازه نفوذ نمی‌دهیم ولی تا این زمان، وظیفه اصلی بر دوش مردم و آحاد دلسوزان انقلاب خواهد بود و مردم به‌خصوص حاضران و فعالان عرصه تعلیم و تربیت، باید بیش از پیش هوشیار و مراقب باشند و اجازه ندهند در اثر غفلت مسئولان، به نظام تعلیم و تربیت جامعه خدشه وارد شود و باز همین مردم هستند که باید مسئولان غافل و خواب‌رفته را بیدار کنند و حتی کسانی که قصد همراهی با انقلاب و نظام اسلامی ندارند را از قطار مسئولیت نظام پیاده نمایند.
درست است که با هوشیاری و غافل نبودن مسئولان و دست‌اندرکاران نظام اسلامی و ناامیدی دشمن می‌توان از کنار گذاشته شدن سند 2030 اطمینان حاصل کرد اما چون در حال حاضر هر دوی آنها ( هوشیاری و عمل مسئولانه مسئولان و قطع امید دشمنان) به طور کامل فراهم نیست؛ تنها چاره برای حفظ انقلاب، بیداری، هوشیاری و عمل به وظیفه آحاد مردم به‌ویژه فرهنگیان و دلسوزان عرصه تعلیم وتربیت خواهد بود و فرمان آتش به اختیار اخیر امام‌المسلمین را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد.
این مرحله انقلاب، همان مرحله‌ای است که رهبر معظم انقلاب چند سال پیش از آن به «پیچ تاریخی» تعبیر کردند و فرمودند که کشور و انقلاب در حال عبور از این پیچ است. اگر بتواند به درستی عبور کند، ان‌شاءالله آینده انقلاب تضمین است ولی اگر اینجا با مشکل مواجه شود و نسل جوان نتواند حقیقت انقلاب را دریافت کند آسیب‌پذیری آنها زیاد است زیرا نه دوران وابستگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این کشور را درک کرده‌اند، نه از دوران طاغوت و ظلم‌های آن زمان اطلاع دارند و نه دشمن را می‌شناسند و از ابزار و شیوه‌ها آن پرهیز می‌کنند.لذا از نظر انقلاب اسلامی این نسل و نسل آینده باید جوری تربیت شود که همه اندوخته‌های فرهنگی اعم از فرهنگ اسلامی و ارزش‌های پذیرفته‌شده ملی، به درستی به او منتقل شود تا بعد از پیچ تاریخی (که دیگر دسترسی به این اندوخته‌ها راحت نیست) بتواند غنی و بی‌نیاز به راه خود ادامه دهد و نظام سلطه نیز، همه تلاشش بر این است که نگذارد این اتفاق بیفتد. لذا او نیز تلاش می‌کند تا ذهن نسل فعلی و آینده را از گذشته پاک کند، دشمن و دشمنی را در نظرش چیز دیگر جلوه دهد غرب و دنیای صنعتی آن را آرزو و آمال او معرفی کند و تقابل و مخالفت با آن را نوعی انحراف و پسرفت معرفی کند و لازمه رشد و تعالی را همراهی و هماهنگی با آن نشان دهد.اینجاست که نباید گذاشت شقی و سعید در نظر مردم جابه‌جا شود و نباید تعلیم و تربیت را به امثال یونسکو و معاهدات بین‌المللی سپرد.
* مسئول سازمان بسیج فرهنگیان کشور