«آتش به اختیار» ضرورت مقاومت فرهنگی
تهیه و تنظیم: کامران پورعباس
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان قسمخورده انقلاب نخست تلاش در جهت براندازی مستقیم و جنگ سخت را در دستور کار قرار دادند و توطئههای عظیمی همچون اغتشاشات و ناآرامیهای داخلی، ترور شخصیتهای بزرگ و سرانجام جنگ تحمیلی را طراحی و به کمک نوکران و سرسپردگانشان اجرا کردند که در تمامی عرصهها متحمل شکست گردیده و آرزوهای پلید و شوم و شیطانیشان را به گور بردند.
پس از پایان جنگ تهاجم و شبیخون فرهنگی و جنگ نرم که به موازات تحرکات نظامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز گردیده و تداوم یافته بود به طرز بیسابقهای تشدید و هر روز گستردهتر شد.
اکنون ما با یک جبهه فرهنگیِ عظیم و پردامنه روبرو هستیم که در آن دشمنانمان بصورت شبانهروزی پول خرج میکنند و فعالیت پیگیر و بیامانی را برای استحاله فرهنگی ملت و نظام انجام میدهند.
رهبر انقلاب اسلامی با دید عمیق و افق نظر اعلایی که از آن برخوردارند مبارزه با این تهاجم و جبهه را مسئله اصلی میدانند.
لشکر فرهنگی علیه انقلاب و به نظام
معظمله در دیماه 1395 در گفتوگو با بسیجی جانباز دفاع مقدس و راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» (علی خوشلفظ) مطالب مهمی در این زمینه فرمودند.
خوش لفظ به رهبری گفت: «فقط یک نکته بگویم؛ ببخشید من بسیجی آقای متوسّلیان بودم در دزلی و درگیریهای اوّل جنگ، فقط میدانم اگر الان جاویدالاثر آقای متوسّلیان اینجا بودند، یک نکته میگفتند: اینکه آقا! شما خیلی دارید درد میکشید، زجر میکشید؛ به هر حال این بحث اختلاسها و حقوقهای نجومی را میگویید، اینها گوش نمیدهند. یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم؛ ما همچنان فدایی شما هستیم؛ دوست داریم - مثل همین که آقای متوسّلیان (اگر بود میگفت)- شما بیشتر از این درد نکشید و این همه آزار نبینید؛ واقعاً گوش (نمیکنند)، نمیدانم؛ یعنی ما حاضریم فدایی بشویم و به هرحال بیفتیم جلو. یک نکته که آراممان کند (بگویید).»
رهبری در پاسخ فرمودند: «آرام باشید. این چیزهایی که شما میبینید، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما میخواهیم برویم به قلّه توچال یا قلّه دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، گاز نباشد؛ مگر میشود؟ امّا داریم میرویم، داریم میرویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجّب میکردید. ...»
ایشان همچنین فرمودند: «یک لشکر فرهنگی، یک جبهه فرهنگی، حمله کرده به انقلاب و به نظام جمهوری اسلامی؛ یک عدّه هم جانانه دارند از آن دفاع میکنند، جانانه دفاع میکنند؛ همین کتابها، همین نوشتهها. علّت اینکه میبینید من اینقدر به شاعر انقلاب و به نویسنده انقلاب ارادت دارم و قلباً علاقه دارم، علّتش این است؛ چون میبینم اینها دارند چهکار میکنند، چون میبینم در مقابلشان چه کسی ایستاده و چه کسانی ایستادهاند و چهکار دارند میکنند، این را من دارم میبینم؛ و میبینم که یک عدّهای سینهچاک ایستادهاند.»
و نیز فرمودند: «این آقایان که شعر میگویند، کتاب مینویسند، کتاب منتشر میکنند، کارهای گوناگون فرهنگی میکنند -[مثل] تحقیقات فرهنگی- اینها همه سینه سپرکردن است. تقریباً 40 سال از انقلاب گذشته، توقّع بوده که دیگر اینها نباشند، امّا شما میبینید دارد رویِش پشت سرِ رویِش جلو میآید. اینها شوخی است؟»
و باز فرمودند: «برای من روشن است که دارد چه اتّفاقی در کشور میافتد؛ بله البتّه، دشمنی هست، مخالفت هست، اگر نبود باید تعجب میکردیم، گروههایی هستند «سازمانیافته»، برای ضربهزدن از روزنه فرهنگ، از روزنه هنر؛ با هم ارتباط دارند، پول خرج میکنند، پول میگیرند، خیانت میکنند، خباثت میکنند، پستفطرتی نشان میدهند- از این کارها همه[شان] دارند میکنند- برای اینکه یک جوری، نگذارند این انقلاب حرکت بکند؛ انقلاب هم دارد حرکت میکند، سینهاش را سپر کرده؛ آمریکاییها اقرار میکنند به شکست، صهیونیستها اقرار میکنند به شکست، آنهایی هم که احمقتر از این هستند که اقرار کنند -مثل سعودیها و مانند اینها، چون مغرورند، احمقند- اقرار نمیکنند، امّا در دلشان اقرار میکنند، این است قضیّه. نخیر، هیچ نگران نباشید!»
صدورِ فرمانِ «آتشبهاختیار»
در چنین کارزار عظیم و وحشتناک و حساسی انتظار میرود تمامی بخشهای نظام هوشیار و بیدار باشند دست به دست هم داده و در برابر جبهه عریض و طویل و مخربِ فرهنگیِ دشمن ید واحدی باشند و از هر راه ممکن با تهاجم فرهنگی مقابله نمایند، نه تنها مقابله نمایند بلکه در موضع اقتدار قرار گرفته و متهاجم باشند و به دشمن سیلی بزنند.
آری انتظار این است اما با نهایت تأسف و تأثر و شرمساری ملاحظه میکنیم که دستگاه مدیریت فرهنگی کشور که باید پرچمدار این مبارزه مقدس باشد دچار اختلال شده و خودش را به خواب زده و با غفلت از مسائل اصلی و اساسی و بنیادین به مسائل فرعی و حاشیهای و حتی گاهی نادرست مشغول گردیده است.
رهبر انقلاب ضمن افشاگری در مورد این اختلال و خوابزدگی و غفلت فرمان «آتش به اختیار» را صادر فرمودند: «من به همه آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتش بهاختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگرچنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش بهاختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید- قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش بهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید اینهمه ما مسئله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله سینما، یک مسئله مهم است، [یعنی] مسئله فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید 10 مسئله اینجوری میشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله اصلی را از مسئله فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله اصلاً بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئله اصلی، درشت میکنند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است که عرض کردم.»(1396/3/17)
به خوبی و روشنی مشخص است که مقصود از این سخنان شخص رئیسجمهور و مسئولان همسو با او هستند چرا که پخش آهنگِ ربنای شجریان خواسته روحانی در تبلیغات انتخابات 92 و 96 بود.
آتش بهاختیار بودن به دور از افراط و تفریط
آری نیروهای مؤمن و ولایی و حزباللهی باید در برابر کجرفتاریها و کوتهفکریها و انحرافات فرهنگی به پا خیزند و به دستور رهبری «آتش بهاختیار» باشند که البته با توجه به سایر رهنمودهای رهبری ناگفته پیداست که این امر به معنای تندروی و کُندروی یا افراط و تفریط نیست بلکه باید در چارچوب قوانین و شرع و از راههای معقول و منطقی و به دور از هنجارشکنی انجام پذیرد.
«آتش بهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز
اخیراً نیز رهبری بر همین موضوع نیز تأکید فرمودهاند: «از جمله کارهای مهم، کارهای فرهنگی است؛ ما خُلل و فُرج فرهنگی زیاد داریم؛ جاهایی که نفوذگاه دشمن است ازلحاظ فرهنگی، بسیار است؛ این را، هم مجموعههای مسئول دولتی، هم مجموعههای گسترده عظیم مردمی موظّفند که انجام بدهند. «آتش بهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند؛ آتش بهاختیار، به معنای بیقانونی و فحّاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ پوچاندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده دشمنان از وضعیّت کشور، و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبتها در درجه اوّل متوجّه به نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقهمندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت بکند.» (1396/4/5)
دولت روحانی چهار سال دیگر نیز باید سرکار باشد. با عنایت به پیشینه و ماهیت و رویکرد دولت احتمالاَ باز هم باید شاهد اختلال و مسامحه و خوابزدگی در عرصه فرهنگی باشیم و البته ناگفته پیداست که در طرف مقابل، دشمن نه خوابش میبرد و نه مسامحه میکند بلکه برعکس هر روز بر شدت تهاجم نرم و فرهنگیاش افزوده میگردد.
با توجه به این حقایق از نیروهای انقلابی انتظار میرود به فرمان رهبری «آتش بهاختیار» باشند و به خواست رهبری «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» و به دور از «بیقانونی و فحّاشی» را در دستور کار قرار دهند تا انشاءالله کوتاهیها و نابسامانیها و نارساییهای دستگاه مرکزی دولت در عرصه فرهنگ را جبران کرده و از نفوذ فرهنگی دشمن جلوگیری نمایند.