kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۱۶۵
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۹
سلسله یادداشت‌های گفتمان موسیقی دفاع مقدس– 2

موسیقی دفاع مقدس چرا و چگونه؟


  اسماعیل امینی

  مطربان رفتند و صوفی در سماع
عشق را آغاز هست انجام نیست
(سعدی)
جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، سال‌هاست که تمام شده است. پس چرا هنوز هم درباره‌اش حرف می‌زنیم؟ کنگرۀ شعر و موسیقی برگزار می‌کنیم؟ شب خاطرۀ دفاع مقدس داریم؟ اصلاً جنگ در زندگی امروز ما چه نقشی دارد؟ آیا مقداری خاطره و دل‌تنگی برای گذشته‌هاست؟ آیا نوعی ادای دین و ابراز احساسات برای دوستان شهیدمان است؟ آیا تعدادی شعار پرشور سیاسی است برای جدال‌ها و یارگیری‌های سیاسی؟
جنگ و به تعبیری دفاع مقدس، مانند بسیاری از سرمایه‌های معنوی و تاریخی‌مان، گاهی دستاویزِ همین نگاه‌های ساده‌انگارانه و روزمره شده است.
اما اگر به تأمل بنگریم، دفاع مقدس هشت ساله، افزون بر رهاوردهای نظامی و سیاسی و حفظ کیان ملی و دینی‌ کشور و ملت‌مان، گنجینۀ بی‌پایانی است از دستاوردهای فکری و فرهنگی و منبع عظیم الهام برای پژوهش‌های عملی و آفرینش‌های هنری.
موسیقی جنگ و دفاع مقدس، یکی از دستاوردهاست که همزمان با آغازِ جنگ، پدیدار شد و پا به پای رزمندگان و سربازانِ ما، جنگید و خانه به خانه، همراهِ مردم ما پایداری کرد.
به هنگامِ عملیات جنگی، همنوای نوحه‌های حماسی، نواخوانِ سلحشوری و ایثار بود و در لحظه‌های تشییع شهیدان‌مان، آمیزه‌ای از اندوه و افتخار و سرافرازی را می‌سرود. هم شادمانیِ خبرهای خوش پیروزی را با نغمه‌های ظفرمندانه، می‌شنیدیم و هم دریغ و حسرتِ یارانِ رفته را با نواهای دل نشین، زمزمه می‌کردیم و اشک می‌ریختیم.
 پس از گذار سالیان، آثار موسیقی دوران جنگ و دفاع مقدس، شاید برای کسانی که آن سال‌ها را به خاطر دارند، دل‌انگیز باشد و حتی بتوانند با یاری این آثار، برای نسل‌های بعدی تصویری از آن دورانِ بی‌بدیل، ترسیم کنند.
اما اکنون که جنگ ایران و عراق، نقش چندانی در زندگی امروز ما ندارد، آثار موسیقی آن دوران، غیر از مرور و بازآفرینی خاطرات، کارکردهای دیگری دارد که در نگاهی از سر تأمل، قابل شناخت است. یکی از این کارکردها، استفاده از این آثار به عنوان منبع پژوهشی و مطالعاتِ تخصصی است برای دستیابی به شاخصه‌های سبک شناختی آثار موسیقی دفاع مقدس و از جمله، شناخت اندیشه‌ها و آرمان‌ها و باورها و ذهنیت مسلط در میان رزمندگان، مردم و هنرمندان در دوران جنگ.
بر این اساس، مطالعه و پژوهش در مجموعۀ آثار موسیقی که پس از پایان جنگ، تولید شده است، می‌تواند سیر تحول موسیقی جنگ و دفاع مقدس را از منظر هنری و اندیشه‌ای، باز بشناساند.
حاصل این مطالعات و پژوهش‌های علمی و نظام‌مند، راهگشای کسانی خواهد بود که درپی تولید آثار موسیقی جدید، در حیطۀ فرهنگ و ارزش‌های دفاع مقدس‌اند. یعنی به جای آن که سلایق شخصی و مدیریتی و الزاماتِ مناسبتی و تصمیماتِ شتابزده، خاستگاهِ شکل‌گیری، تولید و عرضۀ آثار موسیقی جدید دفاع مقدس باشد، برنامۀ دقیق علمی و کارشناسانه، راهگشا و تصمیم‌ساز خواهد شد.
 یکی از خطاهای رایج در موضوعِ خطیرِ ترویج و نشرِ ارزش‌های دفاع مقدس این است که گویا هر چه نشانی از جنگ و نظامی‌گری و سنگر و سلاح و مهمات داشت، مربوط به دفاع مقدس است و سایر مفاهیم و اندیشه‌ها و نمادها، در حیطۀ ارزش‌های دفاع مقدس نیستند.
در حالی که همین نمادهای نظامی (سنگر، سلاح، مین،‌تانک، عملیات و...) به دلیلِ ارتباط با اندیشه‌ها و آرمان‌های معنویِ برآمده از سال‌های جنگ و پایداری است که، بیان‌گرِ ارزش‌های دفاع مقدس شده‌اند.
اما افزون بر این‌ها، رخدادهای جنگِ هشت ساله و تبعات آن تا همین امروز که رزمندگان و جانبازان و بازماندگانِ جنگ، به دوران سالخوردگی رسیده‌اند، زمینه سازِ بالیدنِ فرهنگ متعالی و احیاء ارزش‌های دینی، ملی و انسانی شد.
و این همان چیزی است که گمشدۀ بزرگِ زندگی انسانِ امروز است.
ارزش‌های بنیادینی چون:
- پایداری در برابرِ ستمگری و تجاوز و نهراسیدن از قدرت جهنمیِ ستمگران و متجاوزان
- چشم‌پوشی از منافع فردی، برای دفاع از حریم‌های اعتقادی و مرزهای ملی
- کار کردن برای مردم و کشور، در عین گمنامی و بی‌چشمداشت
- وفای به عهد و ایستادگی بر اصول اعتقادی و اخلاقی
- همدلی و یگانگی انسان‌ها، برای دفاع از مظلومان، بدون توجه به اختلافاتِ قومی و نژادی و دینی
ارزش‌های پدید آمده و احیاء شده در دوران هشت سالۀ دفاع مقدس، بسیار گسترده است. بسیاری از کمالات انسانی و فضایل اخلاقی، که پیش از این دوران در شعرها و افسانه‌ها، خوانده بودیم، رنگ واقعیت گرفتند و بسیاری از اسطوره‌های حماسی و دلاوری‌های شورانگیز پهلوانی، که زینت‌بخش ابیات منظومه‌های حماسی بودند، پیش چشمان ما زنده شدند.این اسطوره‌ها و قهرمانان، از ورای ابرهای تخیل و از دهلیز بی‌انتهای تاریخ نیامده بودند. آنها همین مردم معمولی بودند؛ دوست و همشهری و همکار و همکلاسی و همسایۀ ما بودند. این همان چیزی است که موسیقی امروز، بی‌کلام و با کلام، در جست و جوی آن است. موسیقی امروز، در پی بیان زندگی انسان امروز است با تمام فرازها و فرودها و اندوه‌ها و شادی‌هایش.موسیقی جنگ و دفاع مقدس، با در نظر گرفتن این ویژگی است که می‌تواند پا به پای گونه‌های دیگر موسیقی در مجامع هنری و نیز در میان مردم، حضور فعال داشته باشد. پیوستگیِ آثار هنری و از جمله آثار موسیقی، با زندگی و فرهنگِ مردم و آفرینش آثاری که بی‌نقاب و بی‌شعارزدگی و تصنع، بتوانند بیانگرِ صمیمانۀ اندیشه و عواطف و تجربه‌های ذهنیِ هنرمندان در تعامل با محیط اجتماعی باشند، راهگشای هنر و ضامن ماندگاری آثار هنری است.
اگرچه، صمیمیت در بیان و ارجمندی محتوایی، برای هر اثر هنری، امتیازی بزرگ است، اما این امتیاز بزرگ نباید موجب بی‌توجهی به کیفیتِ فنی و غفلت از شیوۀ صحیحِ عرضۀ آثار، شود.به ویژه در شرایط خاص این سالها، که دورانِ گسترشِ رسانه‌ها و امکاناتِ ارتباطات است و نیز تنوع حیرت‌انگیزی که در شیوه‌های تولید، پخش و دستیابی به آثار موسیقی، وجود دارد.
امروز رسانه‌های رسمی مانند صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و هنریِ متعارف، میدان‌داران بی‌رقیبِ تولید و عرضۀ آثار موسیقی نیستند. بنابراین نمی‌توان با اتکا به اقتدارِ رسانه‌ها و نهادهای رسمی، از فضای رقابتیِ موسیقی چشم پوشید و در عرصۀ تولید و انتشارِ آثارِ موسیقی دفاع مقدس، تنها به روش‌های مرسومِ پیشین دل خوش داشت.
نکتۀ مهم دیگر این است که نهادهای فرهنگیِ رسمی، چون از نظرِ مالی به بودجه‌های متمرکزِ دولتی وابسته‌اند، اغلب ناگزیرند که در فعالیت‌های‌شان و از جمله در تولید آثار هنری، پسندِ مدیرانِ خود را لحاظ کنند. از سوی دیگر نهادهای فرهنگی رسمی، غالباً بازارِ عرضه و تقاضا را نادیده می‌گیرند، زیرا دغدغۀ فروش محصولات و بازگشتِ سرمایه را ندارند. این دو ویژگی؛ یعنی رعایت پسند مدیران در تولید آثار موسیقی و بی‌اعتنایی به بازارِ عرضه و تقاضا، موجب می‌شود که محصولِ تولید شده، بدون توجه به پسند و ذائقۀ مخاطبان و مشتریانش، شکل بگیرد و عرضه بشود. در واقع، برای نهادهای فرهنگی رسمی، مخاطبِ اصلی همان مدیران و مسئولان بالاترشان است و پسند و ذائقۀ آنها مهم‌تر است از پسندِ مخاطبانِ پرشمار و مردمی که قرار است از این محصولات استفاده کنند.
در این نوع نگاه، مردمی که مخاطبانِ محصولات فرهنگی و هنری هستند، نه در جایگاه مشتری و کارفرما، بلکه در جایگاهِ شنونده و بینندۀ منفعل و ناگزیر قرار می‌گیرند که باید پیام‌های غالباً مستقیم و شعارگونه‌ای به آنها ابلاغ شود.
غلبۀ تفکر بوروکراتیک، در نهادهای فرهنگی رسمی موجب شده است که فرآیندِ تولید و عرضۀ محصولات فرهنگی و هنری، نظیرِ فرآیندِ بخشنامه‌های اداری باشد که مدیرِ اداره آن را دیکته می‌کند و تمامی واحدهای تحت مدیریت ایشان باید آن را ببینند و بخوانند و بپذیرند.
حال آن که، فرآیندِ تولیدِ محصولاتِ هنری و از جمله آثارِ موسیقی، با مطالعه و تأمل برای شناختِ ذائقۀ مخاطبان، شناختِ بازارِ رقابت و در نظر گرفتن اقتضائاتِ زمان، ثمربخش خواهد بود.