امریکن کانسروتیو:
کشورهای جعلی خلیج فارس نمیتوانند ایران را شکست دهند
یک پایگاه خبری آمریکایی در گزارشی نوشت: بهترین راه برای شکست ایران، ارائه یک فلسفه حکومتی متقاعدکنندهتر و یک احساس واقعی اجتماعی است که اکنون کشورهای پادشاهی حاشیه خلیج [فارس] -که متحدان نزدیک آمریکا در منطقهاند- فاقد آن هستند.
«دوگ باندو» عضو ارشد موسسه «کاتو» که سابقه دستیاری ویژه «رونالد ریگان» رئیسجمهور اسبق آمریکا را در کارنامه خود دارد، با انتشار یادداشتی در پایگاه «امریکن کانسروتیو» ضمن بیان اینکه عربستان و متحدانش را اساسا نمیتوان کشور نامید، عنوان کرده است آنها اگر به دنبال رویارویی با ایران هستند، ابتدا باید سیستم حکومتیشان را اصلاح کنند.
در این یادداشت که تحت عنوان «زمانی که کشورهای جعلی به جنگ میروند» منتشر شده است، میخوانیم:«تا همین اواخر، زندگی در قطر بسیار لذت بخش بود؛ اما عربستان سعودی با حمایت پرزیدنت دونالد ترامپ -که از منتقد سرسخت حکام عربی به طرفدار آنها تبدیل شده- اقداماتی برای منزوی کردن دوحه در دستور کار قرار دادند. اما نکته طنزآمیز آن است که ریاض که بیشترین نقش را در تامین مالی و انسانی حملات تروریستی به آمریکاییها بر عهده دارد، دوحه را به حمایت از تروریستها محکوم میکند.
کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نمیتوانند برای مدت زیادی با یکدیگر در اختلاف باشند. این کشورها در یک ویژگی مهم مشترک هستند. همه آنها در واقع کشورهای جعلی هستند. البته آنها دولتها، دیپلماتها و ارتشهایی دارند؛ اما کشورهایی پادشاهی هستند در جهانی که مدتها پیش چنین سیستمهایی را کنار گذاشته است.
تمامی آنها کارهای سخت کشورشان - از کارهای دستی گرفته تا حرفهای- را به خارجیها سپردهاند. آنها بهجای آنکه کشور باشند، بیشتر شبیه باشگاههای تفریحی ورزشی هستند!
بخش عظیمی از جمعیت این کشورها خارجی هستند که از حقوق کمی برخوردارند و فرصتی برای شرکت سیاسی در جوامعی که در آن زندگی میکنند، ندارند. البته کشورهای دیگر نیز از نیروهای خارجی استفاده میکنند اما آنچه عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج [فارس] را منحصربهفرد میکند، میزان وابستگی به کارگر خارجی و دلیل آن است: برای آنکه شهروندانشان زحمت کار کردن را به خود ندهند یا لااقل کارهای سخت انجام ندهند.
نقش روزافزون مهاجران، منعکسکننده ثروتهای نفتی این کشورها است. تا اوایل دهه 70 [میلادی] میزان مهاجران در کشورهای حاشیه خلیج [فارس] متعادل بود. اما پس از آن با بالا رفتن قیمت نفت درخواست این کشورها برای ورود نیروی کار آغاز شد و اکنون نزدیک به 90 درصد از ساکنان امارات متحده عربی و 85 درصد از جمعیت قطر را مهاجرین تشکیل میدهند.
روشن است که پول میتواند آسایش را فراهم کند، هرچند خوشحالی و آرامش را بهدنبال نداشته باشد. کشورهای حاشیه خلیج [فارس] نیز از این آسایش بینصیب نبودهاند. اما سقوط قیمت نفت مدل اقتصادی آنها را تحت فشار شدید قرار داده است. آنها که به خرج کردن بدون قیدوبند معتاد بودهاند، اکنون با کسری بودجه روبهرو شده و مجبورند برای تامین بودجه جاری خود به قرض گرفتن روی آورند.
کشوری مانند کویت، اکنون با اعتراض و مقاومت مردم در برابر محدودیتهای جدید به خصوص کاهش حقوق اجتماعی و کمکهزینههای اقتصادی روبهرو شده است. حتی عربستان سعودی که دیکتاتوریترین کشور در میان این کشورها است، فشار را احساس میکند.
در حالی که حمله به قطر با رهبری عربستان سعودی برای مدتی تیتر اخبار رسانههای جهانی را به خود اختصاص داده است، کشورهای حاشیه خلیج [فارس] با چالشی اساسیتر روبهرو هستند؛ آیا این کشورهای مصنوعی که مجبور هستند وفاداری را از شهروندانشان با پول بخرند، میتوانند به بقای خود ادامه دهند؟ حکومت معاملهای در بهترین حالت خود نیز ضعیف است؛ چه رسد به زمانی که مشکل مالی در کار باشد.
به گزارش جام، در پایان این گزارش آمده است: کشورهای حاشیه خلیج [فارس] برای آنکه دوام بیاورند باید فراتر از مشکلاتی مانند نیروی کار و مسائل مالی را در نظر بگیرند. آنها باید اصلاحات سیاسی را بپذیرند؛ اصلاحاتی که به مردمانشان نقش و سهم برجستهای در جامعه میدهد. در نهایت، بهترین راه برای شکست ایران، ارائه یک فلسفه حکومتی متقاعدکنندهتر و یک احساس واقعی اجتماعی است که اکنون کشورهای پادشاهی حاشیه خلیج [فارس] -که متحدان نزدیک آمریکا در منطقهاند- فاقد آن هستند».