اخبار ویژه
چند میگیری برای منافقین گریه کنی؟!
گردانندگان سازمان منافقین در نشست امسال به جای افراد رنگینپوست که هر سال به وفور در نشست یافت میشدند، به افرادی با چهرههایی از شرق و غرب آسیا و تبعههای افغانستان و پاکستان روی آوردند.
به گزارش مشرق گروهک منافقین امسال نیز مشابه سالهای گذشته نشستی را در پاریس برگزار کرد. نشستی که میلیونها دلار در آن هزینه میشود تا تنها این ذهنیت را به مخاطبین منتقل کند که «ما هستیم»، اما اگر به چهره اعضای این سازمان در اینگونه نشستها با دقت نگاه کنیم، متوجه زوال این سازمان تروریستپرور میشویم.
نگاهی به دیگر حرکتهای رسانهای و حامیان این گروهک نشان میدهد اساساً همه شرکتکنندگان در تجمعات این گروه حتی اگر سیاستمدار با سابقه و شناخته شده باشند، همگی در یک نقطه مشترکند که نه تنها اکنون از دنیای سیاست و قدرت بازنشسته شدهاند، بلکه تقریباً دیگر امیدی برای بازگشت به عرصه قدرت ندارند که دست به چنین معاملهای با منافقین میزنند.
جان بولتون، گینگریچ، لوپز، ترکی فیصل و... همه اینها دیگر اکنون در ساختارهای قدرت کشورهای متبوع خود جایگاهی ندارند و صرفاً حضور در نشست منافقین را با انگیزه تجاری و کاسبی نگاه میکنند، با این تفاوت که جایگاه و سابقه هر یک از این سیاستمداران در افزایش یا کاهش مبالغ مؤثر است. نگاهی به فهرست مبالغ پرداختی منافقین که گاهی به رقم 80 هزار دلار برای دو دقیقه سخنرانی هم میرسد، مؤید این مطلب است.
تصاویر و اطلاعات این گردهماییها نشان میدهد افرادی با جمعیت قابل توجه و تابعیت غیر ایرانی به عنوان هوادار منافقین در این همایشها شرکت میکنند که از اهداف این برنامهها بیاطلاعاند. گفته میشود این افراد کسانی هستند که به خاطر مشکلات بیکاری و فقر به اجاره این فرقه درمیآیند تا بتوانند به گذران زندگی بپردازند بر همین اساس آوارهها، متقاضیان پناهندگی از کشورهای آفریقایی و کولیها به «ویلپنت» آورده میشوند تا صندلیهای خالی مراسم را پرکنند.
«آسوشیتدپرس» چندی پیش طی گزارشی نوشت: «غالب حاضران در گردهمایی منافقین در برلین، با سازماندهی این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین آورده شده بودند تا صندلیهای سالن محل برگزاری گردهمایی پر شود.»
خبرگزاریها پیش از این فیلمی را منتشر کردهاند که نشان میدهد اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان، ملیتی غیر ایرانی داشته و همانگونه که جدا شدههای این فرقه میگویند، گدایانی هستند که از برخی کشورهای آفریقایی، آسیایی و برخی کشورهای اروپایی جمعآوری شده و به وعده «چند وعده غذای گرم» و «مقداری کمک مالی» به این مراسم آمدهاند.
حدود دو سال پیش نیز روزنامه فرانسوی لوموند گزارشی منتشر کرد که در آن با چند نفر از شرکتکنندگان در یک همایش منافقین گفتوگو شده بود.
«آلینا آلیمکووا» یک دختر قرقیزستانی که در یکی از همایشهای منافقین در پاریس شرکت کرده بود میگوید که حتی یک کلمه فارسی هم نمیداند و چیز زیادی هم درباره مسائل مربوط به ایران نمیداند، اما تصمیم میگیرد با یک پیشنهاد خوب به پاریس سفر کند تا برای چند روز اقامت در پاریس، در یک همایش هم شرکت کند. او میگوید همه مسافرانی که با هشت دستگاه اتوبوس از پراگ همراه او به پاریس میروند جواناند و اغلب دانشجو و همه از طریق اینترنت به گفته او به نوعی استخدام شدهاند. چنان که این دختر دانشجوی اهل قرقیزستان میگوید هیچ کس به درستی از هدف این سفر اطلاعی نداشته است.
تیم اقتصادی دولت ناهماهنگ است/دستگاهها توپ را به زمین هم میاندازند
مدیرعامل پیشین شرکت بازرگانی دولتی در دولت یازدهم میگوید هماهنگی میان تیم اقتصادی دولت وجود نداشت. علی قنبری گفت بانک مرکزی و وزیر اقتصاد توپ را به زمین دیگران شوت نکنند.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد ضمن اشاره به بحران بانکی میگوید: کاهش نرخ سود مقولهای است چندوجهی و حساسیتزا که نمیتوان در کلیت موضوع این حساسیتها را نادیده گرفت، بدیهی است سپردهگذاران براساس یک انتظارات و محاسبات اولیهای مبتنی بر نرخ سود در بانکها اقدام به سپردهگذاری کردهاند که در صورت تغییر نرخ سود، این پیشبینیهای آنان وجهی جدید پیدا میکند.
نظام بانکی با مرکزیت بانک مرکزی باید یک طرحی را تهیه کند که هم اعتماد سپردهگذاران سلب نشود و هم آن که از طریق کاهش نرخ سود موجبات رفع رکود و هدایت سرمایهها به بخشهای لازم دیده شود. آقایان نباید نگران باشند و هدایت این سرمایهها از بانک به سایر بخشها میتواند مثمر باشد، در صورت هدایت این سرمایهها هم اشتغال ایجاد میشود و هم مشکلات رکود به صورت نسبی حل میشود.
قنبری اضافه کرد: البته با توجه به اظهارات اخیر آقایان میتوان گفت که وزیر اقتصاد و بانک مرکزی توپ را در زمین دیگران شوت کردهاند در صورتی که خودشان متولی هستند، هم بانک مرکزی و هم وزارت اقتصاد متولی کاهش نرخ سود هستند و خودشان باید طرحی تهیه کنند که در آن مقدمات کاهش نرخ سود فراهم آید. این طرح توسط این دو نهاد تهیه میشود و به شورای پول و اعتبار ارائه میشود و تصویب میشود.
این اقتصاددان در ادامه افزود: البته حساسیت سیستم بانکی بر هیچکس پوشیده نیست و دوستان در بانک مرکزی تلاشهای خود را انجام دادهاند، اما ظاهرا این تلاشها کافی نبوده است و نتوانستهاند که بر اوضاع مسلط شوند، بدیهی است این عدم اعتمادسازی میان سپردهگذاران و هدایت سرمایهها از سوی سیستم بانک مرکزی به سمت تولید حاصل اهمال و کوتاهی وزیر اقتصاد و بانک مرکزی است، این طرح باید در طول چهار سال قبل تهیه میشد، علیرغم رویکرد حمایتی از دولت، واقعیت این است که این پرسش منطقی است که چرا این دو نفر یعنی آقای سیف و طیبنیا اکنون به صرافت تهیه این طرحها افتادهاند و چرا در طول این چهار سال فکری درباره این موضوع نکردهاند، آن هم در زمانی که دولت رو به پایان نبود و طبیعتا آنها هم وقت کافی و بهتری در اختیار داشتند. ولو اینکه آقایان تلاش کردند و بیشک زحمت هم کشیدند، اما این تلاشها قابل درک نبوده است. البته دولت و شخص ریاستجمهوری باید وزارت اقتصاد و دارایی را مکلف کند، این نکته که در صورت سرازیر شدن سرمایه از بانکها به سایر بازارها بانکها متضرر میشوند و بنابراین آقایان برای همین دست دست میکنند، نکتهای است قابل توجه و قابل اعتنا که ارزش بررسی را خواهد داشت. چرا که ممکن است در صورت کاهش نرخ سود سرمایهها به بازارهای دیگری از جمله طلا، ارز و یا بازار سرمایه منتقل شود.
بدیهی است اگر این سرمایهها به بازار دیگری هم هدایت میشود باید بتوان این هدایت را کنترل شده انجام داد تا این سرمایهها به مقاصد مورد نظر هدایت شود. بنده اگر بخواهم به دوستان در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی برای عملکرد چهار سالهشان نمره بدهم باید بگوییم از 20 بنده 10 میدهم با این توضیح که البته هماهنگی لازم میان اعضای تیم اقتصادی مثل وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، وزارت کار و دیگران وجود نداشت و این نمره تنها این دو نهاد را شامل نمیشود.
کش و قوس میان کارگزاران و مشارکت برای معرفی شهردار سیاسیکار
گروکشی میان دو حزب کارگزاران و اعتماد ملت (بقایای حزب منحله مشارکت) بالا گرفته است.
به گزارش تابناک اگرچه حزب کارگزاران سازندگی، حزب اتحاد ملت، حزب اعتماد ملی، حزب ندای ایرانیان، بنیاد باران، حزب همبستگی ایران، مجمع زنان اصلاحطلب، حزب اسلامی کار، انجمن اسلامی معلمان و... احزاب اصلاحطلبی هستند که نمایندگانی در بین اعضای منتخب شورای شهر تهران برای دوره پنجم دارند، اما به نظر میرسد بازیگری و صحنهگردانی اصلی در شورای شهر جدید تهران در اختیار احزاب کارگزاران و اتحاد ملت خواهد بود که اتفاقاً بیشترین نمایندگان را هم در این جمع دارند.
علیرغم سخنان اعضای منتخب شورای شهر تهران در این خصوص که 5 کاندیدای اولیه شهرداری تهران هفته آینده مشخص خواهند شد، اما «حسین مرعشی» سخنگوی حزب کارگزاران در فاصله یک هفته مانده به زمان اعلام شده از سوی شورای شهر جدید از گزینههای نهایی شهرداری تهران رونمایی کرده و گفته که «آقایان نجفی، حجتی، بیطرف و حتی خود بنده برای شهرداری تهران مطرح شدهایم و آقای محسن هاشمی هم در کنار این اسامی مطرح است.»
مرعشی حتی فراتر از این مسئله تکلیف 3 تن از 5 کاندیدا را به طور تلویحی مشخص کرده و به نوعی گفته که احتمال شهردار شدن افرادی نظیر «محسن هاشمی رفسنجانی، محمود حجتی و محمد علی نجفی» به دلایل گوناگون بعید است و احتمالاً طبق آنچه بیان کرده انتخاب از بین دو نفر یعنی خودش و حبیبالله بیطرف انجام خواهد شد.
مرعشی با بیان اینکه تاکنون هیچ بحث مصداقی برای شهردار در شورای شهر مطرح نشده و در خارج از شورای شهر در بین اصلاحطلبان و گروههای مختلف رایزنی میکنند و افرادی مطرح شدهاند، یادآوری کرده که «مثلاً افرادی مثل آقایان دکتر نجفی، حجتی، بیطرف و حتی خود بنده مطرح شدهایم و آقای محسن هاشمی هم در کنار این اسامی مطرح است. این اسامی در برخی محافل سیاسی مطرح شدند ولی هنوز اینها در مرحله ابتدایی بحث است و وارد مطالعات کامل نشدهاند.»
«محمد علی نجفی» دیگر عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی که اکنون مشاور رئیسجمهور است، از قرار گرفتن نامش در بین کاندیداهای شهرداری تهران خبر داده و گفته که «صحبت جدی برای شهردار شدن من برای تهران نشده است اما اگر پیشنهاد شود روی آن فکر میکنم.»
اینکه 3 نفر از اعضای ارشد کارگزاران سازندگی در بین گزینههای نهایی شهرداری تهران قرار گرفتهاند و یک هفته پیش از زمان اعلام شده برای تعیین 5 گزینه نهایی اسامی این افراد توسط سخنگوی حزب کارگزاران اعلام میشود، نشان میدهد که شاید پیش از تصمیمگیری اعضای منتخب، تصمیمات نهایی در جای دیگری اتخاذ میشود و حتی فراتر از زمان در نظر گرفته شده اسامی گزینههایی که رأیگیری در خصوص آنها هنوز صورت نگرفته است، نیز اعلام میگردد.
به نظر میرسد با این اوصاف طبق همان حرفی که «حسین مرعشی» گفته باید برای شهرداری تهران منتظر گزینهای بود که یا نزدیک به حزب کارگزاران است و یا نزدیک به اتحاد ملت. اگر چنین شود باید به همه آنچه در خصوص اینکه قرار است گزینههایی از سوی اعضاء پیشنهاد شوند و سپس در مورد آنها رأیگیری شود و از 5 گزینه به 2 گزینه رسید و نهایتاً شهردار را از این دو نفر انتخاب کرد، به دید یک گردش کار فرمایشی بین اعضا نگریست و البته انتخاب شهردار غیرسیاسی را به دست فراموشی سپرد؛ اگر شهردار آینده تهران نزدیک به کارگزاران یا اتحاد ملت باشد!
نیویورک تایمز: رزمندگان افغانستانی نقش مهمی در سرنوشت جنگ سوریه داشتند
یک روزنامه آمریکایی میگوید رزمندگان شیعه افغانستانی نقش مهمی در جنگ سوریه و آزادسازی منطقه استراتژیک حلب ایفا کردهاند.
این روزنامه در گزارشی آمیخته با بغض علیه رزمندگان مدافع حرم مینویسد: ایران میگوید که برای دفاع از حرمهای مقدس مذهب تشیع در شهرهای «دمشق»؛ «حلب» و «رقه» دارد در سوریه میجنگد. اما موضوع این است که ایران برای جنگیدن در سوریه دارد از شبه نظامیان شیعه مذهب استفاده میکند.
همین موضوع فینفسه از یک حقیقت مستتر و بزرگتر اطلاع میدهد و آن اینکه ایران در فکر سلطه و نفوذ بر کل منطقه خاورمیانه است.(!)
این پروژه را «قاسم سلیمانی» فرمانده «نیروی قدس» وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» هدایت میکند. منشأ دوستی میان ایران و سوریه به جنگ ایران و عراق و حمایت سوریه از ایران در آن جنگ باز میگردد. وانگهی؛ دو کشور هر دو دشمن اسرائیلاند و سوریه محور اصلی انقال همه چیز میان ایران و «حزبالله» در لبنان است.
بدیهی است چنانچه اسد بر سوریه حاکم باشد تهران هم امکان آن را خواهد داشت که برای همیشه حزبالله را تجهیز کند. حزبالله راه اتصال ایران به مدیترانه است.
حزبالله به درخواست ایران وارد جنگ سوریه شد تا در کنار نیروهای رژیم اسد بجنگد و چند ماه بعد اقدام به جذب دیگر میلیشیاهای شیعه مذهب برای جنگیدن در سوریه کرد.
«گردان فاطمیون» که قبلاً تیپ بود یک دسته نظامی میلیشیاهاست که متشکل از مهاجران افغان است. این گردان در سال 2014 تأسیس شد و کهنهسربازان سپاه پاسداران و حزبالله به افراد آن آموزش میدهند. گفته میشود که این گردان متشکل از 8 تا 14 هزار مرد جنگجو است.
این جنگجویان،در یک چیز مشترک هستند و آن عشق و علاقه شدید به مذهب تشیع است.
«سپاه پاسداران» و حزبالله کار آموزش دادن به امین و همه نیروهای افغان حاضر در گردان فاطمیون را متقبل شدند و به مدت یک ماه به کلیه تاکتیکهای نظامی لازم و کار کردن با اسلحه را به آنها آموزش دادند. بعضیها تک تیرانداز شدند و بعضی هم راننده تانک.
افغانها بعد از کسب این آموزشها راهی سوریه و جنگیدن در خطوط مقدم جبهه جنگ در شهرهای دمشق و حلب شدند.
افغانها در جبهههای دمشق، «حماء»، «لاذقیه»، «دیرالزور»، «حمص»، «تدمر» و «حلب» میجنگیدند.
نقش شبه نظامیان شیعه مذهب در حفظ و بقاء رژیم اسد فوقالعاده حیاتی است.
در واقع نیروی اصلی در نبرد آزادسازی «حلب» را همین گروه تشکیل میدادند.
پیروزی در حلب؛ جریان جنگ سوریه را تغییر داد.
«جوشوآ لاندیس» پژوهشگر سوری در این باره میگوید: «پیروزی حلب؛ هلال امنیتی ایران که از ایران تا لبنان کشیده شده است را تثبیت کرد.»