سی و ششمین «شب شاعر» برگزار شد
پاسداشت برای «شاعرِ مردم»
سی و ششمین «شب شاعر» پاسداشت کیومرث عباسی قصری در سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد.
هنرمند را پیش از مرگ باید روی دست گرفت
حسین قرایی بانی این آیین گفت: این برنامهها را میگیریم تا یادی کنیم از آنهایی که زندهاند و دیگران باید این راه را ادامه دهند زیرا بر این باورم که باید هنر و هنرمند را پیش از مرگ روی دست گرفت.
شعر کُردی او بینظیر است
محمدعلی سلطانی در بخش دیگری از «شب شاعر» با اشاره به شعر کیومرث عباسی قصری گفت: در شعر او جنگ ایران و عراق و آوارگی ملت به زبان ملی و بومی سروده شده است .من کیومرث قصری را سالها است از دو جنبه ادبی و اخلاقی میشناسم او دارای شخصیت زلال و شفافی است که معایبی در او ندیدهام.
وی با اشاره به بیعدالتیها در حوزه شعر گفت: در لابیهای ادبی که در روزگار ما مرسوم است هیچوقت نامی از او دیده نمیشود. قصری نه تنها به شعر فارسی بلکه به شعر کردی هم توجه نشان داده و شعر کردی او بینظیر است.
در شعر انقلاب کسی مانند او به دقایق
و ظرایف سبک هندی نزدیک نشده
کوروس احمدی در سی و ششمین «شب شاعر» با اشاره به ظرایف شعر عباسی قصری گفت: در تاریخ شعر بعد از انقلاب کمتر کسی را داریم که بتواند به دقایق و ظرایف سبک هندی مانند کیومرث عباسی قصری نزدیک شود و سختتر اینکه این اتفاق هم در شعر فارسی و هم کردی او میافتد.
وی افزود: عباسی قصری شخصیتی محجوب، متواضع و اخلاقمدار است که شخصیت او نه اهل نوچه پروری بود و نه زیر علم کسی حرکت کردن در او دیده شده است. قوت و شاعرانگی عباسی قصری این قدرت را به تاریخ ادبیات نمیدهد که او را فراموش کنند هرچند او در هیچ کدام از مافیای ادبی نبوده است.
عباسی قصری ترجیح داده شاعر مردم بماند
بیژن ارژن در ادامه این مراسم گفت: کیومرث عباسی قصری ترجیح داده تا شاعر مردم بماند.
وی افزود: غزلهای کردی قصری انگار سعدیواره است و به نظر میرسد که سعدی به زبان کردی غزل گفته است و غزلهای کردی او در زبان مردم کرد جاری است و اگر میخواهیم بمانیم باید در زبان مردم باشیم نه در مناسبتهای رسمی. شعر کُردی او بینظیر است
محمدعلی سلطانی در بخش دیگری از «شب شاعر» با اشاره به شعر کیومرث عباسی قصری گفت: در شعر او جنگ ایران و عراق و آوارگی ملت به زبان ملی و بومی سروده شده است .من کیومرث قصری را سالها است از دو جنبه ادبی و اخلاقی میشناسم او دارای شخصیت زلال و شفافی است که معایبی در او ندیدهام.
وی با اشاره به بیعدالتیها در حوزه شعر گفت: در لابیهای ادبی که در روزگار ما مرسوم است هیچوقت نامی از او دیده نمیشود. قصری نه تنها به شعر فارسی بلکه به شعر کردی هم توجه نشان داده و شعر کردی او بینظیر است.
عباسیقصری خودش را خرج انقلاب کرده است
علیرضا قزوه در بخش دیگری از آیین پاسداشت کیومرث عباسی قصری گفت: چند تن از شاعران بزرگتر از من هستند که به آنها بدهی دارم و کیومرث عباسی قصری یکی از آنها است.
وی افزود: او خودش را خرج انقلاب کرده و از اینرو هر نشری حاضر نیست اشعار او را چاپ کند. اگر از من بخواهند نام چند شاعر هندی سرای انقلاب را ببرم یکی از آنها استاد عباسی قصری است. غزل او غزل فخیم و استخوانداری است و میناتوری سروده شده است.
سرمشق برای جوانترها
میلاد عرفانپور در بخشی از این مراسم گفت: اخلاق و منش استاد عباسی قصری برای ما جوانترها سرمشق است زیرا با این پیشینه ادبی اما با جامعه ادبی با تواضع روبهرو میشود.
وی افزود: زمانشناسی و زمانهشناسی ویژگی شعر او است و هیچگاه شعرشان را در یک زمان خاص متوقف نکردهاند که این نیز یک درس برای جوانها است.
قصر شیرین استعارهای برای شعر عباسیقصری
اسماعیل امینی با اشاره به اینکه بزرگان اهل تعلیم گفتهاند ادب نفس مقدم بر ادب درس است، گفت: ادب نفس گمشده این روزهای مجامع ما است و اشتغال و حواشی موجب شده که اصل را فراموش کنیم.
وی افزود: در آثار عباسی قصری شکوهمندی شعر فارسی را میبینیم و اما بخش دیگری از ویژگی او که در آثارش نیست شخصیت او است که از عظمت روح او نشأت میگیرد و به قلم درنمیآید.
اسم شهر قصرشیرین استعاره خوبی برای معرفی اشعار عباسی قصری است که هم مانند قصر شکوهمند است و هم شیرین و عاطفی است.
«شب شاعر» تجلیل از شعر است
کیومرث عباسی قصری در پایان مراسم سی و ششمین شب شاعر ضمن تشکر از شرکتکنندگان و برگزارکنندگان این مراسم گفت: این مراسم در واقع تجلیل از مقام شعر است وگرنه من که باشم که تجلیل شوم.
وی افزود: شعرا اگر مقام و منزلتی دارند به خاطر شأن و شرفی است که شعر دارد و شعر هم به این خاطر بالا و والا است که تشکیلدهنده آن کلمه است و روایت است که کلمه اولین مخلوق خداوند بوده است و شاعر اگر مورد توجه قرار میگیرد به خاطر این است که ابزار کار او کلمه است.
در پایان سی و ششمین شب شاعر از مقام ادبی کیومرث عباسی قصری با حضور چهرههای مختلف ادبی تجلیل به عمل آمد.
سرودهای از کیومرث عباسی قصری:
نه شهر دارد نه کوه و صحرا، توان و تاب جنون ما را
به شهر ما را زنند زنجیر، به کوه و صحرا زنند خارا
تمام عالم شوند اگر جمع، حریف جوش جنون نگردند
که میتواند عنان بگیرد، خروج از جان گذشتهها را؟
خدای را ای همیشه حاضر، ولیک غایب به چشم ظاهر
خمار ما را ز پا درآورد، بیا و بشکن خمار ما را
در انتظارت دو چشم داریم، سپیدتر از دو حلقه در
شفای ما در ظهور نور است، دریغ از ما مکن شفا را
ز داغ هجر تو سینه ما، شدهست گلگل چو بال طاووس
کسی به عالم به این قشنگی، نبرده هرگز به سر وفا را
شکستگان درستپیمان، نهند با سر قدم به میدان
چه غم کز آنان گرفته باشند، به تیغ دست و به تیر پا را
غمآشنایان هلاک دردند، نه خسته از آن نه سیر گردند
کنند اعراض اگر به آنان، به رایگان همدهی دوا را
زبان سرخ غزلسرایم، ندارد اندیشه سر سبز
کسی که از دل بلی بگوید، به جان هم آخر خرد بلا را
غزل برای غزلسرایان، چنان نماز شب است قصری
وضو نکرده به کف نگیری، قلم به قصد غزل خدا را