وقف روح و جان برای امام زمان(عج)
سید محمود بحرالعلوم میردامادی
یکی از مباحث اعتقادی، انتظار فرج منجی جهان بشریت است. این بحث برخاسته از بحث مهدویت میباشد و ریشه در مودّت عترت علیهمالسلام دارد.در احادیث به مسئله انتظار فرج، توجه خاصی شده و پیشوایان معصوم علیهم السلام ما را به این امر مهم فراخواندهاند.انتظار فرج براساس اعتقاد به حقانیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه و پدران ایشان تحقق پیدا میکند و فرد منتظر بدین وسیله به خودسازی و کسب خوبیها جذب میشود. مطلب حاضردر مقام تبیین محبت،مودت و ایثار برای امام مهدی(عج) است که اینک تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
همراهی روحی با اهل بیت (ع)
قرآن میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید تقواى الهى داشته باشید و با صادقین باشید (توبه/ 119)
همانطور که در احادیث نقل شده، مصداق صادقین در آیه شریفه، ائمه هدی علیهم السلام هستند که اهل ایمان باید با آنان معیّت پیدا کنند.
اهل تحقیق میدانند که این آیه، معیّت روحی و فکری با حجّت الهی را منظور دارد. یعنی فرد محبّ به درجهای از محبّت و مودّت عترت میرسد که لحظهای نمیتواند بدون حجّت الهی زندگی کند و درواقع خود را وقف آن سروران مینماید. محبّ با تمام وجود، ملازم محبوب است و به یاد محبوب که یاد خداست، دائماً مشغول میباشد. قرآن میفرماید: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»(آل عمران /200)
امام صادق علیه السلام برای تبیین آیه شریفه میفرماید: « اِصبِروا عَلی اَداءِ الفَرائِضِ. وَصابِرُوا عَلی المَصائِبِ. وَ رابِطُوا عَلی الأئّمَّة علیهم السلام»(1)یعنی در عمل به واجبات صبر کنید و در مصائب بر صبر چیره شوید و ملازم با ائمه علیهم السلام باشید.
ربط که به معنای بستن چیزی است، در آیه شریفه به این معناست که قلب و جانتان را بر ائمه علیهم السلام ببندید و همواره ملازم آن بزرگواران باشید. امروز انتظار فرج در عمل به «رابطوا» تجلّی پیدا میکند.
آن کس که قلب و جانش به امام زمان علیهالسلام بسته شده، او میتواند بگوید من منتظرم.
در حدیث دیگر امام صادق (ع) «ورابطوا» را معنا میفرمایند: «المقامَ إمامُکُم»(2). یعنی با امام خود زندگی کنید و حیات شما همراه با حبّ امام باشد و لحظهای از آن غافل نباشید.
از آنچه گذشت به این نتیجه میرسیم که انتظار فرج در دلبستگی شدید و معیّت روحی با امام زمان(عج) نهفته است. آن کس خود را میتواند منتظر بداند که به حبل ولایت حضرت بقیة الله الأعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را بسته و قلب را از اغیار شسته است.
ابراز مودت همیشگی به اهل بیت(ع)
بعضی خیال میکنند که احساس مودّت و دوستی با این خانواده، منحصر در دهههای عزاداری است. باید بدانیم که دهه عاشورا، دهه اربعین، دهه شهادت رسول خدا صلی الله علیهو آله و سلم، دهه فاطمیه و دهههای دیگر، اوج مودّت را اعلام میدارد و برای همین ،مورد طعن و ردّ مخالفین است ولی مگر عمل به آیه مودّت، توجه به رابطوا و معیّت با صادقین، منحصر در دهههای عزاداری است؟ در فرهنگ تشیّع،گریه بر حجّت الهی شب و روز ندارد و آن که جانش به امام بسته است،تا زمان مرگگریه و فریاد دارد. محبّ از ادعیه و زیارات که دانشگاه بزرگ تشیّع است درس میگیرد. «اَلسَّلامُ عَلَیک یا صَریعَ الدَّمْعَةِ السّاکبَةِ اَلسَّلامُ عَلَیک یاصاحِبَ الْمُصیبَةِ الرّاتِبَةِ»و «تواتَرَةِ البُکی علی مُصابِکُم»(4)این عبارات عزاداری دائمی وگریه و اشک همیشگی شیعه را تأیید میکند. حضرت بقیة الله ، خود در زیارت ناحیه ،با امام بودن یعنی معیّت داشتن و ملازمت با حجت الهی را معنا می کند. شیعه بر این دلبستگی و وقف روح و جان بر امام و حجتالهی، بالاترین دلیل را دارد.
امام صادق (ع) میفرماید: «و لقد شققن الجیوب...»(5) یعنی زنان اهل بیت و فاطمیات در شهادت امام حسین (ع)گریبان چاک کردند و سیلی بر صورت خود زدند و مانند او سزاوار است چنین کاری کرد. البته کار وقفِ جان بر ولیّ زمان و حجّت دوران به اینجا خاتمه پیدا نمیکند. شیعه طبق وقفنامه روز اَلَست در عالم ذر، به این دلبستگی و حبس دارایی خود بر این بزرگان ادامه میدهد تا به مدال شهادت مفتخر میشود.
شیعه از روضه ،جان میگیرد تا بتواند جان نثار محبوب باشد. کسی که خود را وقف امام زمان(عج) کرده است، در دفاع از مبانی اسلام و مکتب قرآن و عترت علیهم السلام، چگونه میتواند بیتفاوت باشد.
وقف جان برای امام زمان(عج)
موضوع وقف در اسلام فقط یک مسئله فرعی شرعی نیست بلکه یک موضوع اعتقادی نیز میباشد و در بحث اصول عقاید عنوان میشود.
وقف و موقوفات در اسلام اساساً ریشه اعتقادی دارد. بخصوص در جامعه شیعه غالباً موقوفات برای ترویج مکتب اهل بیت علیهم السلام و اطلاعیابی و اطلاعرسانی دینی است.
در وقف که حبس مال و دارایی برای یک کار خدایی و دینی است، واقف، زمین یا ساختمانی را برای خدا در خدمت محبّین و منتظرین قرار میدهد ولی گاهی میشود در عمل به «رابطوا» و «کونوا مع الصادقین»، واقف، دل و جانش را وقف یار و ولیّ پروردگار میکند و مثل حبیب به پابوسی طبیب میپردازد. اینجاست که اشک بر امام حسین (ع) رنگ خون میگیرد و واقف، خونگریه میکند. واقف اینچنینی از هر آنچه غیر یار است آزاد است و خود را محبوس حبّ او نموده، دل را برای حبّ اغیار شورستان کرده است.
بهترین مصداق وقف روح و جان بر امام و ولیّ الهی، شهدای کربلا و اصحاب خاصّ ائمه در زمان غیبت، علمای ربّانی و مدافعین حریم امامت و ولایت میباشند. امام باقر(ع)به عبدالحمید واسطی فرمود: «يا عبدالحميد أتري مَن حبس نفسه علي الله لا يجعل الله له مخرجاً؟ بلي والله ليجعلنّ الله له مخرجاً، رحم الله عبداً حبس نفسه علينا، رحم الله عبداً أحيا أمرنا».(6)
یعنیای عبدالحمید! آیا گمان میکنی کسی که خودش را وقف خداوند متعال کند، خداوند فرجی برای او قرار نمیدهد. آری! والله یقیناً خداوند برای او گشایش قرار میدهد. خدا رحمت کند بندهای را که خود را وقف برای ما کند. خدا رحمت کند بندهای را که امر ما را زنده نماید.
جالب است حضرت امام باقر(ع)، وقف نفس را بر اهلبیت علیهم السلام با احیای امر ولایت همراه کرده است. یعنی آن که واقف نفس خود بر اهلبیت (ع) است، در زنده کردن امر ولایت ایشان و احیای شعائر و یاد این بزرگواران سعی و تلاش دارد.
ایام مهدویت؛ بهترین زمان اظهار مودت
به نظر میرسد که بعد از مراسم عزاداری، بهترین زمان برای آشکارکردن مودّت اهلبیت (ع) ایّام فرخنده مهدویّت میباشد. دهه مهدویّت میدان وسیعی برای محبّ امام زمان(عج) باز میکند که به وقفنامه روز اَلَست عمل کرده و از دل و جان برای آن سرور، مجاهده و فعالیت میکند:«خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ»
شیفتگان، دلدادگان و واقفین دل و جان، باید هر لحظه الحمد بگویند که «لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ» از جانب حق تعالی صادر و بحول الهی «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ» مصداقش فرا میرسد.
پیوند عاشورا و ظهور
شگفتا که این دهه فرخنده هم با اشک همراه شده. اشک بر مصائب امام حسین (ع)، شب و روز پانزدهم شعبان. اشک فراق در محبّت منتقم اهلبیت علیهم السلام. زیارت امام زمان علیهالسلام در سرداب آن حضرت. دهه مهدویت با سرور و شادی نیز همراه است. شادی که طالب ثار و حجّت پروردگار، به بیت حضرت نرجس فرود آمده. «فی بیوتٍ إذِن الله أن تُرفَعَ» را مفسّر شده و خاکیان را به دستور تعظیم مفتخر ساخته است، ظهورش بزودی جامه عمل میپوشد و حکومت مستضعفان تشکیل می شود.
امروز برای میلاد امام زمان (عج) یک روز جشن گرفتن آن هم بدون کار فرهنگی و تشکیل کلاس امامشناسی و بیتوجه به پاسخ سؤالات و شبهات هر چند کاری پسندیده است اما پاسخگوی مسئولیت ما در قبال ولایت حضرت بقیة الله نمیباشد. واقفِ جان برای امام زمان(عج) آنچه تلاش برای عاشورا دارد، باید برای دهه مهدویت نیز صرف کند. مگر عاشورا با ظهور پیوند نخورده است. آنچه اساس کار است و منجی مردم از مهالک است، معرفت حضرت بقیة الله است. باید بزرگیها و زیبائیهای آن وجود مقدّس را برای همگان، خاصّه شیفتگان نشان داد و برای مردم بیان داشت که آنچه خوبان همه دارند در آن وجود مطهّر جمع است. امروز یهود صهیونیست، بالاترین ترس را از عقیده مهدویت دارد. آنها میدانند که کتب آسمان به ظهور حضرت مهدی(عج) بشارت دادهاند و او خواهد آمد. دشمن میداند که در آخرالزمان با یک عیسی و یک موسی مواجه نیست، بلکه با امامی مواجه خواهد شد که هم برتر از موسی است و هم افضل از عیسی و هم وارث محمد (ص) و هم علی (ع) است و به اذن خداوند قدرتمندتر از آنان، به کار مخالفین پایان میدهد. چرا یهود و عمّالش از شیعه میترسند؟ چرا مهدویت را تضعیف میکنند؟ چرا بین مسلمین تفرقه ایجاد مینمایند؟ چرا به تخریب عقاید حقّه میپردازند؟ و چراهای دیگر...
چون آنها با مجموعه قدرت انبیاء و اعجازشان روبرو میباشند. یعنی امام زمان(عج) با قدرتی الهی و حکومتی با اقتدار، به دفع اشرار و نجات ابرار میپردازد و با دو استراتژی یعنی صلح و دوستی با مستضعفین و جنگ با ظالمین، ظاهر خواهد شد و شیعه که وقفِ جان جهان است و با عصاره هستی آشنا، شکر این آشنایی و زکات این علم را در عمل به وقفنامه اَلَست میداند و جان بر کف در تمام جبههها، خصوصا با تعظیم دهه مهدویت، به کار سربازی و تعهّد جانبازی که سرفرازی است، میپردازد و علیه فساد عقیده و اخلاق، کار و تلاش دارد.
________________________
1- اصول کافی کتاب ایمان و کفر، باب اداء الفرائض.
2- بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۱۸.
3- زیارت امام حسین (ع) در حرم أمیرالمؤمنین(ع)، مفاتیح الجنان. محدث قمی.
4- زیارت جامعه ائمه مؤمنین، مفاتیح الجنان. محدث قمی.
5- تهذیب الاحکام، ج ۸، ص ۳۲۵.
6- کمال الدین، باب ۲۵.