نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
معدنچیان از دردهای دل گفتند /مدعیان اصلاحات باز هم ژست روشنفکری گرفتند
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد در گزارشی به سفر رئیسجمهور به معدن یورت پرداخته است. همچنان که دیگر روزنامههای زنجیرهای همچنان به این موضوع پرداختهاند که آن را به عنوان نقطه قوت دولت مطرح کنند.
در حالی که رئیسجمهور را در این سفر وزیر کار، استاندار مازندران، رئیس ستاد روحانی در مازندران و جمعی از مقامها و محافظین احاطه کرده بودند و حتی روحانی از ماشین هم پیاده نشد، اعتماد نوشته بود: «او تنها! به معدن ميرود تا معدنچيان براي فرياد كشيدن بر سر بالاترين مقام رسمي كشور احساس آرامش و راحتي كنند و اين را افتخار خود ميداند.»
دیروز اما کاربران محیط مجازی نوشته بودند: «کشتهشدگان یورت و پلاسکو نتیجه کوتاهی و اهمال اداره بازرسی وزارت کار دولت هستند. وظیفه این اداره تایید امنیت محل کار کارگران است.»
جالب آن است که خط فرافکنی در دولت و رسانههای حامی آن دنبال میشود. همچنانکه روزنامه زنجیرهای اعتماد نوشته است: «[منتقدان] پيش خود نميگويند كه «مالك معدن كجاست؟»، «سهامداران معدن كجايند؟» موضوعي كه روحاني نه در آنجا بلكه در سفري كه پس از آن به اروميه دارد در جمع چند هزار نفري هواداران خود ميگويد.»!
اینها در حالی است که کارگران معدن این مسایل را گفته بودند که توسط رسانههای دولتی و حامیان دولت سانسور شده است: «پارسال آمدیم فرمانداری اعتراض کنیم که ۱۴ ماه حقوق نگرفته بودیم. با زنهایمان آمدیم، خانمهایمان را آوردیم که حقمان را بگیریم یعنی تو رئیسجمهور متوجه نشدی؟!... همین همکاران شما ما را با باتوم زدند و فرار کردیم... ما فرماندار نداریم. بخشدار نداریم. استاندار نداریم. شما در ساختمان پلاسکو که ۱۴ نفر مردند چه تشییع جنازهای انجام دادید؟ چرا برای مردگان ما تشییع جنازهشان اینطوری شد؟ آقای رئیسجمهور از شما خواهش دارم. تا الان کجا بودید؟ شما اصلا میدانید کار معدن یعنی چه؟ معدنکار یعنی چی؟»
خوانشی حیرتآور از موضوع معدن!
روزنامه زنجیرهای بهار در گزارش تیتر یک خود با عنوان «رئیسجمهور دردهای مردم» در حالی اعتراض شدید معدنچیان معدن یورت به میتینگ تبلیغاتی رئیس جمهور بر بالای سر اجساد جانباختگان حادثه انفجار این معدن را بطور کامل سانسور و تنها به انتشار اظهارات چند دقیقهای روحانی بسنده کرد که این اتفاق بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی به تیتر یک اغلب خبرگزاریها و رسانههای مطرح جهانی تبدیل شد و فیلمها و تصاویر برخورد توام با نارضایتی شدید معدنچیان با رئیس جمهور به خاطر مصائب و مشکلات شدید معیشتی به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده بود. وحشت رسانههای زنجیرهای از انعکاس اعتراضات دردمندانه حادثه دیدگان معدن یورت و سانسور آن در حالی است که این رسانههای همواره با ژست آزادی بیان جناح رقیب را به سانسور واقعیات متهم میکنند .
تبدیل دستگاه دیپلماسی به ستاد انتخاباتی
در حالی که قانون به صراحت دستگاه سیاست خارجی و دیپلماتها را از ورود در انتخابات و تبلیغ نامزدها منع کرده است، وزارت خارجه در روزهای گذشته به عنوان «پاسخ به شبهات » وارد ماجرا شده و تبدیل به ستاد انتخاباتی حسن روحانی رئیس دولت گردیده است.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه در این راستا طی یادداشتی به نقش سیاست خارجی در انتخابات پرداخته و در دفاع از برجام به عنوان عملکرد درخشان دولت نوشت: متأسفانه هنوز این باور غلط وجود دارد که تحریمها به سبب پافشاری بر حقوق هستهای اعمال شد. برجام و توافق هستهای را باید خط بطلانی بر این باور غلط دانست. این نه پافشاری بر حقوق هستهای، بلکه درپیشگرفتن سیاست خارجی نادرست و تنشآفرین بود که سایه سنگین تحریمها و تهدیدها را بر کشور گستراند. در تصویر دوم، اتخاذ سیاست تنشزدایی و دستیابی به برجام به همگان اثبات كرد که میتوان در عین پافشاری و برخورداری از حق فناوری هستهای، نه تنها در یک اقدام بیسابقه تحریمهای بازگشتناپذير شورای امنیت سازمان ملل را بازگرداند، حق خود را از سهم بازار نفت جهانی پس گرفت، مناسبات مالی و بانکی را مجددا برقرار کرد، به ایرانهراسی در صحنه بینالمللی پایان و امنیت ملی و امنیت سرمایهگذاری را ارتقا داد، بلکه حتی در گامی رو به جلو مناسبات خود را در شکلی بیسابقه با تمام مناطق جهان افزایش داد.
فارغ از اینکه ادعای سخنگوی وزارت امور خارجه مبنی بر برداشته شدن تحریمها و برقرار شدن مناسبت بانکی پس از برجام خلاف واقع بوده و این موضوع حتی مورد تائید مسئولین دولت یازدهم نیست روی سخن آن جا است که سخنگوی وزارت امور خارجه چرا بر خلاف نص صریح قانون در قامت عضو ستاد انتخاباتی روحانی وارد ماجرا شده است؟ آیا در این یادداشت نیز به یکی از شبهات پاسخ داده شده است؟!
چرا روحانی پیش از این روانشناسی بلد نبود؟!
در چند سال گذشته حوادث تلخ و تاسف بار طبیعی و غیرطبیعی زیادی در کشور روی داده است که رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت و مسئولین مرتبط یا دیر سر حادثه حاضر شدهاند و یا به روی مبارک خود نیاوردهاند که چنین اتفاقی افتاده است، با این وجود و در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری ماجرا فرق میکند، حسن روحانی نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چهار روز بعد از حادثه تلخ انفجار در معدن «زمستان یورت»، سر صحنه حاضر و مورد اعتراض شدید خانوادههای معدنچیان و کارگران این معدن مواجه میشود.
روزنامه شرق در یادداشتی به این مسئله پرداخته و مینویسد: چهار روز بعد از حادثه تلخ انفجار در معدن «زمستان یورت»، حسن روحانی در قامت رئیسجمهوری ایران، کشوری که مردمش به خاطر ازدستدادن معدنچیان ناراحت هستند، به منطقه رفت درحالیکه هم مسئولان استان گلستان و هم اطرافیان رئيسجمهوری، به خوبی میدانستند هنوز تعدادی از زیرآوارماندگان بیرون نیامدهاند و غم و ناراحتی در منطقه بسیار بالاست و این موضوع میتواند باعث غلیان احساسات منفی و رویارویی و برونریزی خشم از سوی داغدیدگان دو برابر روحانی شود. در چنین شرایطی روحانی چرا به زمستان یورت رفت؟ آیا او نمیدانست مردمی که داغدار دوستانشان هستند نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند؟ آیا او نمیدانست دیدن چهره مصیبتزده مردم منطقه چه تبعاتی برای او خواهد داشت؟ آیا روحانی نمیدانست رسانههای مخالف دولت با تمام قوا از غم (نه خشم) مردم علیه او استفاده خواهند کرد؟ به واقع روحانی چرا صابون همه اینها را به تن مالید و در زمستان یورت حاضر شد؟ روانشناسان میگویند مهمترین رفتاری که میتوان در مقابل یک فرد مصیبتزده از خود بروز داد، این است که با او همدلی كنيم، کنار او بمانيم و اجازه دهيم حرفهایش را بزند و گریههایش را بکند تا بتواند آرامش قبلی را کمکم به دست آورد.
سوال این جا است که چرا روحانی در فجایع قبلی و از جمله بیکار شدن هزاران کارگر علم و توان روانشناسی خود را به بهره نگرفت و سر وقت در محل حادثه حضور نیافت؟!
توهین زنجیرهایها؛ مردم دنبال یک گازانبر دیگرند!
افزایش بیکاری، رکود سنگین، تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی، حقوقهای معوقه کارگران، بیکاری جوانان، تامین مسکن و در مجموع مشکلات معیشتی اکنون به دغدغهای جدی در میان هموطنانمان تبدیل شده است. در این میان روزنامههای زنجیرهای که فرسنگها با دغدغههای عموم مردم فاصله دارند، مردم را جماعتی میبینند که صرفا مناظرهها و رقابتهای انتخاباتی را برای افشای گازانبرهای جدید! دنبال میکنند.
در همین رابطه روزنامه آرمان در مصاحبه با «مهدی مطهرنیا» نوشت:«پوپولیسم کور و تیره در برابر پوپولیسم بینا و روشن قرار گرفته است. یک پوپولیسم نقابدار در این سوست که با نقاب پوپولیستی درصدد جذب عوام است و یک پوپولیسم اصیل در این سو است که سعی میکند با وعدههای ممکن در چارچوب بیان دیدگاههای مستند و قابل تعریف و شدنیتر وارد میدان گفتوگو شود. مهم این است که مردم به دنبال جملاتی هستند که در مناظره با شنیدن آن از روی صندلی برخیزند و هیجان در آنها ایجاد شود و بار دیگر کف بزنند. آنها دنبال یک گازانبر دیگرند».
یک نکته قابل توجه دیگر در این مصاحبه، تقسیم پوپولیسم به پوپولیسم کور و پوپولیسم اصیل است!
فرزند وزیر، وزیر نیست!
روزنامه بهار همچنین در یادداشت دیگری با عنوان «آقای قالیباف؛ فرزند شهردار، شهردار نیست!» تلاش کرده تا به نوعی وزیر آموزش و پرورش را از تخلفات و اقدامات غیرقانونی خانواده وی تبرئه کند. این روزنامه نوشت: «اساساً فردی که در این پرونده در مظان اتهام قرار گرفته است و البته تبرئه شده دختر وزیر بوده است نه وزیر. مانند آن است که روزی خدای ناکرده فرزند شهردار متهم شود و سپس عدهای در بوق و کرنا کنند که مردم چرا نشستهاید که شهردارتان متهم است. قاعدتا در آن هنگام آقای شهردار از این رفتار گلایه کرده و آن را غیراخلاقی خواهد خواند.»
این درحالی است که براساس اظهارات اژهای سخنگوی قوه قضائیه وزیر آموزش و پرورش رئیس هیئت مدیره این شرکت و دختر وی مدیرعامل بوده است، شرکت با یک کارت بازرگانی دیگری به نام تولیدی بازرگانی راتین گستران طبرستان این محموله را وارد کرده است که حوزه فعالیت این شرکت، فنی و مهندسی و نه پوشاک و منسوجات است.بنابراین دختر وزیر با کارت شرکت خودشان محمولهای وارد نکردند. و همچنین شخص وزیر در تخلفی آشکار در زمان وزارت خود به صورت همزمان رئیس هیئت مدیره یک شرکت است. دفاع روزنامههای زنجیرهای از چنین پرونده سراسر تخلفی به خوبی نشان میدهد که این جریان تا چه میزان به شعار دغدغهمندی برای مردم پایبندند.
تحریف یک مصاحبه دیگر توسط زنجیرهایها!
روزنامه زنجیرهای آرمان روز گذشته مصاحبه سراسر تحریف شدهای از احمد توکلی منتشر کرد که واکنش وی را در پی داشت.
احمد توکلی در کانال تلگرامی خود نوشت که مصاحبهای که از من در روزنامه آرمان منتشر شده متاسفانه در بخشهای متعددی تحریف شده است.
توکلی همچنین با انتشار متن کامل مصاحبه خود نوشت که این روزنامه همچنین بخشهایی از صحبتهای وی را به صورت گزینشی منتشر و مابقی را حذف کرده است.
این درحالی است که هفته گذشته نیز روزنامه زنجیرهای شهروند مصاحبهای منتسب به اسدالله بادامچیان از اعضای ارشد حزب موتلفه منتشر کرد و از جانب وی به تشریح دستاوردهای دولت یازدهم (بخوانید دستاوردسازی) و تخریب نامزدهای جناح رقیب پرداخت و زمانی که این مصاحبه از سوی روابط عمومی حزب تکذیب شد، این روزنامه در تکذیبیهای نوشت که بدلیل خطای انسانی! متن گفت و گوی شخص دیگری را به جای مصاحبه آقای بادامچیان منتشر کرده است.
متاسفانه روزنامههای زنجیرهای در ایام انتخابات برای تخریب جریان رقیب حتی اصول اخلاقی و حرفهای خود را زیر پا میگذارند و با تحریف و جعل مصاحبه سعی در ایجاد تفرقه در جناح مقابل خود دارند.