ضرورت توجه به جایگاه تعلیم و تربیت و اهمیت مقام معلم- بخش پایانی
مطالبات فراموش شده فرهنگیان در دولت تدبیر
گروه گزارش
معلمی شغل انبیاست و رسالت خطیری برعهده یک معلم متعهد و وظیفهشناس وجود دارد.
معلمی که میخواهد شاگردانی تربیت کند که آیندهساز کشور خود باشند قطعاً خود معلم در وهله اول باید از سلیم نفس و شخصیتی ارزنده و کلامی تأثیرگذار و رفتاری الگومنشانه برخوردار باشد تا بتواند در انسانسازی و ساخت جامعه انسانی بالنده و پویا نقش موثر ایفا کند و این امر تحقق نمییابد مگر اینکه خود معلم از نظر مسایل مالی و معیشتی از رفاهی نسبی برخوردار باشد.
معلمی که درگیرودار اجاره مسکن و اقساط ماهانه و پیچ و خمهای مادی زندگی گرفتار است دیگر چگونه میتواند فکر و ذهن خود را درگیر تربیت نسل آینده جامعه کند؟
دولت تدبیر و امید در بدو آغاز به کار و در زمان تبلیغات انتخاباتی خود وعده و عیدهای زیادی درباره بهبود معیشت معلمان به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه اسلامی ایران سر داد و از پرداخت مطالبات معلمان سخنهای فراوان و وعدههای متعددی را دادند اما در عمل میتوان به جرأت اذعان کرد نهتنها از وعدهها تحقق عینی پیدا نکرد بلکه از صندوقی که قرار بود ذخیره فرهنگیان باشد اختلاسهای میلیاردی بیرون آمد و تأسف و تأثر همگان را به همراه داشت. اختلاسهای کلانی که رئیسجمهور محترم با تغییر ادبیات، آن را «معوقات بانکی» نامید اما هیچ عقل سلیمی این را نپذیرفت که چگونه در یک صندوق ذخیره و یک موسسه مالی متعلق به فرهنگیان وامهای چند صد میلیونی و میلیاردی با سود بسیار پایین و در آسانترین شیوه ممکن به افرادی پرداخت شده که اینک در بازپس دادن این اقساط ناتواناند و چهبسا با استفاده از رانتهای مختلف از پرداخت دیون خود سرباز میزنند.
با این حال فرهنگیان و اقشار آسیبپذیری همچون معلمان شریف هیچگاه این اجحاف آشکار دولت یازدهم را فراموش نخواهند کرد و گلایهمندند که چرا رئیس دولت به جای اینکه جانب حق را بگیرد و حامی معلمان و فرهنگیان باشد، از اختلاسگران حمایت میکند و «اختلاس» را «معوقه» مینامد!
اختصاص دادن یک روز به نام روز معلم هر چند اقدامی پسندیده و تحسینبرانگیز است اما آیا فقط نامگذاری یک روز به نام انسانهایی که خود را فراموش کردهاند تا دیگران دیده و شنیده شوند و دانشآموزانی تحویل جامعه دهند که آینده مملکت در دست آنان است کافی است؟
مشکلات معلمان
همه ساله همزمان با روز معلم از مقام این انسان دلسوز، پرتلاش و متعهد قدردانی میشود اما در این میان مشکلات و دغدغههای آنان یا شنیده نمیشود و یا اگر مجالی برای شنیدن فراهم شود با وعدههای بیسرانجام مسئولان به فراموشی سپرده میشود.
«زهره کاظمی» معلم منطقه 4 تهران در گفتوگو با گزارشگر کیهان به مسئله مشکلات معلمان اشاره میکند و میگوید: «متأسفانه نظام تعلیم و تربیت در ایران از درد مزمن «اقتصاد آموزش و پرورش» رنج میبرد که باید هر چه سریعتر درمان گردد چرا که پیامدهای سوئی بر امر آموزش و پرورش انسانها در جامعه خواهد گذاشت.»
وی اضافه میکند: «در گذشته تعریف از مدرسه، محلی برای انتقال دانش و محفوظات و اطلاعات بود. این تعریف در سند تحول بنیادین به هم ریخته شد و مدرسه به عنوان محل زندگی تعریف شد و متعاقباً نقش معلم به عنوان الگو و سرمشقی برای دانشآموزان پررنگتر و خطیرتر شد تا آنجا که هرگونه شکست یا پیروزی دانشآموز در ارتباط مستقیم با تلاشهای آموزگاران توضیح داده شد، به همین دلیل در نظر گرفتن مشکلات این قشر دلسوز و متعهد باید از مهمترین اهداف نظام آموزشی در کشور قرار گیرد.»
این معلم پیشکسوت تأکید میکند: «متأسفانه دولت تدبیر و امید به هیچ یک از وعدههای خود عمل نکرده و مشکلات معیشتی و حقوقی معلمان همچنان پابرجاست و رئیس دولت آینده بدون شک باید در این زمینه چارهای اساسی بیندیشد.»
وی در ادامه تصریح میکند: «یکی دیگر از مشکلاتی که در دولت یازدهم به عینه مشهود بود تبعیض بین نوع تحصیل فرزندان برخی از مسئولان با مردم عادی بود، این درحالی است که طبق فرموده امامخمینی، باید مسئولان از خوی کاخنشینی گریزان باشند و به سمت کوخنشینان بیایند تا بتوانند درد اقشار مختلف جامعه را درک کنند و تا زمانی که شرایط تحصیلی یکسانی بین فرزندان مسئولان با مردم عادی حاکم نشود قطعاً نمیتوان شکاف طبقاتی در عرصه تعلیم و تربیت را برطرف کرد و این موضوع از مشکلات مهم پیش روی نظام آموزشی کشور است.»
محسن حسینراد یکی دیگر از معلمان مقطع ابتدایی که در مدارس دولتی تدریس میکند به گزارشگر کیهان میگوید: «من به عنوان سرپرست خانواده به تنهایی نمیتوانم هزینه زندگی خانوادهام را تامین کنم چرا که حقوق من چیزی در حدود 850هزار تومان است بدون هیچ مزایا، بن، اضافه حقوق، تشویقی و... و اگر همسرم هم شاغل نبود نمیتوانستیم از عهده مخارج زندگی یک خانوار 4 نفره برآییم، تازه هنوز فرزندان من کوچک هستند و هزینه تحصیل در دانشگاه و... نداریم.»
وی اضافه میکند: «افرادی مانند من تعدادشان بسیار زیاد است و اغلب معلمان به دلیل حقوق پایین احساس میکنند که در دولت یازدهم مقام و شأن آنان مورد توجه و احترام قرار نگرفته و نسبت به آنان بیتوجهی میشود. اختصاص روز معلم به ویژه آنکه به خاطر استاد شهید مطهری این روز نامگذاری شده بسیار پسندیده است اما چه بهتر بود که در عمل هم به مشکلات معلمان به خصوص وضعیت حقوقی آنان رسیدگی میشد تا با فراغ بال و آسودگی خاطر بیشتری فرزندان جامعه را آموزش دهند.»
یکی از معلمان خانم در مدارس دولتی که خود را «محبی» معرفی میکند در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره خواستههای معلمان میگوید: «هر سال همه مشاغل دولتی دستکم 300 هزار تومان به حقوقشان اضافه میشود در حالی که این افزایش حقوق برای معلمان 150 هزار تومان است که متاسفانه همین اهمالکاریها و بیتوجهی به وضعیت حقوقی معلمان هرگونه انگیزه را در ما از بین میبرد چرا که از خود میپرسیم مگر ما چه تفاوتی با دیگر کارمندان دولتی داریم که فیش حقوقی ما بعد از 20 یا 30 سال کار کردن باید 900-800 یا نهایتا یک میلیون و دویست هزار تومان باشد؟ مگر معلمان آیندهسازان مملکت نیستند و امر تعلیم فرزندان جامعه را به عهده ندارند پس چرا باید اینگونه مورد بیمهری و بیتوجهی دولت قرار بگیرند؟»
این خانم معلم همچنین میگوید: «گاهی معلمان معترض و گلهمند نسبت به وضعیت حقوقیشان در مقابل مجلس شورای اسلامی یا ادارات آموزش و پرورش تجمع میکنند تا صدای خود را به گوش مسئولان برسانند اما متاسفانه هیچ توجهی به خواستههای معلمان نمیشود و آنان همچنان از حقوق پایین و عدم رسیدگی مسئولان به معیشت این قشر گلهمندند.»
وی ابراز امیدواری میکند که رئیسجمهور آینده فردی انقلابی و دلسوز برای کشور باشد و به وضعیت و مشکلات معلمان رسیدگی کند و حداقل دستمزد و حقوق آنان را در سطح مشاغل دیگر قرار دهد نه پایینتر از آنان.
وقتی صحبت از مشکلات معلمان و فرهنگیان میشود باب صحبت بسیار گسترده و وسیع است چرا که معلمان زیادی هستند که نسبت به وضعیت شغلی خود گله دارند و از دولت میخواهند که به خواستههای آنان توجه شود.
وعده و وعیدهای داده شده
سوالی که معلمان میپرسند این است که به راستی وزیران آموزش و پرورش دولت یازدهم تا به حال چند بار وارد یک مدرسه شده و از درد دل و خواستههای معلمان باخبر شدهاند؟ تا به حال چقدر به آنان وعده و وعید داده شده اما خبری از تحقق خواستههای معلمان نبوده است؟ «الهام. ص» معلم مقطع ابتدایی از دیگر آموزگارانی است که از مشکلات خود با گزارشگر کیهان سخن میگوید و بیان میکند که معلمی مسئولیتی سنگین و وظیفهای بزرگ است که کار هر کسی نیست و ارادهای پولادین، صبر و تحملی عظیم و روحیهای مقاوم و سختکوش میخواهد، اما همین انسانهایی که با شناخت و آگاهی از مشکلات این شغل به این حرفه روی آوردهاند پس از گذشت سالیان و عدم توجه مسئولین به خواستههایشان واقعا کم میآورند و تحمل خود را از دست میدهند چرا که در این سالها آنقدر از حقوق و مشکلات معلمان صحبت شده که دیگر خود معلمان خسته شدهاند چون میبینند که هیچ مسئولی مشکلات معیشتی معلمان را جدی نمیگیرد.»
وی اضافه میکند: «به غیر از مشکلات معیشتی و پایین بودن حقوق معلمان، یکی دیگر از مشکلات این قشر زحمتکش این است که در تمام شغلها بعد از 30 سال تلاش، کوشش و بازنشستگی، والدین میتوانند فرزندان خود را به جای خود در همان اداره استخدام کنند اما در آموزش و پرورش چنین تسهیلاتی وجود ندارد. مشکل دیگر هم تغییر کتابهای درسی است که در طول این سالها چندینبار تغییر کردهاند و معلمها نتوانستهاند خود را با این تغییرات سریع هماهنگ کنند چرا که مدت زمان زیادی طول میکشد تا معلمان خود را با تغییرات کتابهای درسی مطابقت دهند، به همین دلیل امیدواریم دولت بعدی از جنس مردم باشد و با جدیت به مشکلات و دغدغههای معلمان توجه نشان دهد.»
راهکارهایی برای رفع مشکلات فرهنگیان
مشکلات و خواستههای معلمان قابل حل و بررسی است فقط کافی است مسئولین و دستاندرکاران بخشی از برنامهریزیها، تصمیمگیریها و وقت خود را برای این قشر زحمتکش صرف کنند و مطمئن باشند این برنامهریزیها برای آینده فرزندان و آینده جامعه مفید و ثمربخش خواهد بود.
«فرشته مردانی» معلم باسابقه در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره مشکلات معلمان و راهکارهای موجود برای رفع این مشکلات میگوید: «معلمی شغل انبیاست و معلمان به عنوان عضو تاثیرگذار و حساس در جامعه چون با روح و اندیشه و خرد انسانها در ارتباط هستند و در واقع ساختارهای فرهنگی و آموزشی کشور را میسازند باید از عزت، احترام و تکریم ویژهای برخوردار شوند و مقام آنان را ارج معنوی و مادی قرار دهیم.»
«زهرا زینالی» کارشناس آموزشی مدارس نیز برای پایان گزارش ما قطعهای ادبی ارسال کرد که در پی میآید:
وقتی 30 نفر در کلاست نشستهاند حس میکنی 30 خانواده در چند سال را پیش خود داری، هرچه بگویی انگار در مقابل هزاران نفر گفتهای. آسان نیست وقتی ذهنت پر از مشغله این دنیاست، همه را در عرض پنج دقیقه از ذهنت دور کنی و با فراغ بال و با لبخندی مهربان وارد کلاس شوی.
اصلا راحت نیست خودت انرژی نداشته باشی ولی به آنها که مخاطبت هستند انرژی دهی.
چه مرد باشی چه زن، میدانی وقتی وارد کلاس میشوی همه به سر و وضعیت و ظاهرت نگاه میکنند.
آسان نیست وقتی آدمهای 18-17 ساله حتی طرز راه رفتنت را هم برانداز کنند تو شروع کنی به تدریس.
خیلی سخت است بارها حرفی را با حوصله تکرار کنی و بعد از آن توی چشمانت نگاه کنند و بگویند «خب»؟
باید همه را با یک چشم نگاه کنی صرفنظر از آن که پدرش کارگر است یا دکتر؟ باید مواظب باشی هیچ بحثی راه نیندازی که به کسی بربخورد، از معمولیترین موضوعات اجتماعی گرفته مثل بیپولی، طلاق و اعتیاد، چرا که حتما یکی پیدا میشود که یا پدر ندارد یا والدینش طلاق گرفتهاند یا بیپول و معتادند اما از توی معلم که بپرسند میگویی همه این مشکلات تدریس میارزد به لذت آن لحظه که مخاطبانت یاد میگیرند و به تو لبخند میزنند.
میگویی میارزد... به خدا میارزد.