خواستههای مردم و وعدههایی که تحقق نیافت – بخش پایانی
دولت آمار بیکاری و تورم را کاهش داد اما روی کاغذ!
محمد میرزا طبیبی
آقای روحانی یک سال قبل در همایش اقتصاد ایران گفته بود: «اقتصاد ما دارد به سیاست ما یارانه میدهد... اقتصاد ما سیاسی است.» اصلا شعار تبلیغات انتخاباتی رئیسجمهور، حذف تحریمها و نجات اقتصاد ایران بود. مردم نیز برای نجات اقتصاد ایران به وعده دهنده وضع مطلوب و گوینده این شعارها و وعدههای مژده بخش رأی دادند، شعارها و وعدههای بیسابقهای که برای قاطبه مردم واقعا رضایت بخش بود. با این وصف باید گفت که اتفاقا در چنین شرایطی اقتصاد به سیاست یارانه داد و میدهد، درست برعکس آن چیزی که آقای روحانی سال قبل گفته بود. فراتر از این به گفته کارشناسان و اهل فن در این چند سال وضع به صورتی شده است که سخنان اقتصادی وسیله و ابزار یا بهتر بگوییم نردبانی برای دست یابی به جایگاه شیرین قدرت از طرف دولتمردان شده است.
این که حالا و بعد از فراز و نشیبهای این دوره چهار ساله، آیا اقتصاد و شرایط معیشتی مردم متحمل فشارها و ضربات عرصه سیاسی و «دیپلماتیکی» و بلاگیر اشتباهات و انحرافات در تصمیم گیریهای سیاسی مسئولان و دولتمردان کنونی هست یا نه، تشخیص آن بر عهده مردم است. قرار بود اوضاع مسکن که دغدغه بسیاری از جوانان است، اشتغال که آمار بیشغلی افزایش فزایندهای به خود گرفته، لغو تحریمها و بهبود شرایط تولیدی و صنایع داخلی کشور در رأس خدمات دولت یازدهم باشد که نشد، اما گویا آمارها مأموریتی ویژه دارند و باید به هر ترتیب که شده از وضعیت اجرایی کشور به ویژه در حوزه اقتصاد به صورت خوب و مثبت رونمایی کنند.
مسکن یکی از وعدهها و مطالبات مهم مردم از دولت بود. معمولا دولتها سعی میکنند که هزینههای مسکن را از سبد خانوارها کم کنند، حالا هر کدام با یک روشی. خیلیها اعتقاد دارند که مسکن مهر به نوبه خود توانست بسیاری از بیخانمانها را صاحبخانه کند و حداقل دغدغه تهیه یک چار دیواری را از افراد بیخانه و کاشانه بگیرد.
قوانینی که تصویب شده و در ریل اجرایی خود حرکت میکند لازم الاجرا است چرا که قانون شده اما معمولا دولتمردان هر کدام با سلایق گوناگون، تمایل دارند به جای اجرای بیچون و چرای قانون، خود طرحی نو دراندازند و راهکارهای گذشته را راکد گذارند، مسکن مهر هم یکی از این موارد است.
اگر مسکن مهر مزخرف است
خودتان چه کردید؟
«رحمانی» یکی از خیل افرادی است که وعده تحویل یک واحد مسکن او با جابه جایی دولت، محقق نشد.
این شخص که در ابتدای خیابان ناصر خسرو متوجه تهیه گزارش ما میشود، سفره دلش را باز کرده و توضیح میدهد: «گناه من مستأجر چیست که کلی آورده و سرمایه برای خانه دار شدن در طرح مسکن مهر گذاشته ام به این امید که خانهدار شوم و از اجاره دادنها و مشکلات دیگرش راحت میشوم. با این پولی که تا حالا برای مسکن مهر داده ام، میتوانستم فکری دیگر کنم یا جایی سرمایهگذاری کنم اما الآن فقط ضرر کرده ام. دولت یازدهم برای تحویل مسکن مهر وعدههای پی در پی داده است ولی هر بار با بهانههای مختلف از تحویل آن ممانعت به عمل میآورد. هر بار با عناوین مختلف از ما پول مجدد گرفتهاند و زمانی را برای تحویل مشخص میکنند. با این کارها به ما امید دادهاند و همیشه منتظر بودهایم که صاحبخانه میشویم. هنگامی که برای پیگیری این مشکلات به مسئولان مراجعه میکنیم این جواب را میشنویم که این طرح از ابتدا و در دولت قبلی بد اجرا شد و به این ترتیب از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی میکنند. وزیر مسکن میگوید که دارد اشتباهات دولت قبلی را درست میکند و این کار زمانبر است، میخواهند ما را از گرفتن مسکن خود منصرف کنند اما پولمان را پس نمیدهند.»
رحمانی در ادامه توضیحات خود به گزارشگر کیهان میگوید: «با سه بچه قد و نیم قد و مخارج بالا باید اجاره سنگین خانه هم بدهم و دولت اصلا پاسخگو نیست. نه تنها مشکل ما را حل نکردهاند بلکه مشکلات فراوان دیگری نیز بر سر راه ما گذاشتهاند. اگر دولت نمیتوانست مسائل را حل کند چرا قول داد، چرا وعده داد؟ مثلا فرض کنید شما سوار یک اتوبوس شده اید اما میانه راه شما را پیاده کنند، حالا که از مقصد فاصله دارید و پولتان را هم که داده اید، باید چه کنید جز این که کاسه چه کنم دستتان بگیرید.»
«جلیلوند» تولیدکننده پوشاک مردانه است. او را در پاساژی واقع در خیابان باب همایون میبینیم. به اتفاق عکاس روزنامه برای گرفتن جوابهای خود به داخل مغازه اش دعوت میشویم.
جلیلوند به ما میگوید: «زمانی بود که هنگام مناسبتها و اعیاد مذهبی که میشد لباسهای داماد و عروس فروش خوب و بالایی داشت اما اکنون نصف شده و کت و شلوارهای ما روی دستمان میماند. به یک معنا عروسیها کم شده چرا که مشکلات جوانان برای تشکیل یک خانواده و فراهم کردن حداقلهای زندگی حل نشده و به قوت خود باقی است. دو چیز در ازدواج مؤثر است یکی شغل و دیگری مسکن. دولت یازدهم برای حل مشکلات مسکن جوانان وام میدهد حالا این که چقدر توانستند این وام را بدون موانعش بگیرند کار نداریم اما بازپرداخت و سود تعلق گرفته به این وامها، کمر شکن است، الآن جوانی که شغل ندارد باید چه کند؟ بالأخره مسئولان مربوطه و وزارت مسکن باید یک طرح به دردبخور برای مسکن ایجاد کنند، این که بگویند طرح مسکن مهر مزخرف بود که کار نشد، خب خودتان چه کردید؟!»
در کنار این بحثها تصمیم گرفتیم که با یک کارشناس نیز این مسئله را مطرح کنیم. «مصطفی معینی» کارشناس اقتصاد و فعال در پروژه مسکن مهر در یک گفتوگوی کوتاه تلفنی ضمن تأیید سخنان مردم، به گزارشگر کیهان چنین میگوید: «اکثر واحدهای مسکن مهر سال 93 یا حداکثر 94 آماده بهرهبرداری بود اما مسئولان وزارت مسکن حتی حاضر نشدند سهم ناچیزی از این پروژه عظیمی که باقیمانده بود را در زمان مسئولیت خود به اتمام برسانند. به یک معنا شاید حاضر نشدند این حجم از کار را که در دولت قبلی اتفاق افتاده بود بپذیرند، به این ترتیب برای تحویل ندادن و تکمیل نکردن این واحدها بهانههای مختلفی آوردند از قبیل این که امکانات لازم مانند سوپرمارکت، مسجد، فضای سبز و از این دست موارد در اطراف ساختمانهای مسکن مهر وجود ندارد و ساختمانهای آن نیز مشکلات زیرساختی دارد، از آن طرف نیز گفتند که ما مشغول تعمیر و اصلاحات پروژه عظیم مسکن مهر هستیم. اما چیزی که اتفاق افتاد نه اصلاح وضعیت که ثابت شد چیزی بیش از توجیه کردن و ایجاد مانع و تأخیر در مطالبات مردم نبود. آقای آخوندی وزیر مسکن گفته بود که برخی واحدهای مسکن مهر متقاضی ندارد و میتوانیم این واحدها را به افراد مجردی که شرایط لازم را دارند بفروشیم یا اجاره دهیم. آیا واقعا متقاضی نداشتند یا خودتان خواستید این طور شود؟ با سیاستهایی که دولت یازدهم اجرا کرد چه امیدی برای مردم باقی ماند که همچنان بخواهند متقاضی این واحدها آن هم با شرایط سختی که دارند، باشند. وزارت مسکن و دولت یازدهم انواع اتهامات و بدرفتاری را نه فقط با طرح بزرگ مسکن مهر که با دیگر خدمتهای این چنینی داشتند، مانند نوع رفتار دولت یازدهم با یارانهها، سهام عدالت، کارت سوخت و بسیاری دیگر که فرصت توضیح آن نیست. اما از آن طرف در ایام انتخابات میبینیم که یارانههای برخی اقشار ضعیف افزایش مییابد، حقوقها بالا میرود، سهام عدالت داده میشود و حتی سفرهای استانی به طور چشمگیری افزایش یافته، به طوری که دولت یازدهم در این روزها فقط دارد پروژه افتتاح میکند، آیا این رفتارها عوام فریبانه نیست؟!»
دولت آمار بیکاری را کاهش داد
اما روی کاغذ!
اشتغالزایی یکی دیگر از وظایف جدی دولتمردان است که بدون حمایت بیچون و چرا و تمام عیار از تولید داخلی امکان تحقق آن وجود ندارد. اگر پشتوانه حمایتی دولت و مسئولان، برنامهریزیهای درست و معقول و هدایت متناسب درآمدهای کشور به سمت تولید و حمایت از صنایع داخلی و استفاده از ظرفیتهای درونی نباشد، سخن گفتن از اشتغال و حل معضل بیکاری جز حرف نیست و یادآور این ضربالمثل که «به عمل کار برآید به سخندانی نیست.»
جلیلوند در بخش دیگری از صحبتهای خود، توضیحاتش را با یک مثال در این مورد شروع میکند و میگوید: «همان طور که یک پدر در خانواده وظیفه تأمین مخارج زندگی و رفع مشکلات اعضای خانواده را بر عهده دارد، مملکتداری هم چنین است و دولتمردان که این وظیفه را بر دوش گرفتهاند باید بنشینند و برای مشکلات و موانع کشور راه حل بیابند. هیچ چیز بدون راهحل نیست اما مسئولان راه حلها را معمولا با اختلافات و درگیری اشتباه میگیرند. همان طور که یک پدر اولاد خود را دوست دارد یک مدیری که در سطح کلان به یک ملت خدمت میخواهد بکند، باید چنین رفتاری از خود داشته باشد اما رفتار دولتمردان ما با مردم خودشان و کسانی که به آنها رأی دادهاند چنین نیست. اشتغال زایی از مسئولیتهای بیچون و چرای دولت است. همین منطقه را اگر بالا و پایین بروید، میبینید که چقدر از جوانان برای این که بیکار نباشند، با موتور مجبور به مسافر کشی و باربری شدهاند. خیلی از اینها تحصیل کردهاند اما چارهای ندارند. در گذشته، جوانان زیر دست پدر خود یا کسی دیگر حرفهای میآموختند و آن را به عنوان شغل برمیگزیدند اما الآن به دانشگاه میروند، بعد میبینند که کار نیست.»
شخص دیگری که با او گفتوگو میکنیم، جوانی است که خود را «مرتضی کریمی» معرفی میکند. او از هزینههای بالای زندگی و مشکل اشتغال خود به ما این گونه توضیح میدهد: «ده میلیون وام ازدواج نمیتواند درد جوان بیکار را درمان کند، در ضمن این وامها را به سختی میدهند اما افرادی هستند که به راحتی وام میگیرند و حتی پس هم نمیدهند، جالب اینجا است که پیگیری قضایی هم نمیشوند. اما خرج عروسی و تهیه لوازم ضروری خانه بسیار بالاتر از این وامها است، مشکل اصلی شغل است و وظیفه دولت ایجاد شغل و اشتغال زایی است. با این وامهایی که میدهند نمیشود تشکیل خانواده داد چرا که یک جوان بیکار یا جوانی که کار مناسبی ندارد توان بازپرداخت آن را هم نخواهد داشت، اتفاقا اگر وام را بگیرد وضع بدتر هم میشود. دولت ابتدا باید آمار بیکاری را کاهش دهد و از تولید داخلی حمایت کند.» مرتضی بلافاصله ادامه میدهد و با تبسم میگوید: «البته دولت آمار بیکاری را کاهش داد اما روی کاغذ! رشد اقتصادی هم روی یک سری معادلات و کاغذ اتفاق افتاد، احتمالا کاهش تورم هم به همین ترتیب انجام شد. به علاوه وعده حذف تحریمها هم انجام شد اما روی کاغذ! کار اصلی در فعالیتهای میدانی و واقعی است که دولت موظف به اجرای آنها است اما در طول این مدت از آن غفلت شده است، خصوصا در حوزههایی مانند تحقق اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی و صنایع ملی و همین طور اشتغال زایی و رسیدگی به اقشار محروم و مستضعف جامعه.»