ورزش ابزاری در خدمت منافع ملی است یا سوءاستفاده باندی؟!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
ورزش ایران علیرغم تواناییهای بالقوه و ظرفیتهای نهفتهای که دارد و با وجود آن که گهگاه و آنگاه که از این داشتهها به طور حسابشده و دلسوزانه استفاده شده و یا اینکه به طور اتفاقی برخلاف روال معمول، جرقهای زده و ستارهای درخشیده، افتخارات قابلتوجهی در عرصههای بزرگ جهانی و میادین مهمی چون المپیک و... به نام آن ثبت شده است، اما هنوز با نگاهی واقعبینانه، غیرشعاری و منصفانه، در آغاز راه پیشرفت و توسعه قرار دارد، و کارهای بسیاری برای حرکت دادن و شتاب بخشیدن به سرعت آن در مسیر پیشرفت باید انجام بشود که نشده و کماکان معطل و بر زمین باقیمانده است. کارهایی که اگر واقعا بخواهیم «ورزش» داشته باشیم، و از کارکردهای شناخته شده ورزش در عرصههای مختلف و جملگی در جهت «منافع ملی» استفاده کنیم، باید حتما انجام شود و بدون انجام آنها حرف زدن از «ورزش»، فقط حرف است و نه چیزی بیشتر. یکی از کارهایی که باید درباره ورزش انجام دهیم همان است که بارها به آن پرداخته و درباره آن تذکر دادهایم و حرف جدیدی نیست، این حرف ساده و روشن این است که: به ورزش در حد خودش توجه کنیم و بها دهیم، نه کمتر، نه بیشتر! حرفی که شاید از نظر بعضی عجیب و سؤالبرانگیز جلوه کند اما از نظر ما علیرغم حرفها و شعارها و... ما و بهتر بگوئیم آنها که باید و وظیفه دارند، به دلایل و انگیزههای مختلف برای ورزش بهای بایسته قائل نیستند و نگرش حاکم بر ورزش طی سالها و دورههای مختلف مدیریتی درباره ورزش، نگاهی «ابزارانگارانه» به این مقوله بوده است.
معنی نگاه ابزارانگارانه
البته خوب است در این باره توضیحی دهیم، تا موضوع روشنتر شود. این که میگوئیم نگاه «ابزارانگارانه» بر ورزش، حاکم بوده و هست و این نگاه و نگرش را غلط میدانیم به این معنی نیست که ما معتقدیم ورزش باید «هدف» باشد. ما اتفاقا معتقدیم ورزش وسیله و ابزاری بیشتر نیست. وسیله و ابزاری که باید در خدمت اهداف اجتماعی و منافع ملی و مردمی قرار بگیرد اما حرفمان این هم هست که این ابزار و وسیله که در صورت استفاده صحیح میتواند منشأ اثرات مثبت و خدمات مفیدی هم در حوزههای مختلف اجتماعی باشد، نباید در خدمت منافع شخصی و جناحی و باندی، قرار بگیرد. ورزش، ابزار است، نحوه استفاده از این ابزار مهم است. حرف ما این است که ما تاکنون از ورزش به درستی استفاده نکردهایم و اجازه دادهایم طی سالها افراد و جریانات و باندها و... از آن به نفع منافع مادی و مالی و سیاسی و... خلاصه غیرورزشی خود، بهره ببرند. با این توضیحات فکر میکنیم معنی آن حرفی که چند سطر بالاتر آوردیم، روشنتر شود.
نگرش و روشها
ما باید به ورزش در حد و اندازه خودش، بهاء بدهیم و از این ابزار مهم آنطور که در کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش دنیا استفاده میکنند، در جهت خدمت ملک و ملت استفاده نمائیم. این حرف ما شاید به مذاق بعضی مخاطبان به ویژه برخی مسئولان محترم ورزش تلخ و در عین حال اغراقآمیز به نظر برسد، اما اعتقاد قلبی و نظر کارشناسانه ماست و اطمینان میدهیم که از غرضورزی و بیانصافی دور است. ما هنوز که هنوز است به ورزش بهای لازم را ندادهایم، و بنابراین نگرشی «ابزارانگارانه» - در معنایی که توضیح دادیم- بر آن حاکم است و به طور طبیعی روشهایی که برای اداره ورزش به کار میبندیم، روشهای متناسب و منطبق با آن نگرش است. روشهایی که آنقدر که منافع این و آن، فرد و باند و جریان و جناح غیرورزشی را تامین میکند، در خدمت منافع ورزش و در جهت خواست و رضایت مردم، نیست. یکی از اولین کارهایی که هر مدیر و تیم مدیریتی که سکان امور ورزش را به دست میگیرد باید درباره ورزش انجام دهد، اصلاح این نگرش و نگاه غلط اما حاکم بر کار و بار ورزش، ایران است. اگر این نگرش و طرز تلقی عوض شود، به طور قطع و حتم روشهای مدیریتی و نحوه اداره ورزش هم فرق خواهد کرد، و ورزش در مسیر پیشرفت و تامین منافع ملی حرکت خواهد کرد.