kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۱۲۲۶
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۹

پدر شهیدم! روزت مبارک


به نام خدا
برخی کلمات، معنی بسیار زیبایی دارند. اما وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، تنها لغت‌نامه دل می‌تواند معنایش را بفهمد. پدر را وقتی در فرهنگ لغت جستجو می‌کنیم انگار پرنده‌ای است که در قفس زندانی شده، اما وقتی در کنار رفتار و گفتارش می‌نشینیم، معنایش آزاد می‌شود.
در طول تاریخ هبوط انسان بر زمین، پدرها یکه‌تازی کرده‌اند و خود را به دنیای انسان‌ها  نشان داده‌اند. انگار گوهر پدر را به دست تاریخ داده‌اند تا گوهرتراشی‌اش را بر عهده گیرد و تبدیل به الماسی بی‌بدیل کند. تاریخ، از تراشه‌های این گوهر بسیار گفته است.
اما امروز، من هم کمی از این گوهر می‌خواهم برایتان بگویم. گوهری که من از زاویه زندگی خود می‌شناسم، برای برخی آشناست. اما برای برخی غیر قابل درک است، زیرا راه فهمیدن را پیدا نکرده‌اند؛ رجوع به لغت نامه دل، راه رسیدن است، اما برای درکش باید مرد راه باشی؛ لغت‌نامه دل همان لغت‌نامه ایست که «عشق» درونش، مقابل عاشقانه‌های انسان و خدای متعال سر خم می‌کند.
عشقی که «جان» دادن، حلاوتی چون نوش عسل دارد و برای 70 بار مردن، آماده رزم است. عشقی که «سر» دادن، برایش هیچ است، خانه و ناموس و سر و تن و جان را تحفه درگاهش می‌کند تا او را عاشق‌ترین عالم بنامند. عشقی که بر سجاده نماز بر فرقش زخم می‌زنند و او می‌گوید: به خدای کعبه، رستگار شدم؛ وقتی انسان چنین معلمانی دارد چگونه می‌شود که عاشقانه راهشان را ادامه ندهد؟!
پدرم مجموعه‌ای از این کلمات است: انسان، پدر، معلم، عاشق، شهید؛ این کلمات سیر تکامل او بود. او وقتی به دنیا آمد انسان بود، وقتی ازدواج کرد، الفبای عاشقی را فهمید، چون من و خواهرم را به او دادند، پدر شد، در لابه‌لای زندگی معلم بودن را درک کرد ؛ اما وقتی عشق دنیا و آخرت را پیدا کرد، پدر، مادر، خواهر، همسر و فرزندانش را گذاشت و رفت. گذاشت و برای عشقش تمام قد ایستاد؛ آرمان‌خواهی‌اش، راهش بود و استادش ولایتش؛ این راه و این روش او را به هدیه خدا رساند. هدیه‌ای چون شهادت در راه خدا .
اینجاست که معنای چند کلمه آخر آیه 30 سوره بقره را می‌فهمم که خدای متعال چرا به فرشتگانش گفت: من در قرار گرفتن انسان در زمین اسراری می‌دانم که شما نمی‌دانید. شهادت، یکی از اسراری است که فاش شده است.
*********
پدرم را معلم شهید می‌نامیم. زیرا راه و روش و زندگی اش معلمی بود. او شهادت را در تئوری و معنای کلمه محصور نکرد و به عمل خود معرفی کرد؛ من هم در کلاس درس خاطرات او نشسته‌ام ، خدا کند حق شاگردی ادا کنم و راهش را ادامه دهم. انشاالله
پدرم، معلم شهیدم، حاج علیرضا قدمی، از زمین، محل سکونت انسان‌ها، همان جایی که هبوط کرده ایم و چندی طول نمی‌کشد تا به سوی آفریدگار خود بیاییم، برایت پیام تبریک را می‌فرستم: روز میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر، مبارکت باد
و چه خوب می‌توان همچون ابتدای وصیت‌نامه او این شعر را در آخر تبریک گفت و تمام قد اهداف او را نوش جان کرد:
ماسوختگان که دل به دریا زده ایم / بر هستی دنیایی خود پا زده ایم
غم نیست اگر خانه خرابیم امروز / ما خیمه دل به دشت فردا زده ایم
 حسین قدمی