برترین فعالان فرهنگی سال به انتخاب کیهان
ستارههای فرهنگ و هنر در سال 95
آرش فهیم
عرصه فرهنگ، هنر و رسانه در ایران، سال 95 هم با فراز و فرودهایی همراه بود. در این سال نیز اتفاقات خوب و ناگوار زیادی در این عرصه رخ داد. ستارههایی درخشیدند و ستارههایی خاموش شدند. در این گزارش، به معرفی برخی از این ستارهها پرداختهایم.
حمید سبزواری
سراینده سرود سروها
پیرِ برناوَش شعر معاصر فارسی، مرد فریاد خردادهای به یادماندنی تاریخ، 22 خرداد امسال در سن 91 سالگی رحلت کرد؛ بدون تردید، هیچ شاعری همچون حمید سبزواری طی 38 سال گذشته برای مردم ایران و به ویژه نسل اول و دوم انقلاب خاطرهساز نبوده است. بسیاری از سرودهای مهم سیاسی و اجتماعی در این دوران توسط او سروده شدهاند. سرودهایی که عدد آنها به حدود 900 اثر میرسد. «خمینی ای امام»، «آمریکا، ننگ به نیرنگ تو»، «بانگ آزادی»، «همپای جلودار» و ... بخشی از تاریخ موزون و موسیقایی سرزمین ما هستند.
آنچه سبب شده تا سرودههای این شاعر تا این حد تأثیرگذار و به یادماندنی شوند این بوده که خود سبزواری در متن و بطن مبارزات انقلابی قرار داشته است. این گونه نبوده که مانند بسیاری مدعیان، دور از مردم و خارج از صحنه جامعه و در خلوت خود بماند و از دور به توصیف وقایع بپردازد. مثل این شعری که در دوران جوانی و برای توصیف فضای زمانهاش سروده بود:
نان گران است و غم فراوان است
قند کمیاب و غصه ارزان است
گوشت هر چند پربهاست
ولی قلبها جای گوشت بریان است
یک دل شاد نیست در ایران
خلق را سیل خون بیامان است
همین حضور واقعی در میدان مبارزه سبب شد تا هیچگاه تاریخ مصرف سرودههای وی پایان نگیرد. بسیاری از اشعار سبزواری در واقع واکنشی فوری و به موقع به یک مناسبت یا اتفاق خاص بودند.
هر جا انقلاب به هنر نیاز داشت، سبزواری یک پای کار بود. در تابستان سال 58 که حضرت امام آخرین جمعه ماه رمضان را «روز قدس» اعلام کردند، حمید سبزواری هم یکی از زیباترین آثار خود را خلق کرد؛ شعر «همپای جلودار» یکی از ماندگارترین سرودهای انقلابی از ابتدا تاکنون بوده است، با این مطلع؛
وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
همچنان که چند ماه بعد از آن و با رخ دادن انقلاب دوم و سقوط پایگاه جاسوسی آمریکا در تهران، بار دیگر سبزواری به میدان آمد و این بار هم شعر «آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» را سرود.
اما وقتی این اشعار را میخوانیم حتی اگر سه دهه هم از آنها گذشته باشد اما گویی برای امروز سروده شدهاند و از غبار گذشت زمان پاک هستند. به همین دلیل هم حتی سرودههای سالهای پایانی او، رنگ و طبع جوانانه دارند و انگار نه انگار که توسط یک پیرمرد 80، 90 ساله سروده شدهاند! حتی در آخرین سرودههای وی نیز این تلاطم و طراوت به خوبی پدیدار است. ازجمله در این شعر که برخی از ابیات آن عبارتند از:
خوشنشینان ساحل بدانند
موج این بحر را رامشی نیست
دل به امید رامش نبندند
بحر را ذوق آسایشی نیست
احمد عزیزی
شاعر شعرهای پرشور
نمیتوان درباره فرهنگ و هنر سال 95 سخن گفت اما نامی از «احمد عزیزی» نبرد. شاعر شعرهای پرشور، اگرچه 9 سال در بستر بیماری خاموش بود، اما همان سالهای جوانی کافی بود تا تأثیر خودش بر ادبیات فارسی را بگذارد. عزیزی در شعرهایش، شور عاشقانه را با لطافت عارفانه و زبان مبارزه در هم آمیخت. به همین دلیل هم میتوان او را یکی از نمادهای شعر انقلابی دانست.
علیمحمد مودب، شاعر و رئیس موسسه شهرستان ادب در گفت وگو با کیهان درباره این شاعر گفته بود: «شاخصه مهم اشعار وی، پیوند عدالت با زیبایی بود. در اشعار عزیزی، مسائل جدی اجتماعی با لطافت شاعرانه آمیخته است. این شاعر، دنیای خاص خود را داشت و اشعارش هم بازتاب دهنده نوع زندگی و فضای ذهنیاش بودند. عزیزی در بستر شعر انقلاب، دست به نوگرایی میزد. شعرهای او در قالب سنتی و غالبا مثنوی غزل هستند اما از لحن، حس و تخیلی نو نیز برخوردارند. نمیتوان نقش کلیدی و تأثیرگذار احمد عزیزی در زنده نگه داشتن نوگرایی در شعر انقلاب را انکار کرد. این شاعر با جسارت خاص خود، روح و فضایی تازه را به شعر آئینی و انقلابی ما بخشید.»
بهروز ساقی، شاعر، جانباز دفاع مقدس و از دوستان نزدیک احمد عزیزی هم درباره وی میگوید: «مرحوم احمد عزیزی ذاتا شاعر بود. او از دل طبیعت زیبای غرب ایران برخاسته و روحش صفای طبیعت را گرفته بود و به همین دلیل، شعر از وجودش میجوشید. عزیزی، سبک هندی را با رنگ و بوی تازهای احیا کرد. وی در سرودههایش، زبان جدیدی را برای بیان مفاهیم عرفانی و انقلابی و اعتقادی در قالبهای مختلفی مثل مثنوی، غزل، غزل مثنوی و ... ابداع کرد و گسترش داد. به نظر من در آینده احمد عزیزی بیشتر هدف توجه و بررسی اهالی ادبیات قرار خواهد گرفت.»
حسن شایانفر
سردار گمنام جنگ نرم
سال 95 یکی از سرداران گمنام اما خوشنام و خستگیناپذیر دفاع از حریم فرهنگ اسلامی و ایرانی از میان ما رفت. حسن شایانفر، گرچه چندان به خودنمایی و حضور در گردهماییهای پر رنگ و لعاب فرهنگی و هنری علاقهای نداشت اما جزو مردان تأثیرگذار این عرصه بود. به ویژه در حوزه جنگ نرم، هم افشای انحرافات و هم حمایت از هنرمندان متعهد، نمیتوان نقش شایانفر را نادیده گرفت. به پاس مجاهدت های این سردار، به یادگار گذاشتن دهها جلد کتاب تحت عنوان «نیمه پنهان» در حوزه جریانشناسی فرهنگی و سیاسی معاصر و همچنین پرورش و حمایت از دهها تن از فعالان فرهنگی و رسانهای مهم و برجسته کشور طی دو دهه گذشته، باید نام حسن شایانفر را هم به عنوان یکی از ستارههای فرهنگی سال 95 ثبت کرد.
ابوالقاسم طالبی
افشای هولوکاست انگلیس علیه ایران
واکاوی و بازنمایی قطعهای مفقود از تاریخ شرمآور استعمار انگلیس در فیلمی فاخر، کافی است تا ابوالقاسم طالبی را به عنوان موثرترین چهره سال 95 در سینمای ایران معرفی کنیم. «یتیمخانه ایران» آخرین قسمت از سهگانه طالبی درباره حضور انگلستان در ایران پس از سریال «بهکجا چنین شتابان» و فیلم «قلادههای طلا» است. این فیلم، قحطی بزرگ حد فاصل سالهای 1917 تا 1919 میلادی (مقارن 1296 تا 1298هجری شمسی) را نمایش میدهد. «یتیمخانه ایران» به موضوعی پرداخته که از هر نظر یک تراژدی است. اشغال ایران، سیطره گرسنگی و کمبود مواد غذایی، گسترش بیماریهای واگیردار و مرگ میلیونها نفر، همه در این فیلم به تصویر کشیده شدهاند. اما انتخاب زبان و قالب شبه وسترن باعث شده تا به جای تلخی و یأس، روح حماسه و مبارزه بر فیلم حاکم باشد. محوریت شخصیتی با نام محمدجواد بنکدار به عنوان قهرمان و ایستادگی او در برابر مستشاران انگلیسی «یتیمخانه ایران» را به دوئلی تماشایی تبدیل کرده است.
میگل لیتین، فیلمساز مطرح شیلیایی که به عنوان میهمان ویژه بخش بین الملل جشنواره مردمی فیلم عمار به ایران آمده بود نظرش را درباره این فیلم این گونه بیان کرد: «یتیمخانه ایران، به عنوان یک روایت تاریخی از لحاظ هنری، فنی و محتوایی، فیلم بسیار خوبی است و مصداق اثری است که من آن را تحسین میکنم. فیلمسازان باید تاریخ و اتفاقات تاریخی را به تصویر بکشند و «یتیمخانه ایران» به خوبی از پس این کار برآمده است.»
«یتیمخانه ایران» اما پا را از مرزها هم فراتر گذاشت و در هفته فیلم مستقل ایران در آرژانتین به نمایش درآمد و با استقبال گسترده مردم بوینس آیرس مواجه شد. «لویس فرانک» منتقد آرژانتینی سینما درباره فیلم ابوالقاسم طالبی گفته است: «این فیلم بسیار قوی کار شده است و داستان بسیار تأثیرگذاری را نمایش میدهد... این یک قصه کاملاً شناخته شده در دنیاست. بنابراین، تمام این قحطی، وبا و مشکلاتی که ملت ایران متحمل شد، در ترکیب با گرایشهای مردم در آن دوره که عدهای به فکر اتحاد ملی بودند و عدهای گرایش به غرب داشتند که این مورد دوم در زمانی که فیلم روایت میکند، غالب و چیره است و در نهایت این مسئله را نمایش میدهد که ملت بهطور کلی قربانی میشود، قربانی غرب!»
فیلم بعدی ابوالقاسم طالبی، یک فیلم اجتماعی با موضوع و عنوان طلاق خواهد بود. هر چند که این کارگردان، این روزها با عارضه گرفتگی رگهای قلبی دست به گریبان و درحال درمان است.
شجاعی طباطبایی
نبرد با هولوکاست
برگزاری دومین نمایشگاه کارتون و کاریکاتور هولوکاست، مهمترین رویداد عرصه هنرهای تجسمی در داخل و یکی از جریانسازترین اتفاقات این عرصه در جهان بود. نمایشگاهی که حتی واکنش شخص نخست وزیر رژیم صهیونیستی را هم برانگیخت. به طوری که بنیامین نتانیاهو در تماس تلفنی با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا خواسته بود که اقدامات لازم برای محکومیت این نمایشگاه صورت گیرد. نمایشگاهی که هدف اصلیاش یادآوری جنایتهای اسرائیل علیه جامعه بشری به عنوان هولوکاست واقعی بود و بیش از 800 اثر هنری از 50 کشور دنیا در آن شرکت کردند.
اما همچون دوره گذشته، پیشگام مسابقه هولوکاست، سیدمسعود شجاعی طباطبایی بود. وی که سال گذشته نیز به خاطر برگزاری نمایشگاههای کاریکاتور «داعش» و «یمن» خبرساز شده بود، این بار هم با طرح مسئله هولوکاست در عرصه جهانی جریانساز شد. شجاعی طباطبایی درباره دومین مسابقه کاریکاتور هولوکاست میگوید: «در فراخوان، اعلام کردیم که این مسابقه دو بخش دارد. موضوع بخش کاریکاتور، نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی تعیین شد و برای بخش کارتون هم سه محور مشخص کردیم: اول؛ اگر غرب برای آزادی بیان حد و مرزی قائل نیست چرا اجازه نمیدهند محققان و تاریخنویسان راجع به هولوکاست تحقیق کنند، دوم؛ چرا باید تاوان هولوکاست را مردم مظلوم فلسطین بپردازند. مردمی که در جنگ جهانی دوم نقشی نداشتند و سوم؛ ما نگران هولوکاستهای دیگر هم هستیم. مثل هولوکاست اتمیک، هولوکاست در عراق، غزه، افغانستان، سوریه و ... این موضوعات و منطق ما در قضیه هولوکاست، از سوی هنرمندان کاریکاتوریست جهان، پذیرفته شد. حتی جالب این بود که بعد از ایران، بیشترین تعداد شرکتکننده در این مسابقه از فرانسه بود. فرانسه، اولین کشوری بوده که برای تردیدکنندگان هولوکاست، محکومیت تعیین کرد. اما برنارد بوتان رئیس فدراسیون کاریکاتوریستهای فرانسه گفته که ما منطق ایران درباره موضوع هولوکاست را بیشتر از منطق دولت فرانسه درباره این موضوع قبول داریم. تعداد دیگری از کاریکاتوریستهای فرانسوی نیز با حمایت وی در این مسابقه حضور یافتهاند و گفتهاند که حاضرند هر نوع مجازاتی را متحمل شوند.»
اما فعالیت شجاعی طباطبایی تنها به این مسابقه محدود نشد. وی در سال 95 دومین مسابقه هنری «مرگ بر آمریکا» را هم برگزار کرد. مسابقهای که با استقبال هنرمندان 36 کشور ازجمله از آمریکا مواجه شد.
نبرد خلیج فارس
تحقیر آمریکا در انیمیشن
صنعت انیمیشن ما طی سالهای اخیر رشد و درخشش قابل توجهی یافته است. «نبرد خلیج فارس 2» به کارگردانی فرهاد عظیما هم یکی از این آثار است که اواخر سال 95 روی پرده سینماها رفت. این پویانمایی در 80 دقیقه به نمایش نبرد خیالی ایران و آمریکا در آبهای خلیج فارس میپردازد.
در این انیمیشن سینمایی مقابله ناوگان سپاه با ناوگان پنج نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس به تصویر کشیده شده است. نبرد نامتقارنی که با تکیه بر امدادهای غیبی به پیروزی ایران منجر میشود. قالب انیمیشن در مقایسه با فیلم رئال، قابلیت بیشتری برای نمایش چنین داستانهایی دارد. چون در فیلم رئال بسیاری از حرفها را نمیتوان زد ولی در انیمیشن این گونه نیست؛ همچنین انیمیشن جنبه فانتزی دارد که این مولفه هیچگاه در فیلمهای رئال وجود نداشته است. علاوه بر آن کوچک بودن ابزارهای سازنده فیلمهای انیمیشن، مستند و فیلم کوتاه نسبت به فیلم رئال باعث سرعت بیشتر تولید آنها نسبت به فیلم رئال شده است.
اما آنچه در این پویانمایی جلب توجه میکند، حضور و ظهور یک قهرمان در محور داستان است. «نبرد خلیج فارس 2» هم شخصیتی را به تصویر کشیده که شبیه به سرلشگر قاسم سلیمانی است. فرهاد عظیما در این باره میگوید: قهرمان انیمیشن «نبرد خلیج فارس 2» خود شخصیت حاج قاسم سلیمانی نیست، بلکه این شخصیت با الهام از مرام و منش قاسم سلیمانی خلق شده است. در واقع، شخصیت قاسم سلیمانی به قدری بزرگ است که ما نمیتوانیم آن را در یک اثر هنری نمایش دهیم.
همین ویژگیها، یعنی کنشمندی، خلاقیت و قهرمانپردازی سبب برانگیخته شدن واکنش رسانههای مهم دنیا به این اثر شده است. ازجمله اینکه خبرگزاری رویترز در این باره گزارش داد: «ایران فیلمی تولید کرده که در آن کشتیهای جنگی آمریکا بر اثر حملات موشکی ایران غرق و در قعر دریا به آکواریوم تبدیل شده است.» شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی هم در گزارشی علیه این اثر اعلام کرد: «در عالم سینما و انیمیشن؛ قاسم سلیمانی آمریکا را در خلیج فارس شکست داد.» سایت راشاتودی نیز در گزارش خود درباره انیمیشن «نبرد خلیج فارس2» ضمن اشاره به اینکه این اثر قدرت صنعت انیمیشن در ایران را نشان میدهد نوشت که انیمیشن مذکور به ترامپ جنگطلب، قدرت ایران را نشان میدهد. یکی از نشریات آمریکایی نیز نوشت که ایران در این انیمیشن آمریکا را تحقیر میکند.
میثم مطیعی
یکی دیگر از رویشهای فرهنگی گمنام ایران در سالهای اخیر، جوانی است با نام «میثم مطیعی». جوانی که کمتر در رسانهها حاضر میشود اما نوحهها و مرثیههای پرشور او توجه بسیاری را جلب کرده است.
آنچه کار مطیعی را متفاوت کرده، درهم آمیزی محتوای آئینی و دینی با مسائل روز سیاسی و اجتماعی در مداحی و نوحهخوانی است. «باز میگیم مرگ بر آمریکا»، «مداحی به یاد شهدای مظلوم افغانستانی مدافع حرم (لشگر فاطمیون)»، مداحی به زبان عربی علیه داعش، مداحی علیه آلسعود و ... ازجمله آثار وی است.
میثم مطیعی دارای مدرک دکتری علوم قرآن و حدیث است و علاوه بر مداحی، به تدریس در دانشگاه امام صادق(ع) و کارهای پژوهشی در زمینه علوم قرآنی نیز مشغول است.
ثریا
چالش برای عدالت
برنامه «ثریا» امسال هم یکی از پرحاشیهترین و تأثیرگذارترین برنامههای صداوسیما بود. برنامهای که به خاطر در پیش گرفتن رویکرد چالشی و عدالتخواهانه در حوزه علم و فناوری، به یکی از محبوبترین محصولات صداوسیما تبدیل شده است. همین رویکرد باعث شد تا «ثریا» مغضوب برخی از مقامات و دولتمردان شود. به طوری که پس از برنامه ثریا با موضوع آسیبشناسی حوزه سلامت، با واکنش جدی مسئولان دولت و وزارت بهداشت مواجه شد. همچنین قسمت دیگری از این برنامه با موضوع دانشمندان هستهای و اخراج تیم شهید احمدی روشن پخش شد که بازتابهای فراوانی یافت. به همین دلیل هم از 15 دی به مدت حدود دو ماه پخش «ثریا» متوقف شد.
محسن مقصودی، تهیهکننده و مجری «ثریا» در مراسم اختتامیه جشنواره عمار، پس از کسب فانوس بهترین برنامه تلویزیونی و فانوس مستند برگزیده در بخش «تاریخ انقلاب و فتنه ۸۸» برای مستند «شورش در شهر» گفته بود: امیدوارم مسئولانی که شعار «آزادی بیان» میدهند در عمل هم به این شعار پایبند باشند و در تحمل منتقدین سعه صدر بیشتری داشته باشند.
البته حمایتهای مردمی، رسانهای و دانشگاهی از این برنامه باعث شد تا باز هم «ثریا» به روی آنتن شبکه یک بازگردد.
نماهنگ «ارغوان»
کلیپ چهار دقیقهای که اسرائیل را
به وحشت انداخت!
پخش یک نماهنگ چهار دقیقهای در شبکههای صداوسیما و همچنین فضای مجازی و تأثیرگذاری فراوان آن در داخل و خارج از کشور، باز هم نشان داد که با حداقل امکانات و تکیه بر ذوق و استعداد هنرمندان جوان متعهد، میتوان کارهای بزرگ کرد. به طوری که این اثر کوتاه و بسیار ساده، اما خلاقانه و مخلصانه، علاوه بر جلب توجه مخاطب داخلی، موجب هراس رسانههای غربی و صهیونیستی هم شده است!
اردیبهشت سال 95 نماهنگ «ارغوان» به کارگردانی مهدیار عقابی درباره شهدای مدافع حرم، از شبکههای مختلف سیما به نمایش درآمد. نکته جالب این است که امیرحسین ارغوانی، فرزند شهید تقی ارغوانی، شهید مدافع حرم نیز در نقش واقعی خودش در این اثر بازی کرده است. آنچه به «ارغوان» تازگی بخشیده، روایت رزمندگان مدافع حرم از نگاه کودکان است. این نماآهنگ، با استفاده از نمادهای عاشورایی و با ضرباهنگی بسیار فاخر و متین، احساس چند کودک نسبت به حضور پدران خود و شهادت آنها در دفاع از حرم را روایت میکند.
اما پس از پخش نماآهنگ «ارغوان» در فضای مجازی و همچنین شبکههای سیما، رسانههای خارجی نیز واکنش بسیار شدید و عصبانی نسبت به آن نشان دادند. به طور مثال، شبکه العربیه وابسته به رژیم آل سعود و خبرگزاری جروزالم پست رژیم صهیونیستی گزارشهایی را درباره این اثر هنری منتشر کردند و مدعی شدند که «ارغوان» با هدف تشویق کودکان برای حضور در جنگ سوریه ساخته شده است!
به نظر میرسد که این رسانهها بیش از هر چیز از بیت آخر شعری که در این نماآهنگ خوانده میشود به وحشت افتادهاند، همان بیتی که در آن آمده است: «هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست / مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم».