این چهره تطهیرشدنی نیست– 7
افسانه قیمت خودکار بیک و 13 سال نخستوزیری هویدا
سیدروحالله امینآبادی
این داستان را بسیاری شنیدهایم که هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی پس از پیروزی انقلاب و در دادگاه خودکار بیکی را از جیب خود بیرون آورده و در پاسخ به قاضی که در مدت 13 سال صدارت خود چه کردهای گفت: «در این مدت قیمت این خودکار ثابت بوده و تغییر نکرده است.»
این داستان به دلیل تکرار تبدیل به حقیقتی غیرقابل کتمان شده است، دروغی که حتی دروغسازان آن را باور کرده و زمانی که با مستندات دروغ بودن آن را یادآور میشود چون استدلالی غیر قابل خدشه به آن داستان رجوع و به قول خود حجت را تمام میکنند!
ولی واقعیت و حقیقت چه بوده است، بیآن که به منابع و نوشتههای پس از انقلاب و به نقل از انقلابیون استناد کنیم که در آن به دلیل رویکرد این بزرگان خدشه وارد شود رجوعی میکنیم به مطبوعات و خاطرات شخصیتهای دوره پهلوی تا نشان داده شود این گونه که میگویند نبوده و نیست.
همه چیز هم گران شده!
اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار شاه در خاطرات 23 فروردین 1353 خود مینویسد: «[به شاه] عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این به معنی این است که حرف تو را میشنوم ولی نمیخواهم جواب بدهم.»
علم در روزنوشت 17 اسفند ماه 1347 نیز مینویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آببها مملکت را آشفته کرده است. آسفالت خیابانها در حال از هم پاشیدگی است، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکتهای زیادی رو به ورشکستگی میروند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاهها به او هشدار دادم . شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: وقتی پولی به دستمان نمیرسد چه میتوانیم بکنیم؟ پاسخ دادم هر بار که توجه اعلیحضرت را به کمبود پول جلب کردهام پاسخ این بوده که این طور نیست. دولت به اندازه کافی پول در اختیار دارد و گزارشهای من نادرست است. اما همین دیروز بود که اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شرکت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت کردند.
چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذکر خود را تجدید میکند و در شرح این تذکر در روزنوشت خود مینویسد: «شرفیابی ...یک بار دیگر موضوع افزایش آببها را مطرح کردم، شاه گفت: تا کی مردم میتوانند از چیزهای مجانی استفاده کنند؟ پیشرفت، پول میخواهد. پاسخ دادم افزایش هفتاد درصدی قیمتها پیشرفت نیست، بلکه فقط بیعدالتی است...گاهی بیاعتنایی او مرا آزار میدهد و ناچار میشوم روز بعد مطلب را مجددا مطرح کنم. تا کی میتوانیم به مردم و نیازهایشان بیتوجهی کنیم؟»
فقر مردم و سفر تفریحی شاه
با وجود فقر و عقب ماندگی مفرط مردم و كشور در دوره شاه، پهلوی بیهیچ نگرانی به سفرهای تفریحی خارج از كشور میرود. اسدالله علم در خاطرات روز 30 بهمن 1348 مینویسد: «امروز بعد از ظهر كه به حضور شاه رفتم، وسط كار ماساژ و حمام بودند، دو ساعتی با هم صحبت كردیم. عرض كردم به نظر من ایشان هم در ورزش و هم در فعالیتهای شبانه[!] افراط میكنند... به تذكرم خندید... بار دیگر پیشنهاد كردم به حد كافی خارج از مملكت بودهایم و اكنون بهتر است برگردیم. مثل این كه دنیا را بر سرش خراب كرده باشم، اما وظیفه من ایجاب میكند كه به اطلاع برسانم كه پادشاه ایران نمیتواند 45 روز را خارج از وطنش و صرفا بابت استراحت و سرگرمی بگذراند. مردم این چیزها را تحمل نمیكنند.»
در شرایطی كه شاه همچنان در خارج از كشور است قیمت برخی اقلام سه برابر میشود، اسدالله علم در خاطرات جمعه 2 تا چهارشنبه 7 اسفند ضمن تشریح سفر درمانی خود به ژنو كه صرفا بابت معاینه چشمهایش صورت گرفته بود مینویسد: «از تهران خبرهای بد میرسد، بلیط اتوبوسها ناگهان سه برابر شده است كه باعث اعتراض شدید مردم شده، دانشجویان از حاضر شدن سر كلاسها خودداری كردهاند و چند اتوبوس را آتش زدهاند. آنها از حمایت مردم برخوردارند و تظاهراتشان رو به تشدید...»
شاه برای حفظ سلطنت دستور لغو افزایش قیمتها را صادر میكند ولی تنها مصیبت افزایش قیمت بلیط اتوبوسها نبوده و با توقف آن حل نمیشد؛ علم مینویسد: «من ذاتا آدم صبوری هستم، ولی وقایع اخیر حسابی بدن مرا به لرزه درآورده است، هر یك از وزرا جداگانه به شاه گزارش میدهد و شاه نیز در نهایت دستورهایش را بدون كمترین مشورت با نخست وزیر بیچاره صادر میكند. چه بسا رمز دوام نخست وزیریاش در شش سال گذشته هم همین بوده است.»
مگر مردم چقدر نخود میخورند؟!
امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت روز 30 بهمن 1350 به مجلس میرود تا در برابر انتقادات نمایندگان نسبت به گرانیها پاسخگو باشد. هویدا میگوید: در سال جاری انواع حبوبات روی هم رفته 9/46 درصد و لبنیات 6/13 درصد نسبت به سال گذشته افزایش نشان میدهد، وقتی میگوییم قیمتها نسبت به سال قبل حدود 5 درصد افزایش یافته است منظور سطح کل قیمتها است این به آن معنی نیست که قیمت هیچ کالایی کمتر یا بیش از 5 درصد افزایش نداشته باشد زیرا همان طوری که اشاره شد قیمت حبوبات طی سال جاری حدود 47 درصد ترقی داشته است، قیمت مثلا زردچوبه نسبت به سال 1343 شدیدا ترقی کرده و حدود سه برابر شده ولی افزایش ترقی روی معدل تعیین قیمتها ناچیز است زیرا مگر یک خانواده چقدر از کل هزینههایش را صرف زردچوبه میکند. قیمت نخود هم در یکی دو سال اخیر شدیدا بالا رفته و حدود دو برابر شده است ولی هزینهای که یک خانواده صرف نخود میکند چقدر است؟! از این رو افزایش قیمت نخود حتی اگر ده برابر هم بشود در هزینه کل خانواده تغییر محسوسی به وجود نخواهد آورد.
توضیحات هویدا فارغ از تاسفبار بودن آن که میگوید مگر مردم چقدر نخود میخورند که گران شدن دو برابر یا ده برابری آن تاثیری در زندگی آنان داشته باشد ابتدا به ساکن در مجلس مطرح نشد، گرانی قیمتها تا آن جا بر مردم فشار آورده بود که نمایندگان مجلس شورای ملی که توسط حکومت به این سمت منصوب و به پارلمان راه یافته بودند نیز برای حفظ ظاهر مجبور شده بودند اعتراض کنند.
12 آبان 1350 دبیر کل حزب مردم در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی دولت هویدا و حزب به اصطلاح اکثریت را به شدت مورد انتقاد و حمله قرار داد. کنی دولت را ضعیف و سیستم اداری را پوسیده و انقلاب[!] اداری را تعطیل و شرکت واحد اتوبوسرانی را ورشکسته و شرمآور معرفی کرد.کنی درباره سیاست تثبیت قیمتها و مبارزه دولت با گرانفروشی نیز گفت: گرانی یکی از مشکلات بزرگ مردم است با وجود اوامر موکد شاه در رفع این مشکل میبینیم که قیمت ارزاق و نیازمندیهای عمومی روز به روز اضافه میشود و دولت هم در این زمینه مثل سایر قسمتها ضعف خودش را نشان داده و اولتیماتومی هم که دولت به اصناف داد و مدت اولتیماتوم هم تمام شد بدون نتیجه مطلوب و تنها مطلبی که پیش آمد، این بود که دولت زندگی اقتصادی مردم را به ریسمان پوسیده هیئت ده نفری سپردند که خود آن بیچارهها هم در این قضیه ذینفع هستند.
در یک کلام گرانیها تا آن جا ادامه یافت که روزنامههای کشور در شماره 13 آبان 1350 اعلام کردند برای مبارزه با گرانی ورود تخم مرغ و پنیر به کشور آزاد شده است!
افزایش 36 برابری قیمت مسکن
در حکومت پدر و پسر!
با گذر زمان قیمتها تغییر میکند و طبیعی است که قیمت سال 1340 با 1395 تفاوتهای بسیاری باید داشته باشد چرا که حقوقها و درآمدها نیز در این مدت تغییرات زیادی کرده است و کسی که آن زمان هزار تومان حقوق میگرفته امروز حداقل دو میلیون میگیرد ولی زمانی که با انکار گرانی در دوره پهلوی مواجه میشویم و داستانهایی را درباره خودکار بیک که هویدا در دادگاه نشان قاضی داد و گفت قیمت این خودکار در زمان صدارت من تغییر نکرد میخوانیم ناخودآگاه یاد گزارش مطبوعات دوره پهلوی میافتیم که از 36 برابر شدن قیمت مسکن در بخشی از سلطنت پدر و پسر خبر داده بودند!
کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: اخیرا برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند. در اجرای این امر تطبیق عرضه و تقاضا یک اصل مهم به شمار میرود، عدم انطباق عرضه و تقاضا به خصوص در مورد مسکن بیش از سایر امور به چشم میخورد. به علت تقاضای بیش از عرضه کرایه مسکن در همه کشور به خصوص در تهران به وضع بیسابقهای افزایش یافت و هزینه مسکن که طبق آمار بانک ملی در 1315 مساوی 100 بود به 3600 در سال 36 رسید. هیچ یک دیگر از اقلام هزینه زندگی در طول این مدت به این سرعت افزایش نیافت.
در ادامه این گزارش میخوانیم: شک نیست که در این مدت 21 سال درآمد افراد 36 برابر نشده است و ناچار هزینه مسکن برای عموم به صورت یک خرج توانفرسا درآمده است. امروز در تهران نزدیک 60 هزار خانه خالی وجود دارد که بدون مشتری مانده است با این همه کمی درآمد و گرانی کرایهها مانع از این است که کسانی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بتوانند در این ساختمانها سکنی گزینند.
زمانی که با انکار واقعیات در دوره پهلوی مواجه میشویم چارهای جز یادآوری نیست یادآوری به کسانی که در عصر سخره رژیمهای سلطنتی که حتی مجانین نیز از پذیرش آنها خودداری میکنند به یاد تاج و تخت شاه هستند و برای آن حسرت میخورند.
در این زمینه گفتنیهای فراوان دیگری نیز هست که در شمارههای آینده این سلسله نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
منابع در دفتر کیهان موجود است.