روزی سه بار بعد از غذا!(یادداشت روز)
«اگر امروز مشکلات اقتصادی، گرانی و بیکاری داریم به خاطر این است که یک دولت کارآمد و مدیریت درست در کارها صورت نگرفته است».
این عبارات در هر مقطع و مرحلهای که مشکلات مردم باقی مانده باشد، قابل بیان است ولی اگر کسی این جمله را بگوید و بعد هم مدت مدیدی- مثلا به اندازه عمر یک دوره ریاست جمهوری- بر مصدر امور تکیه بزند و بازهم وضع همان باشد، آنگاه چه باید گفت!؟
آنچه در ابتدای این نوشتار خواندید، سخنان جناب روحانی است که در خرداد 92 و به فاصله اندکی قبل از انتخابات ریاست جمهوری بیان شده بود.
اکنون قریب چهارسال از آن روزگار گذشته و سه شاخص مورد نظر آقای روحانی یعنی «مشکلات اقتصادی، گرانی و بیکاری» پیش چشم مردم است و با همین سه شاخص میتوان پی برد که در این مدت «یک دولت کارآمد با مدیریت درست» داشتهایم یا نه!؟
دیروز روزنامههای اصلاحطلب، با خوشحالی زایدالوصف و حالتی ظفرمندانه، از اجماع اصلاحطلبان برای معرفی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری خبر دادند و بیاختیار این تصور را ایجاد کردند که شخصی توانمند و تازهنفس با برنامههایی که مشکلات معیشتی، بیکاری، رکود، گرانی و ... را برطرف میکند، به میدان خواهند فرستاد. اما وقتی اسم رئیس دولت کنونی به عنوان برگزیده آن جریان سیاسی مطرح شد، فرجام کار از همین طلیعه معلوم شد!
اکنون نمیتوان انکار کرد که هر آنچه در تبلیغات انتخاباتی به عنوان وعده موجب جلب رای مردم شد، به همان شکل دستنخورده باقی ماند و هرگز جامه عمل به خود نپوشید و فقط در همه این سالها بارها و بارها تکرار شد!
نمیتوان انکار کرد که سخنان رئیسجمهور محترم در طول دوره دولت یازدهم، تماما شبیه یک نامزد انتخاباتی است و اگر آنها را بدون عنوان گوینده مرور کنیم، به این نتیجه میرسیم که یک رقیب جدی و برنامهدار انتخاباتی، از وضع موجود به تنگ آمده و با بیان این سخنان میکوشد رای و نظر مردم را جلب کند تا با آمدنش، نور امید بر دلها بتاباند!
اکنون کاندیدای چهارساله (!) اعلام حضور کرده و طبیعتا تلاش میشود رای مردم به سوی وی جلب شود اما یک فرق کوچک با دوره قبل وجود دارد فرقی که میتواند- و به لحاظ منطقی باید- در تصمیمها و انتخابها اثر بگذارد.
چهار سال قبل ممکن بود به مردم وعده داد که ما هم چرخ سانتریفیوژ را میچرخانیم و هم چرخ معیشت مردم را! (برنامه گفتوگوی رئیسجمهور با دوربین)
ممکن بود به مردم وعده داد که چنان از درآمد سرشارتان میکنیم که اصلا به 45 هزار تومان یارانه احتیاجی نداشته باشید.(گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور)
ممکن بود به مردم وعده داد که به جای ایجاد اشتغال برای جوانان خارجی، برای جوانان و نخبگان کشور شغل ایجاد میکنیم . (سخنان رئیس جمهور در مناظره انتخاباتی)
ممکن بود به مردم وعده داد با کدخدا میبندیم و همه تحریمها را در یک حرکت بزرگ برطرف میکنیم و رفاه و معیشت بهتر را به ارمغان میآوریم (سخنان رئیس جمهور در مناظره انتخاباتی)
و خلاصه ممکن بود بیش از هزار وعده رنگارنگ در حوزههای مختلف به مردم داد، کما اینکه داده شد و رای مردم با همین وعدهها جلب شد.
اما اکنون چه!؟ باز هم قرار است با وعده روبرو شویم!؟ تفاوت مهم امروز با آن روزها این است که حالا یک «کارنامه چهارساله» در پیش روی مردم است.
دولت حدود 4 سال فرصت داشته به آنهمه وعده جامه عمل بپوشاند و هیچ مانع و رادعی هم در کار نبوده است. مجلس و رئیس آن تمام قامت در همراهی و همسویی دولت بودهاند و کمترین مشکلی هم وجود نداشته. به گفته خود دولتمردان، فروش نفت هم به بیش از دو برابر رسیده است، پولهای بلوکه شده آزاد شد و روابط تجاری با دنیا برقرار شده است. اینها همه سخنانی است که خود دولتمردان، بارها بیان کردهاند. با این پیش فرضها کارنامه دولت چگونه است؟
برای دریافتی واقعی از آنچه در دولت تدبیر و امید بر کشورمان رفته،به این نمونهها توجه کنید:
1- خرداد 92، اوج وعدهها برای ایجاد اشتغال بود. آن روز دولتمردان امروزین، بیکاری 13 درصدی را دون شان جامعه میدانستند و شعار میدادند که چنین و چنان میکنند . حالا اعلام میشود که بیکاری به 12 درصد رسیده است! این عدد بدان معنی است که از هر یکصد جوینده شغل، تنها 12 نفر موفق نمیشوند شغلی مناسب پیدا کنند و 88 نفر باقیمانده به شغل مطلوب دست پیدا میکنند! آیا واقعا چنین است!؟ اکنون بیکاری به حدی نگرانکننده شده که حتی مقامات دولتی هم درباره آن هشدار میدهند. حتی کارشناسانی که نزدیکترین ارتباط فکری و مشربی را با دولت دارند، صراحتا ادعاها و آمارها را ساختگی و دروغ میخوانند! دو روز قبل حسین راغفر با دروغ خواندن ادعای ایجاد 700 هزار شغل در دولت یازدهم، ضمن تشریح مبانی نرخ مورد ادعای دولت در محاسبه نرخ بیکاری و بیان اینکه حتی افرادی با 15 ساعت کار در هفته (2 ساعت در روز)هم از نظر دولتمردان شاغل محسوب میشوند(!) نرخ بیکاری واقعی را 35 تا 40 درصد اعلام کرده بود! البته در برخی استانها این عدد، به بیش از 60 درصد رسیده و بارها و بارها دلسوزان درباره آثار و تبعات آن هشدار دادهاند.
2- در تبلیغات انتخاباتی، برای رفع معضل بیکاری، بر پرهیز از واردات بیرویه تاکید شده بود. اکنون و 4 سال پس از آن وعدهها، افزون بر واردات رسمی، قاچاق وسیع و ویرانگر، کمر صنعت و تولید را خم کرده و دهها هزار کارخانه و کارگاه تولیدی را به تعطیلی کشانده است. دیروز یک مقام مسئول در اتحادیه پوشاک خبر داده بود که افزون بر مبادی رسمی، هر ساعت شش کانتینر پوشاک قاچاق به کشور وارد میشود! این برای نابودی صنعت پوشاک کافی نیست!؟ ایران چهارمین کشور دارنده معادن سنگ در جهان است اما واردات وسیع سنگ – حتی سنگقبر- از هند، چین و ترکیه و ... معدنداران و تولیدکنندگان داخلی را به خاک سیاه نشانده و به ورشکستگی کشانده! هرکس میتواند با نگاهی به اطراف خود، هجوم کالاهای وارداتی را ببیند و این فهرست را تکمیل کند تا میزان تحقق آن وعده آشکار شود.
3- بهبود ارتباط با جهان(جهان یعنی آمریکا و اروپا!) بارها و بارها به عنوان وعده و اکنون به عنوان دستاورد به مردم تحویل داده شده است. اما در عالم واقع هم چنین شد!؟ وزیر فرانسوی در خاک ما، سخنان یاوه و تحقیرآمیز به زبان میآورد و مقامات دیپلماتیک لب از لب باز نمیکنند! هنوز نخستوزیر سوئد از سفر به ایران به خاک خود بازنگشته، نماینده کشورش در سازمان ملل، طراحی قطعنامه حقوق بشری علیه ایران را کلید میزند! رئیس جمهور آمریکا مانع سفر ایرانیان به کشورش میشود و دولتمردان ایرانی حتی به اندازه مقامات عراقی هم واکنش نشان نمیدهند و ....! در مقام عمل و فایده اوجگیری این روابط هم شاهد هیچ دستاوردی نیستیم. حتما ادعای باز شدن هزار ال سی در یک روز تعطیل را به یاد دارید! حالا و با گذشت 14 ماه از آن ادعای خلاف واقع، یک مقام ارشد اتاق بازرگانی اعلام کرده: «حتی یک السی هم برای صادرات باز نشده است»! چند ادعای خلاف واقع دیگر را میتوان برشمرد!؟
4- رشد اقتصادی و عبور از رکود، داستان تکراری و پرهیاهویی است که هر از چندی از سوی دولتمردان به مردم تحویل میشود. بر اساس سخنان رئیسجمهور محترم، در دولت یازدهم، بارها از رکود گذشتهایم! اما هنوز وی و آقای معاون اول از اینکه کشور در رکود است شاکی هستند و بر لزوم عبور از رکود تاکید میکنند! سال قبل رئیسجمهور در یک سخنرانی عمومی، به مردم مژده داد که از رکود گذشتهایم و شنوندگان بیخبر از همه چیز، به سبک برنامههای شاد تلویزیونی، با دست و جیغ و هورا همراهی کردند! آن روزها هرچه از مقامات دولتی درباره نرخ رشد - که سند روشنی برای اثبات این ادعاست- پرسیده میشد، جوابی شنیده نشد که نشد! حالا و یکسال و اندی بعد از آن ادعا، اعلام شده نرخ رشد پارسال، منفی بوده است!! چطور میتوان با اینهمه تناقض آماری، بازهم دم از صداقت با مردم زد!؟ همین حالا هم ادعا میشود نرخ رشد اقتصادی به 11/6 درصد رسیده است! فارغ از اینکه در همین ادعا هم اعلام شده کمتر از دو درصد رشد، مربوط به صادرات غیر نفتی است،خود این عدد و مقایسه آن با واقعیات اقتصادی، به اندازه کافی متناقض و البته مضحک هست و مردم با یک حساب سرانگشتی، تنها سری به افسوس تکان میدهند و ...
آنچه ذکر شد، برگی ناتمام از کارنامه جریانی است که حالا قریب 4 سال است بر مقدرات کشور مسلط بوده و با اقتصاد مردم آن کرده که شمهای از آن بیان شد.
طبیعتا جشن و پایکوبی برای معرفی مجدد همان نامزد معنا ندارد، چرا که رفتن از راهی که هیچ نتیجهای جز زیان نداشته، خوشحالی ندارد!
آن هم در شرایطی که نسخه موفقیت، پیش روی دولتمردان بود اما به اجرای آن کمر همت نبستند تا آنجا که رهبر عزیز انقلاب در دیدار اخیرخبرگان با یادآوری اینکه در سال ۹۴ نیز مسئله اقتصاد مقاومتی مورد تأکید قرار گرفته بود، افزودند: «چون آن سال» حرکت مطلوبی در عمل شکل نگرفت»، سال ۹۵ را اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل نامگذاری کردیم...اگر همه کارهای ضروری در موضوع اقتصاد مقاومتی انجام شده بود، امروز تفاوت محسوسی را در اوضاع اقتصادی کشور و زندگی مردم شاهد بودیم.... به رئیسجمهور محترم هم گفتهام که بیان شاخصهای کلان خوب است «البته اگر آمارها قابل خدشه نباشد»، اما به هرحال اینها در زندگی و معیشت مردم در کوتاهمدت و میانمدت اثر نمیگذارد. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه افزودند: «شکایات مردم و دیدگاههای صاحبنظران بهدست ما میرسد و باید در مسائلی نظیر تولید، اشتغال، از بین بردن رکود به معنای واقعی کلمه، قاچاق و واردات و صادرات بهگونهای عمل کرد که مردم تأثیر آن را در زندگی خود کاملاً احساس کنند اما اکنون اینگونه نیست.»
اقتصاد مقاومتی، نسخهای برای عمل است و اگر بدون هیچ اقدامی، روزی سه بار بعد از غذا هم ذکر آن گرفته شود، هیچ اتفاقی نمیافتد! اقدام و عمل گمشده دولت یازدهم است.
حسین شمسیان