رسوایی نفوذ اپستین در اسرائیل از منهتن تا تلآویو(نگاه)
مترجم: سید محمد امینآبادی
تصور اینکه اگر ماجرای ارتباط «جفری اپستین» به جای اسرائیل با دولت دیگری رخ میداد کار چندان دشواری نیست. اگر این قاچاقچی جنسی میلیاردر و با نفوذ، با نخبگان حاکم و دستگاههای اطلاعاتی کشوری مثل تایلند مرتبط بود، اگر ایمیلها نشان میدادند که او بارها یک افسر اطلاعاتی تایلندی را در خانهاش پذیرا بوده؛ اگر نشان میدادند که او از طریق دوستیاش با یک نخستوزیر سابق تایلند، برای دولت تایلند کارهای پنهانی و پشتپرده انجام میداده؛ اگر در پیامهای خصوصیاش ادعا میکرد که در بازگشت آن نخستوزیر سابق به عرصه سیاست در یکی از انتخابات اخیر تایلند نقش داشته ـ انتخاباتی که با هدف سرنگونی رهبر وقت کشور انجام شده بود ـ اگر هر یک از این موارد رخ داده بود، بدیهی است که یک رسوایی عظیم به راه میافتاد که پرسشهای بسیار بیشتری را درباره رابطه دقیق آن میلیاردر با تایلند و دستگاههای اطلاعاتیاش مطرح میکرد، بهویژه با توجه به اینکه او با چهرههای مختلف نخبگان آمریکا، از جمله یک رئیسجمهور پیشین و رئیسجمهور کنونی، بسیار نزدیک بود. بیتردید اگر روشن میشد که فردی با سابقهای پلید و ناپسند مانند اپستین نهتنها رابطهای بسیار نزدیک با یکی از چهرههای برجسته سیاسی تایلند داشته، بلکه ادعا کرده که در پشت صحنه در انتخابات آن کشور دست برده است، این موضوع، خود در تایلند نیز به یک رسوایی بزرگ تبدیل میشد.
اما در واقعیتی که ما در آن زندگی میکنیم، چنین چیزی رخ نداده است؛ در این واقعیت، ارتباطهای اپستین نه با تایلند، بلکه با اسرائیل بوده است. در جهانی که ما در آن قرار داریم، رسانههای جریان اصلی تقریباً کاملاً چشم خود را بر افشاگریهای پیدرپی و بزرگ درباره فعالیتهای اپستین برای دولت اسرائیل بستهاند؛ افشاگریهایی که نشان میدهند او میان اسرائیل و سایر کشورها دلالی تسلیحاتی میکرده، نقش یک دیپلمات پنهان را برعهده داشته، منابع مالی برای کمک به توسعه نسل جدیدی از سلاحها فراهم میکرده، و اینکه او در سه نوبت مختلف، یک افسر اطلاعاتی اسرائیلی را برای مدتی تا چندین هفته در عمارتش در منهتن میزبانی کرده است. همه اینها به لطف رابطه اپستین با «ایهود باراک»، نخستوزیر سابق اسرائیل، بوده است؛ رابطهای که اکنون مشخص شده بسیار نزدیکتر و صمیمانهتر از آن چیزی بوده که باراک به افکار عمومی گفته بود.
و حالا گزارش هفته گذشته مجله «ژاکوبین» مبنی بر اینکه «اپستین» در محافل خصوصی ادعا کرده بود در انتخابات ۲۰۱۹ اسرائیل دخالت داشته، در اسرائیل جنجالی برپا کرده است نه بهخاطر خودِ این ادعای تکاندهنده، بلکه بهاین دلیل که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل، به دلایلی نامعلوم تصمیم گرفت این گزارش را در شبکة اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) به اشتراک بگذارد.
تمام بلوک ضدنتانیاهو در اسرائیل فوراً از این تحول (که البته واقعاً گیجکننده است) بهره برده تا نتانیاهو را بهخاطر اعتبار بخشیدن به چیزی که آن را مجموعهای شوم از دروغها مینامند، مورد حمله قرار دهد؛ اینکه او صدای یک مجله منتقد سیاستهای اسرائیل(یعنی ژاکوبین) را بلند کرده و «بزرگترین فاجعه تبلیغاتی تاریخ اسرائیل از زمان تأسیس آن» را رقم زده است. البته فاجعه تبلیغاتی نه به خاطر این افشاگری بلکه به خاطر جنگ هولناکی بوده است که طی دو سال گذشته نتانیاهو در غزه به راه انداخته بود. آنچه در این محکومیتها چشمگیر است، این است که تقریباً هیچ نگرانی نسبت به ادعای واقعی اپستین درباره انتخابات ۲۰۱۹ اسرائیل وجود ندارد، چه برسد به تمام افشاگریها که نشان میدهد او در سیاست خارجی اسرائیل عمیقاً درگیر بوده است. بهسختی میتوان از این نتیجهگیریگریخت که بسیاری از سیاستمداران و مفسران اسرائیلی از این نکته ناراحت نیستند که یکی از بدنامترین کودکآزاران جنسی در تاریخ، پنهانی تا این حد در سیاست آنها نقش داشته، بلکه از این ناراحتند که اکنون این موضوع برملا شده است.
واکنش اسرائیل با واکنشها در آمریکا به این رسوایی در حال گسترش بسیار متفاوت بوده است. در آمریکا، ماجرای اپستین و ارتباطهای او با نخبگان سیاسی و تجاری در سراسر طیف سیاسی، کاملاً بهدرستی به یک رسوایی فراگیر تبدیل شده که میان دموکراتها و جمهوریخواهان، موجب نگرانی، پرسش و تحقیق درباره عمق ماجرای این رسوایی و افراد درگیر در آن شده است. اما در اسرائیل چنین نیست؛ در آنجا واکنش غالب بیشتر شبیه این است که گوشها را بگیرند و درحالیکه به نتانیاهو حمله میکنند، با بلندترین صدا فریاد بزنند «تئوری توطئه».
نکته طنزآمیز ماجرا اینجاست که ارتباط «باراک» نخستوزیر سابق اسرائیل با «اپستین» زمانی از سوی رسانههای اسرائیل یک موضوع بزرگ رسوایی تلقی میشد. نشریه هاآرتص که امروز این رسوایی را توطئه میداند همراه با رسانههای اسرائیلی دیگر، عملاً مانع تلاش باراک برای بازگشت سیاسی در انتخابات سال ۲۰۱۹ شدند؛ همان انتخاباتی که اپستین در پیامهای فاششده درباره دخالت خود در آن صحبت کرده بود. پس از آنکه ارتباطهای باراک با این میلیاردر کودکآزار در مجموعهای از گزارشها در آن زمان در رسانههای اسرائیل برملا شد او مجبور شد عملاً از کارزار انتخاباتی کنار بکشد. اما اکنون این افشاگریهای مهم و جدید درباره آن رابطه یا کاملاً نادیده گرفته میشوند یا زیر موجی از تهمتهای زشت و دروغین دفن میشوند.
اما مسئله فقط «هاآرتص» نیست. «تایمز اسرائیل» نیز در پی این جنجال ادعا کرد: «هیچ شواهد معناداری از وجود ارتباط میان اپستین و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل وجود ندارد»، و سپس مدعی شد که طرح چنین اتهاماتی عمدتاً ناشی از «این واقعیت است که او یهودی بود». در طیف افراطیتر، «نفتالی بنت»، نخستوزیر سابق اسرائیل، این ماجرا را «یک تئوری توطئه جعلی که از سوی دشمنان یهودستیز اسرائیل ترویج میشود» نامیده است. یا خود باراک که نشریه «ژاکوبین» را «شدیداً یهودستیز» توصیف کرده است.
ویژگی مشترک همه این واکنشها جز اتهام ناشیانه یهودستیزی این است که که هیچکدام حتی اندکی هم به محتوای واقعی گزارشها نمیپردازند. ما فراتر از آنچه «اپستین» در پیام خود به «استیو بنن» ادعا کرده بود، نمیدانیم نقش او در انتخابات ۲۰۱۹ اسرائیل چه بوده و ما در «ژاکوبین» هرگز ادعا نکردیم که میدانیم. اما کسانی که فوراً احتمال ارتباط اپستین با انتخابات اسرائیل را رد میکنند، هیچ شواهدی در دست ندارند جز تکذیب اخیر باراک که آن را «مزخرف» خوانده است؛ ادعایی که توسط این واقعیت که باراک سالها درباره ماهیت و میزان رابطهاش با اپستین دروغ گفته بود تضعیف میشود و تکذیب او کمتر قابل اعتماد است. سیاستمداران و مفسران اسرائیلی باید از باراک اطلاعات بیشتری طلب کنند نه اینکه عصبانی شوند و از همه بخواهند سکوت کنند یا متهم به یهودستیزی شوند.
در همین حال، پس از گزارشهای افشاگرانه رسانهها درباره پرونده اپستین چگونه کسی میتواند با چهرهای آرام ادعا کند که هیچ مدرکی از ارتباط اپستین با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل وجود ندارد؟ بار دیگر باید یادآوری کنیم اپستین حداقل سه بار یک افسر اطلاعات نظامی اسرائیل را در خانة خود در منهتن میزبانی کرده بود، یکی از این موارد زمانی بود که آن افسر هنوز رسماً در وزارت دفاع اسرائیل خدمت میکرد. این گزارش هم در مقالة «ژاکوبین» ارجاع داده شده و هم نزدیک به دو هفته است که در دسترس است. نادیده گرفتن آن یا نشانة تنبلی روزنامهنگاری است یا تلاشی عمدی برای وانمود کردن به عدم وجود آن است. نگرانیهای واقعی و مشروعی درباره میزان دخالت اسرائیل در نظام سیاسی آمریکا وجود داشته و دارد. اما خود اسرائیلیها نیز باید نگران باشند اگر کسی به پلیدی اپستین در سیاستهای خودشان دخالت میکرده است، که همه این افشاگریها نشان میدهند چنین چیزی در حال رخ دادن بوده است.
منبع: مجله آمریکایی «ژاکوبین»