کد خبر: ۳۱۹۴۲۷
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۷

خوابی که استعمار با «تونی بلر» برای غزه دیده است(نگاه)

مترجم: سید محمد امین آبادی

یکی از تکان‌دهنده‌ترین گفت‌وگوهایی که در این قرن داشته‌ام، در روز یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در میدان «واشنگتن» در «گرینویچ ویلیج» در منهتن نیویورک رخ داد. بوی تعفن آمیخته با دود آبی‌رنگ ناشی از سوختن برج‌های مرکز تجارت جهانی و آنچه درونشان بود ـ انسان‌ها و اشیای دیگر ـ در هوا پیچیده بود و همچون مهی با بوی زننده همه‌جا را فرا گرفته بود. تازه دوستم را که محل کارش تنها چند بلوک با ساختمان در حال فروریختن فاصله داشت پیدا کرده بودم و در پارک نشسته بودیم. گروهی جوان، حدوداً در دهه بیست زندگی‌شان، نزدیک ما مشغول صحبت بودند که یکی‌شان رو به من کرد و پرسید« به نظر شما باید با عاملان این حمله چه کرد؟» پاسخ دادم که« باید عاملان را پیدا کرد، دستگیر و محاکمه نمود.» یکی از آن جوانان مخالفت کرد. او، مثل اغلب دوستانش، جنگ می‌خواست با هرکسی که بتوان علیه آن اعلام جنگ کرد.
این حرف برایم چندان غافلگیرکننده نبود؛ بالاخره ما در ایالات متحده بودیم، جایی که جنگ همیشه به‌عنوان یک راه‌حل پیشنهاد می‌شود. از او پرسیدم: «بعد از جنگی که او خواهان آن است چه خواهد شد؟» در این لحظه مردی سیاه‌پوست از میان گروه سخن گفت. کلماتش ساده بود: «باید همه آنها را استعمار کنیم. این تنها راهی است که می‌توانیم آن‌ها را متمدن کنیم.» عصبانی شدم گفتم: «این استعمار بود که شرایطی را ساخت که در نهایت موجب شد عاملان، چنین جنایت هولناکی را مرتکب شوند و استعمار بیشتر هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد.» او حرفش را تکرار کرد. یکی از دوستانش پرسید آیا او از نسل کسانی است که در آمریکا به بردگی گرفته شدند. او سر تکان داد که بله. پرسیدم: «آیا می‌داند که نظام برده‌داری در ایالات متحده نتیجه مستقیم استعمار بود؟» تازه شروع به پاسخ دادن کرده بود که ساختمان شماره ۷ فروریخت. سر و صدای سقوط آن، گفت‌وگوی ما را متوقف کرد؛ من و دوستم رفتیم تا غذا بگیریم.
استعمار همان آفتی است که هرگز نمی‌میرد. میراث آن شامل ده‌ها میلیون کشته، شمار بیشتری برده و محیط‌هایی ویران‌شده است. هدفش این بوده (و هست) که قدرت‌های استعمارگر را غنی و ثروتمند کند، جنبش‌های انقلابی و آزادی‌بخش مردمی را در هم بشکند و سلطه شمار اندکی از قدرتمندان سیری‌ناپذیر را بر مردم جهان تضمین کند. استعمار به اشکال گوناگون پدیدار می‌شود: نظامی و اقتصادی، لیبرال و ارتجاعی. گاهی خود را به‌صورت وعده آزادی برای فرودستان و طردشدگان در کشور استعمارگر می‌فروشد و گاهی خود را به‌عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی جلوه می‌دهد. «ادوارد سعید» در مقاله‌ای با عنوان «غرور کور امپریالیستی» که در ۲۰ ژوئیه ۲۰۰۳ (29 تیر 1382) منتشر شد نوشت: «هر امپراتوری، به هر حال، به خود و به جهان می‌گوید که با دیگر امپراتوری‌ها فرق دارد؛ مأموریتش نه غارت و سلطه بلکه آموزش و آزادی‌بخشی است». اما در واقعیت، استعمار همیشه برای غنی‌سازی و ثروتمند کردن قدرت استعمارگر و به زیان کشور استعمارشده بوده است. تا زمانی که استعمارشده خود را از سلطه استعمارگر رها نکند، هرگز آزادی را تجربه نخواهد کرد. این واقعیت هم در خارج از مرزها و هم در درون قدرتمندترین کشور استعمارگر جهان، یعنی ایالات متحده، صادق است.
به‌تازگی گزارش شده که آمریکا از طرحی حمایت می‌کند که بر اساس آن، «تونی بلر»، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، به ریاست نهادی موسوم به «سازمان بین‌المللی گذار غزه» (GITA) منصوب شود. این طرح بار دیگر نمایندگانی از شمال جهانی را در نقش ناظران استعمارگر در بخش غزه فلسطین قرار می‌دهد. به بهانه این‌که سازمان ملل اداره‌کننده این نهاد خواهد بود، قدرت‌های استعمارگر غربی بار دیگر کنترل مستقیم بخشی از فلسطین را در دست خواهند گرفت. گرچه نقش اسرائیل به‌عنوان سگ نگهبان امپریالیستی الزاماً کاهش نخواهد یافت، اما نسل‌کشی کنونی توانایی‌اش را در این نقش برای آینده نزدیک محدود کرده است. این محدودیت نه به این دلیل است که واشنگتن، لندن یا دیگر دولت‌های غربی از عملکرد «تل‌آویو» در سرکوب مبارزه فلسطینیان برای حق تعیین سرنوشت ناراضی‌اند، بلکه به این دلیل است که شمار زیادی از مردم در کشورهای غربی که تسلیحات این کشتار را فراهم می‌کنند، به‌شدت با آن مخالفند. با ایجاد چنین نهادی موسوم به «سازمان انتقالی» ـ نهادی که تقریباً هیچ فلسطینی به‌طور علنی از آن حمایت نکرده است ـ ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا امیدوارند اعتراض‌های گسترده علیه نسل‌کشی اسرائیل را در کشورهای خود کاهش دهند. روشن بگوییم: این اقدامی برای تشکیل فلسطینی مستقل و دارای حاکمیت نیست؛ این کار تلاشی دیگر برای حفظ کنترل منطقه از سوی قدرت‌های غربی است. از قیمومت بریتانیا پس از سقوط امپراتوری عثمانی گرفته تا ایجاد رژیم صهیونیستی توسط قدرت‌های غربی برای تسلط بر فلسطین، تا توافقات اسلو و حالا این «سازمان» ساختگی برآمده از ذهنیت استعماری غرب، هدف همواره یکی بوده است: جلوگیری از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان.
این وضعیت مرا به یاد اشغال و تهاجم آمریکا به عراق در اوایل همین قرن می‌اندازد، جایی که نهادی با نام مشابه، «اداره موقت ائتلاف» (CPA)، بر کشور ویران‌شده عراق تحمیل شد. این نهاد که بیشتر به فساد، تکبر و ذهنیت استعماری‌اش شهرت یافت، گویی از سخنرانی «وینستون چرچیل» یا شخصیت منفی رمانی از «جوزف کنراد» بیرون آمده باشد در مدت کوتاه یک‌ساله‌اش چیزی جز یک دولت دست‌نشانده نبود. این‌که اکنون تونی بلر ـ سگ دست‌آموز جورج بوش ـ برای ریاست بر «سازمان بین‌المللی گذار غزه» (GITA) در نظر گرفته می‌شود، شباهت‌ها را بیشتر می‌کند. شباهت دیگر آن است که گروه‌های مقاومت مسلح اجازه مشارکت نمی‌یابند. اگر به یاد‌آوریم، در عراق نیز همین وضعیت باعث شکل‌گیری مقاومت علیه اشغال شد. افزون بر این، اینکه گفته می‌شود طرح تحمیل این نهاد به فلسطینیان در اصل توسط «جرد کوشنر»، داماد دونالد ترامپ و دلال املاک ثروتمندان، مطرح شده، تنها مهر تأیید دیگری بر مقاصد استعماری آن و شکست احتمالی‌اش است. باید بارها و بارها تکرار کرد: هیچ «راه‌حلی» برای مطالبات فلسطینیان در زمینه حاکمیت و صلح از تل‌آویو، واشنگتن، بروکسل، لندن یا هر پایتخت دیگری قادر به تحمیل شدن نیست. 
هر نقشه و هر طرح صلحی که از سوی قدرت‌های خارجی ـ چه توسط دولت‌ها و چه زیر پرچم سازمان ملل ـ ارائه شود، اگر مورد حمایت اکثریت فلسطینیان نباشد، سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. تاریخ این را به‌روشنی ثابت کرده است.
«ران جیکوبز» 
نویسنده، منتقد و فعال ضد جنگ آمریکایی
منبع: کانتر پانچ