حکایت سینماتوگراف 2
لغو افتتاحیه به نام سیل زدگان و به کام ....؟
سعید مستغاثی
بخش صد و دهم
دبیر سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر خبر از لغو مراسم افتتاحیه آن به دلیل «توجه به فضای عمومی جامعه و همدردی با خانوادههای داغدار حوادث تلخ اخیر» داد (احتمالا منظورش ماجراهای آبان 1398 و سانحه هواپیمای اوکراینی بود) و اظهار داشت گویا هزینههای آن برای کمک به سیلزدگان صرف خواهد شد.
این در شرایطی بود که رسانههای زنجیرهای غرب، در پی وقایع شگفتانگیزی مانند تشییع دهها میلیونی پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همچنین موشک باران پایگاه اصلی آمریکا در عراق، فشار حداکثری رسانهای و جنگ روانی خود را بر کمرنگشدن جشنهای دهه فجر و به خصوص جشنوارههای هنری متمرکز نمودند. تبلیغات سرسامآور و موج پروپاگاندای رسانهای این کانونها مبنی بر تحریم جشنواره فیلم فجر از سوی کسانی که اغلب نه فیلمی در جشنواره داشتند و نه برای آن دعوت شده و نه حتی کارتی برایشان صادر شده بود، پرده نخست جنگ روانی فوق به شمار آمد و القاء اینکه جشنواره بر اثر این تحریمها، از شکوه و اعتبار افتاده و دچار افول شده، پرده دوم بود که البته برخی اقدامات داخلی هم توانست تا حدودی این القائات را تقویت نماید.
سخن با دبیر محترم جشنواره فیلم فجر این بود که اگر واقعا قصد بر این داشتید هزینههای مراسم افتتاحیه برای کمک به سیلزدگان مصرف شود که بسیار امر پسندیده و تحسینبرانگیزی بود. چه بسا اگر همه هزینههای اینگونه جشنوارهها هم برای کمک به مردم محروم سیستانوبلوچستان صرف میشد، پر بیراه نبود که تجربه نشان داده، جشنواره فیلم فجر در سالهای اخیر بیشتر محل عرضاندام و شاخ و شانهکشیدن همانها بوده که اینک بر طبل تحریم میکوبیدند و متاسفانه مدیران این جشنواره در طی این سالها هر چه تقدیر و جایزه و پول و سرمایه هم بود به پای چنین افرادی ریختند که با فیلمها و آثارشان بیشترین دروغ و تهمت و افترا به جامعه ایرانی و مردم و انقلابش نثار کردند.
پس برای اینکه خدایناکرده، مثل برگزارنشدن برخی مراسم ختم و هفته و چهلم رفتگان و ادعای صرف هزینه آن برای امورات خیریه، این شبهه پیش نمیآمد که اساسا امور خیریهای در میان نیست! و ظن قرارگرفتن عدم برگزاری افتتاحیه جشنواره در سبد تحریمیها شایع نشود (با توجه با دلنوشته تحقیرگرانه دبیر جشنواره مبنی بر دلجویی و منّتکشی از تحریمکنندگان و تبلیغات گسترده رسانههای بیگانه)، مناسب بود جناب دبیر میزان هزینهای که برای مراسم افتتاحیه درنظر گرفته بودند را به طور شفاف اعلام نموده و سپس فیش واریزی آن به حساب سیلزدگان سیستانوبلوچستان نیز به طور شفاف انتشار میدادند. خصوصا که سازمان سینمایی ادعای بسیاری بر شفافسازی عملکردها و تصمیمگیریهایش داشته و دارد.
روز اول؛ تحریمیها چی شدند؟
روز اول جشنواره سیوهشتم علیرغم اینکه انتظار میرفت به روال معمول سالهای پیش نسبت به روزهای میانی و پایانی خلوتتر باشد، اما اینچنین نبود و شلوغتر از همیشه به نظر رسید. یعنی علیرغم داشتن کارت و سالن مشخص از همان سانس اول روز اول، ناچار شدیم زمانی را در صف سپری کنیم تا بتوانیم داخل سالن شویم. راستش را بخواهید ته دلمان خوشحال بودیم که گفتند عدهای جشنواره را تحریم کردهاند! چرا که براین تصور بودیم، اندکی هم خلوتشدن باعث میشود دیگر حداقل مدتها در صف نایستیم یا به کسی نسپاریم که برایمان در صف جا بگیرد! و از همه بدتر، کسی را جلوتر نفرستیم که در سالن برایمان صندلی اشغال کند!!
از طرف دیگر هم بدمان نمیآمد که به همین بهانه به اصطلاح تحریم، برخی فیلمهای بعضی فیلمسازان قدیمی مثل آثار ملالآور و کشدار مسعود کیمیایی از جشنواره بیرون کشیده شود تا بلکه حداقل از یک عذاب الیم دو ساعته تماشای آن فیلم خلاص شویم! اما نشد که نشد!! هم سالن جشنواره به لحاظ ازدحام آنچنان شلوغ بود که از روز اول برای دیدن فیلمها باید در صف میایستادیم و هم بهدلیل آنکه هیچ فیلمی از جشنواره بیرون کشیده نشد بازهم باید همان فیلمهای عذابآور را تحمل کنیم! پس تحریمیها چی شدند؟!!
روز دوم؛ لطفا به بیرون هدایتشان کنید
وقتی در 18 ماه مه سال 2011 «لارس فن تریر»، فیلمساز محبوب فرانسویها در کنفرانس خبری پس از نمایش فیلمش (ملانکولیا) در جشنواره فیلم کن، شوخی کوچکی با اسرائیل کرد، مسئولان این جشنواره با صدور بیانیهای اقدام به اخراج وی از جشنواره کن کرده و بدون آنکه به عذرخواهی وی توجه کنند، در بیانیه خود نوشتند:
«هیئتمدیره جشنواره عمیقا از اینکه لارس فون تریر از جلسه بحث و تبادل نظر برای بیان سخنانی غیرقابلقبول، تحملناپذیر و مغایر با ایدهآلهای جشنواره استفاده کرد، متاسف است».
هیئتمدیره جشنواره فیلم کن در بیانیه خود ضمن محکومکردن قاطعانه سخنان فن تریر، وی را «عنصر نامطلوب» (persona non grata) اعلام کرد! این در حالی بود که پیش از آن لارس فن تریر، 14 بار نامزد دریافت جوایز مختلف این جشنواره شده و 6 جایزه از جمله نخل طلا (بالاترین جایزه جشنواره کن)، جایزه بزرگ و همچنین جایزه ویژه هیئت داوران را برای فیلمهای «رقصنده در تاریکی»، «شکستن امواج» و «اروپا» طی سالهای مختلف دریافت کرده بود.
سال گذشته هم کوینهارت (کمدین مشهور آمریکایی) در حالی که برای اجرا و میزبانی مراسم اسکار انتخاب شده بود، به دلیل چند اظهار نظر مخالف درباره همجنسگرایی در سال 2009 (یعنی 9 سال قبل از اینکه به عنوان مجری اسکار انتخاب شود) بدون هیچگونه توضیحی از سوی آکادمی اسکار حذف شد و این مراسم بدون مجری برگزار گردید! در جشنواره کن امسال نیز اعطای نخل طلای افتخاری برای یک عمر فعالیت سینمایی به آلن دلون (بازیگر معروف فرانسوی)، به دلیل اظهار نظر وی درباره اینکه با حضانت فرزند از سوی والدین همجنسگرا مخالف است، در آستانه لغوشدن قرار گرفت!
حالا در جشنواره فیلم فجر یا در رسانه ملی و یا در دیگر مراسم به اصطلاح هنری و سینمایی، گروهی که بعضا دوتابعیتی بوده و جشنواره و رسانه ملی را تحریم کردند، به آسانی باز هم در این مراکز فرهنگی برایشان فرش قرمز پهن شد و پروژههای میلیاردی تقدیمشان گردید و انواع و اقسام جایزه را به پایشان ریختند!