متنهایی را که مشاوران مینویسند و پزشکیان نمیخواند اپوزیسیونبازی است (خبر ویژه)
متنهایی که برخی مشاوران به عنوان سخنرانی مینویسند و او نمیخواند و کنار میگذارد، برای اپوزیسیون ساختن از رئیسجمهور است و به همین علت هم، از این که او از روی این متنها نمیخواند، عصبانی هستند.
در این زمینه روزنامه جوان در تحلیلی نوشت: رئیسجمهور بارها متنهای نوشتهشده برای سخنرانیهایش را نخوانده و گفته است میخواهد حرف دلش را بزند. این موضع با نارضایتی اطرافیان او همراه شده است. از جمله روزنامه هممیهن از جانب «مردم» نوشته که «مردم منتظر شنیدن محتوایی هستند که محصول عقلجمعی و کارشناسی دولت باشد و از زبان رئیسجمهور گفته شود و مهمتر اینکه ناظر به عمل و سیاستهای اجرائی باشد. سیاستمداران هر اندازه هم که سخنور باشند، بهسرعت حرفهایشان تکراری و ممل یا خستهکننده میشود.»
دلیل اعراض دکتر پزشکیان از خواندن متنهای محصول عقلجمعی و کارشناسیشده بهویژه این آخری که در همایش وفاقملی بود و آن را نخواند، محتوای ضد وفاق آن است که همین اطرافیان ناراضی برای او مینویسند و آقای رئیسجمهور در لحظه آخر آن را کنار میگذارد! پیشنهاد میکنیم همین متن خواندهنشده را بهشرط صداقت منتشر کنند تا روشن شود.
به یاد داریم که رئیس دولت یازدهم و دوازدهم، هر جا که برای سخنرانی میرفت، دقیقاً به عبارات سخنرانیهای تازه رهبری اشاره میکرد و علیه آن موضع میگرفت. حتی در اینباره تذکری شنیده بود و خودش را به کوچه چپ زده بود. اکنون همان آدمها دوباره از جمله در شورای اطلاعرسانی دولت و شورای راهبری، دور رئیسجمهور را گرفتهاند و میخواهند از زبان او همان اپوزیسیونبازی را درآورند. البته آقای پزشکیان فرقش با قبلیها این است که اهل این بازیها نیست و همین موجب عصبانیت اطرافیان ضد وفاق شده است. در دوره خاتمی نیز همین وضع بود تا جایی که خاتمی به اطرافیان خود که با اطرافیان پزشکیان تفاوت زیادی در وجود و ماهیت ندارند، گفته بود «من نمیتوانم همزمان هم رئیسجمهور باشم و هم اپوزیسیون!».
اما چاره چیست؟! یک رئیسجمهور صادق مگر چقدر میتواند مقابل این اطرافیان مقاومت کند؟! مسئله این اطرافیان وفاق نیست، چنانکه در جلسات و سخنرانیهای خودشان میگویند وفاق کشک است و مثلاً ما نمیتوانیم با این اصولگراها و ارزشیها وفاق کنیم و اگر مجموع سخنان افراد مؤثر دولت را در خفا و علن جمع کنیم، یکی از آنان نیز باور به وفاق ندارد. اگر مسئله آنان وفاق بود، رهبری پس از تحلیف مرحوم رئیسی به ایشان گفتند که تلاش کنید دولت شما دولت وفاق ملی باشد و رئیسی نیز همین را تکرار میکرد، پس چرا گفتمان وفاق را همین اطرافیان پزشکیان در آن زمان جدی نگرفتند و مطرح نکردند و نگفتند چه خوب! بیایید وفاق کنیم! و چرا حالا که قدرت را در دست گرفتهاند، بحث وفاق هست؟ برای اینکه همین حالا منظورشان از وفاق یعنی مخالفان بیایند و با نظرات ما موافقت کنند، نه اینکه ما هم با آنها موافقت کنیم.
در روزهای آغازین این دولت نوشتیم که «پزشکیان به درد اصلاحطلبان نمیخورد و هرکس هر دو را خوب بشناسد این را تأیید میکند.» حالا همین اصلاحطلبان خطاب به او مینویسند، تو که حرفزدن نمیدانی، چرا متنهایی را که ما برایت مینویسیم از رو نمیخوانی؟! میتوان پیشبینی کرد که فشار به رئیسجمهور برای ایفای نقش یک اپوزیسیون بیشتر شود. گفتمان وفاق را هم به زودی هوا میکنند، چنانکه فقط در این چند ماهه عنوان «کشک» به آن نداده بودند که دادند؛ و نوشتند «حتی در سطح بزرگان کشور وفاق امکانپذیر نیست. وفاق با مردم پیشکش!» (ابطحی) و گفتند «وفاق در ایران جدلی شده است» (فراستخواه) و «وفاق با این قیمت دلار و گرانی بیمعنی است» (لاریجانی) و «وفاق ملی یه چیز مندرآوردی است. مگه میشه من و جلیلی وفاق داشته باشیم؟!» (زیباکلام).
زرنگهای اطراف دولت، گاهی برای پراکندن ذهن مردم از مسئله اصلی، سوژههایی مثل انتقال پایتخت را هم میسازند و بعد هم در دولت به جان هم میافتند که این چه ناهماهنگی و مزخرفی بود که بافتید.
اطراف رئیسجمهور را خلوت کنید. پزشکیان به کار شما برای بازی در نقشی که شما برایش مینویسید، نمیخورد. برای همین عصبانی هستید.