جایگاه و شخصیت حضرت زهرا (س) در بیان رهبر معظم انقلاب
ستايش اهل سنّت از صدّيقه طاهره
«اگر به كتابهايى كه درباره فاطمه زهرا(س) بهوسيله محدّثين اهل سنّت نوشته شده است نگاه كنيد، روايات بسيارى را مىبينيد كه از زبان پيغمبر(صلّىاللَّهعليهوآله) در ستايش صدّيقه طاهره (س)صادر شده است و يا رفتار پيغمبر با آن بزرگوار را نقل مىكنند. بسيارى از اين روايات، از زبان كسانى است كه از آن قبيل بودهاند؛ مثل بعضى از زوجات پيغمبر و ديگران.» (03/09/1373)
رضایت اميرالمؤمنين از حضرت زهرا
«(فاطمه زهرا) چنان با اميرالمؤمنين(ع) زندگى كرد كه آن حضرت با همه وجود از او راضى بود. كلماتى كه اين بزرگوار در روزهاى آخر عمر خود به اميرالمؤمنين(ع) فرمود، شاهد و حاكى از اين معناست. ديگر نمىخواهم آن كلمات حزنآور را در اين روز عيد بخوانم. صبر كرد؛ آن فرزندان را تربيت نمود؛ به آن دفاع جانانه از حقِ ولايت پرداخت؛ در راهش آن زجر و شكنجه را متحمّل شد و بعد هم با آغوش باز به استقبال آن شهادت بزرگ رفت.» (03/09/1373)
مقامِ مافوق تصور
«مقام فاطمه زهرا(س) از جمله آن مقاماتی است که تصور آن برای انسانهای معمولی، انسانهای متعارف- امثال ماها- یا ممکن نیست، یا دشوار است؛ معصوم است دیگر. نه به حسب مسئولیت رسمی، پیغمبر است؛ نه به حسب مسئولیت رسمی، امام و جانشین پیغمبر است؛ اما در رتبه، در حد پیغمبر و امام است. ائمه هدی(ع) نام مبارک فاطمه زهرا را با عظمت و با تجلیل میبردند؛ از معارف صحیفه فاطمی نقل میکردند؛ اینها چیزهای بسیار عظیمی است.» (13/03/1389)
مقامات بلند و توصیف ناپذیر
«من حقیقتاً، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرفِ هزاران بار تکرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند
(فاطمه زهرا)تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، اینهمه فضیلت، اینهمه درخشندگی، اینهمه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر وقتی فاطمه زهرا بر او وارد میشد، (قام الیها)؛ نه فقط بلند میشد، بلکه بلند میشد و به سمت او میرفت. یک وقت یکی وارد اتاق میشود، شما به احترامش بلند میشوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق میشود، شما با اشتیاق به طرفش میروید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر- فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمه زهرا تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط(خشم) او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام میکند؛ اینها مقامات فاطمه زهرا است.» (23/02/1391)
مقام و منزلت فوقالعاده
«درباره حضرت زهرا (س) با همین چشم مادّی ظاهربین که نگاه کنیم -حالا آن چشمهای حقیقتبین و واقعبین و عرشی جور دیگری ممکن است ببینند، چیزهای دیگری را ببینند- [میبینیم که] این بزرگوار از طرفی دختر عالیمقام پیغمبر است؛ دختری که پیغمبر دست او را میبوسد، جلوی پای او بلند میشود، در هر سفر آخرین دیدار او از خانه زهرا است و از آنجا به سفر میرود، از سفر که برمیگردد اوّلین جایی که سر میزند و سلام میکند خانه زهرا است؛ یک چنین دختری(است). از طرفی بانویی دارای عصمت است؛ مرتبه عصمت مرتبه عجیبی است، منزلت فوقالعادهای است. از طرفی همتراز علیّبنابیطالب است؛ علیّبنابیطالبِ با آن عظمت، علیّبنابیطالبی که چشم عالَم وجود شبیه او را بعد از پیغمبر مشاهده نکرده؛ فاطمه زهرا (س) همسرِ همتراز یک چنین شخصیّتی است. از طرفی مادر چهار خورشید درخشان است که دو نفرشان امام معصومند و از طرفی سرسلسله نسل مبارک پیغمبر اعظم است که امروز بحمدالله بعد از ۱۴۰۰ سال، میلیونها انسان در سراسر جهان به این نسبت مفتخرند؛ سرسلسله این نسبت، فاطمه زهرا (س) است.» (15/11/1399)
منطبق با تاریخ رسالت
«تاریخ زندگی این بزرگوار عیناً منطبق با تاریخ رسالت است؛ یعنی اندکی بعد از رسالتِ پیامبر این بزرگوار طلوع میکند، اندکی بعد از رحلتِ رسالت و پیغمبر اکرم غروب میکند؛ یعنی کاملاً زندگی [او] منطبق است با دوران رسالت. در دوران کودکی، محنت شعب ابیطالب را احساس میکند و درک میکند، از کودکی وارد میدانهای دشوار زندگی میشود، مادر را از دست میدهد که برای دختری در این سن بسیار دشوار است، امّا او در کنار تحمّل این دشواری، کار بزرگی را انجام میدهد و آن غمگساریِ پیغمبر است. پیغمبر که هم خدیجه را، هم جناب ابیطالب را از دست داده، نیاز به غمگسار دارد و این دختر است که غمگسار پدر میشود. این غمگساری همین طور ادامه پیدا کرد تا دوران مدینه و در اُحُد و در خندق و در بسیاری جاهای دیگر که آن وقت پیغمبر فرمود: فاطِمَةَ اُمُّ اَبیها؛ مادری کرد برای پیغمبر. بعد، مسئله هجرت، آزمونهای بینظیر دوران مدینه، همسری با علیّبنابیطالب که یک پایش در خانه است، یک پایش در میدان جهاد -تحمّل این سختیها- و بعد تربیت این چهار فرزند بینظیر در دوران تاریخ، بعد هم دادن اوّلین قربانی بعد از رحلت پیغمبر، محسن و در نهایت شهادت خود او چند ماه بعد از پیغمبر. این زندگی کوتاه هیجدهساله یا اندکی بیشترِ این بزرگوار یک چنین ماجرائی دارد که ماجرای مهمّی است.» (15/11/1399)
تجسّم عالیترین مفاهیم انسانی و اسلامی
«آن حضرت تجسّم عالیترین مفاهیم انسانی و اسلامی در مورد زن است، که به اینها باید توجّه کرد؛ درس فاطمه زهرا بیشتر این موارد است. برخی از مفاهیم اسلامی مفاهیم اختصاصی است، مثل مادری، همسری، کدبانویی، تربیت فرزند؛ در همه اینها اوج قلّه تصوّر، حضرت فاطمه زهرا (س) است. در عرصه تربیت فرزند، در عرصه همکاری با شوهر، در عرصههای مشترک و در آن چیزهایی که بین زن و مرد مشترک است، مثل بندگی خدا -وظایف بزرگ مثل بندگی خدا- وضعیّت فاطمه زهرا (س) یک وضعیّت فوقالعاده اعجابانگیز و مهم است. امام حسن مجتبی(ع) میگوید شب جمعه تا صبح مادرم بیدار بود، عبادت میکرد، هر وقت صدای او را شنیدم، دیدم برای دیگران دارد دعا میکند؛ صبح گفتم مادر! برای دیگران دعا کردی، برای خودت دعا نکردی؛ فرمود پسرم! اَلجارَ ثُمَّ الدَّار؛ این درس است. در قضیّه [نزول سوره] هلاَتی[آمده است که] «اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ الله»؛ من این را به عنوان یک درس برای امّت اسلامی، برای جامعه اسلامی، برای جمهوری اسلامی تلّقی میکنم که کار با اخلاص انجام بگیرد.
حسن بصری که از زهّاد ثمانیّه معروف است و زاویه هم دارد با اهلبیت، میگوید که «ما کان فی هذه الامّة اعبد من فاطمة کانت تقوم حتّی تورّم قدماها».(در میان امت، عابدتر از فاطمه نبود، او آنقدر در عبادت سرپا ایستاده بود که پاهایش متورم شده بود) معنای این تعبیر «ما کان اعبد من فاطمه» این نیست که شبیه او و به اندازه او تعدادی وجود داشتند؛ نه، در تعبیرات عربی معنایش این است که هیچ کس در امّت، مانند او نبود از لحاظ عبادت. این را حسن بصری میگوید؛ حسن بصری دوران فاطمه زهرا را درک نکرده، امّا اینکه این طور قاطع این حرف را میزند نشان میدهد این جزو مسلّمات و متواتراتی بوده است که در آن زمان وجود داشته. اینکه وظیفه عبادت، بعد وظیفه امر به معروف و مجاهدت، یعنی حضور در آن میدان عجیبی که بنا بود سرنوشت امّت اسلام در آن میدان تعیین بشود و آن حضور طوفانی عجیب فاطمه زهرا با آن خطبههای عجیب. نقشه جامع هویّت زن در منطق اسلام این است؛ مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فیسبیلالله، در عین حال کدبانو، مدیر خانه و در عین حال عابد و بنده خدای متعال. و در نهایت، فاطمه زهرا (س) نشان داد که زن میتواند به رتبه عالی عصمت برسد که اینها خصوصیّات این بزرگوار است.» (15/11/1399)
نزول مکرر جبرئیل
«درباره عظمت شأن زهرای اطهر، صدّیقه طاهره(س) زبان ماها خیلی قاصر و ناقص است؛ قرآن و حدیث صحیح درباره این بزرگوار سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحهها هم احتیاج به تأمّل و دقّت دارد. این روایت را که امام بزرگوار هم یک وقتی نقل کردند که جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا میآمد و نازل میشد، روایت صحیحی است؛ به سند این روایت نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار است و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل میآمد. عبارت این است: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیلُ(ع) فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلَی اَبیها؛ به زبان امروز ما، مرتّب میآمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر تسلیت میگفت؛ وَ یُطَیِّبُ نَفسَها؛ آرامش میداد به آن بزرگوار؛ وَ یُخبِرُها عَن اَبیها وَ مَکانِه؛ خبر میداد که پیغمبر در چه وضعی است، در چه حالی است؛ در عالم برزخ، در محضر حیّ ودود، مقامات عالی پیغمبر را نشان میداد و برای فاطمه زهرا (س) تصویر میکرد؛ وَ یُخبِرُهَا بِما یَکونُ بَعدَها فِی ذُرِّیَّتِها؛ ماجراهای فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش میآید - ماجرای امام حسن، ماجرای کربلا، ماجرای ائمّه(ع) و ماجرای حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) را- برای حضرت نقل میکرد؛ وَ کَانَ عَلیٌّ(ع) یَکتُبُ ذَلِک؛ امیرالمؤمنین هم مینشست اینها را مینوشت؛ این خیلی مسئله مهمّی است.
بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اَرسَلنا اِلَیها روحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّا؛ اگر مراد از روح -که البتّه این هم محلّ اختلاف است- در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل(ع) باشد، خدای متعال [فقط] یک بار بر [کسی] غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیّه ملائکه نازل شدهاند و مکرّر اتّفاق افتاده که ملائکه آمدهاند؛ [امّا] جبرئیل فقط یک بار؛ امّا برای حضرت زهرا: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیل؛ بحث یک بار و دو بار نیست، [بلکه] جبرئیل مرتّب میآمد و شرفیاب میشد خدمت حضرت زهرا (س).» (03/11/1400)
مدح در قرآن
«[مدح حضرت زهرا] در قرآن، در سوره «هل أتی» هست، در آیه تطهیر هست، در آیه مباهله هست. اینهائی که حالا تقریباً صریح است درباره حضرت زهرا (س) این آیات است، وَالّا آیات دیگری هم هست که اشاره دارد به آن بزرگوار. اینکه در سوره «هل أتی» خدای متعال میپردازد به کار فاطمه زهرا (س) و خانوادهاش، خیلی چیز مهمّی است؛ این یک پرچمی است که قرآن برمیافرازد، برافراشته میکند بر سر درِ خانه فاطمه زهرا(س): اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَهِ لا نُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکورا؛ کار برای خدا، اخلاص، خدمت بیمنّت؛ به چه کسی؟ به یتیم و فقیر و اسیر؛ این اسیر، یعنی اسیر مسلمان بوده؟ بعید است آن وقت اسیر مسلمان [بوده باشد]. خدمت بیمنّت؛ این درس است، پرچم فاطمه زهرا این است؛ یعنی قرآن این را بزرگ میکند. یا در آیه مباهله: وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم؛ در حالی که اطراف پیغمبر زنان زیادی بودند -همسران پیغمبر بودند، نزدیکان دیگر پیغمبر بودند، شاید آن وقت بعضی از دختران دیگر پیغمبر [هم] بودند- امّا «نِساءنا» فقط فاطمه زهرا (س) است؛ برای چه؟ برای مواجهه جبهه حق با جبهه باطل؛ این [طور] است. فاطمه زهرا مظهر این حقایق والا و فوقالعاده است. فضائل حضرت زهرا اینها است.... در آن آیه شریفه سوره احزاب بحث طهارت و آیه تطهیر است که یک مسئله فراتر از این حرفها است؛ در آیه «هل أتی» مسئله خدمت بیمنّت است؛ در آیه مباهله مسئله مقابله جبهه حق و جبهه کفر و باطل است؛اینها نشانههای مهمّ فاطمه زهرا (س) است.» (03/11/1400)
سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّه
«پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین» دارد و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّه»؛ که این مهمتر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّه. همه زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همه این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّه» هستند؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّه» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.» (03/11/1400)
به کوشش:کامران پورعباس