kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۰۳۸۷
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۴
به بهانه سالگرد درگذشت مرحوم پرویز دهداری

قهرمان اخلاق‌مدار

 
 
 
 
محدثه میرحسینی
«پرویز خان» را می‌توان یک درام ورزشی- تاریخی دانست که در بستر یک روایت تاریخ‌مدار درباره یکی از ادوار مهم و دراماتیک این ورزش پرطرفدار، موقعیتی ساخته برای بازپردازش 
یک سری از مفاهیم ملی و اخلاقی و البته ورزشی.فیلم تلاش می‌کند به تاریخ وفادار بماند و در عین حال از توانمندی‌های دراماتیک برای واگویی قصه اصلی و به خصوص مضمونی که معلوم برای سازنده فیلم ارجحیت دارد، بهره بگیرد.مضمونی که عبارت است از موقعیت فرماندهی اخلاق مدار و متعصبانه یک مربی برجسته و کارکشته و خاص!این «خاص» بودن دقیقا همان چیزی است که پرویز دهداری برای خلق «پرویز خان» مبدل به یک قهرمان دراماتیک می‌کند.
چیزی که در پرویز دهداری باعث پدید آمدن این موقعیت خاص می‌شود، نه فقط فوتبال، یا حتی کشمکش‌های خاص آن دوره با ستارگان تیم ملی، یا حتی وضعیت جنگی جامعه و حواشی فراتر از متن آن دوران، بلکه «آن»ی است که در خود شخصیت «پرویز خان» وجود داشته و پرورانده شده است. 
داستان اما از این قرار است که پس از پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، نام پرویز دهداری با سرمربیگری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبان‌ها افتاد. سال‌هایی که دهداری تیم ملی را برای حضور در بازی‌های آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده کرد. داستان اختلاف با ستاره‌های نامدار تیم ملی هم از این‌جا شروع شد. وقتی تیم ملی از سئول بازمی‌گشت نامه‌ای توسط ۱۴ بازیکن امضا شده بود که پس از رسیدن به فرودگاه مهرآباد، به بمب خبری تبدیل شد. استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی جنجالی‌ترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ بود.
دهداری تیم ملی تازه‌ای با جوانان گمنام تشکیل داد که از میان‌شان تعدادی جزو ستاره‌های بزرگ فوتبال شدند؛ از احمدرضا عابدزاده و مجتبی محرمی تا جواد زرینچه و صمد مرفاوی. تیم جوان دهداری پس از کسب مقام سومی در جام ملت‌های آسیا، آماده رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ می‌شد که حاشیه‌های دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور دهداری در تیم ملی را بست. روزی که تعدادی از تماشاگران با گلوله‌های برفی از معلم اخلاق استقبال کردند. دهداری در اوایل دهه ۷۰ از دنیا رفت و حالا زندگی و زمانه‌اش در یک فیلم قصه‌گو با نام فیلم پرویز خان به تصویر کشیده شده است.
فیلم «پرویز خان» همه عناصر لازم برای شکل‌دهی یک درام تاریخی-ورزشی جذاب و شیرین را به صورت بالقوه دارد منتهی اتفاقی که در اثر افتاده این است که اولا همه این عناصر به درستی و در یک سطح یکدست و همپوشان در کنار هم قرار نگرفته‌اند، ثانیا فیلمنامه نتوانسته خرده پیرنگ‌های جذاب کامل برای یک اثر داستانی بلند را آن‌طور که باید و شاید تدارک ببیند و ثالثا فیلم مشکل ریتم دارد و در برخی از بخش‌ها، ریتم و روند فیلم اصلا با فضای اکتیو و خاص آن که ملهم از ورزش و چابکی و سرعت و حرکت است، نمی‌خواند و همراه نیست.
اینکه شخصیتهای واقعی و تاریخی آن دوران از عابدزاده ومحرمی گرفته تا مرفاوی و... در کنار خود پرویز دهداری در فیلم جای دارند، خیلی جذاب و شیرین است اما اینکه شخصیت پردازی درستی در جهت باورپذیری و همذات پنداری مخاطب آشنای دیروز و امروز این فیلم رخ نداده، نقطه افول فیلم شده است.
سعید پورصمیمی که بار اصلی درام و روایت و حرکت فیلم بر دوش اوست، با همه تلاشی که از تجربه و توانایی‌های شخصی‌اش که بسیار هم قابل اعتناست در این فیلم به خرج داده، اما با این حال، نتوانسته و نشده آنگونه که از چنین درامی که مبتنی بر شخصیت محوری تاریخی اش- در این‌جا پرویز دهداری- توقع می‌شود، نقشی ماندگار بیآفریند.
اما یک نکته مهم، نسبتا پیچیده و حساس پایانی ملهم از مضمون پیداو پنهان فیلم:
دوست عزیز فیلمساز و دوستان سفارش دهنده! بسیار فرق است میان اخلاق مداری، نظم، زیر بار زور نرفتن، تعصب بجا، عرق میهنی، تلاش و جدیت و مفاهیم دیگری از این دست با «دیکتاتوری»! این را در نظر داشته باشید که پرویز دهداری متصف به همه آن صفات برجسته انسانی پیشین بود، اما با همه خطاهای طبیعی انسانی‌اش، هرگز یک «دیکتاتور» نبود! چرا که یک انسان اخلاق مدار مردم دوست میهن‌پرست، «نمی تواند» دیکتاتور باشد! فتأمل!