kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۷۰۴
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۵
نقد فیلم عطرآلود اثر ‌هادی مقدم‌دوست

در حـد اسانـس!

 

محدثه میرحسینی
فیلم عطرآلود در عین ایده اولیه جالب توجهی که دارد(مقوله ساخت عطر و استفاده از آن به عنوان استعاره‌ای از فهم معانی لحظات خاص زندگی) و بستر بالقوه‌ای که برای این ایده در نظر گرفته که همانا رویکرد ابدیت و استمرار بخشی به «لحظه» با انتخاب پدیده و خواص «عطر» است، اما متأسفانه ازن ایده و منظری که در پی‌اش داشته،نتوانسته کارکرد سینمایی و روایی درخوری در این فیلم بیابد.
درواقع در این‌جا هم همان اتفاقی رخ داده که در سینمای ایران جزو اتفاقات پربسامد ناشی از عدم شناخت مدیوم عدم کاربلدی اجزا و عناصر سینمایی و فقدان بینش درست و دقیق هنری است.
قضیه از این قرار است که دوستان فیلمساز ما یک ایده ذهنی خوب و جذاب به ذهنشان خطور می‌کند و چون گمان می‌کنند این ایده «خیلی خوب و خلاقه و جذاب» است سعی می‌کنند برایش مابه ازای بیرونی بچینند و 
به بیان ساده تر، برای دگمه‌ای که یافته یا اصلا ساخته‌اند، 
کتی بدوزند!
همین شکل از «فهم مسئله» هم باعث می‌شود ما در نهایت با آثاری رو‌به‌رو باشیم که صرفا به دلیل اینکه سازندگانش گمان می‌کنند «ایده‌های خوبی یافته اند» بنابراین «باید برایش فیلمنامه‌های خوبی بنویسند» و «فیلم‌های خوبی بسازند» و... و بنابراین آنچه رخ می‌دهد مجموعه تصاویر متحرکی است که انگار دایما دارند دنبال همان ایده ذهنی جذاب یا غیرجذاب، می‌دوند و هی زور می‌زنند که «مفاهیم زیبا و مهمی» را به ما مخاطبان حقنه کنند!
داستان این فیلم حول محور علی، یک عطرساز ماهر با بازی مصطفی زمانی، می‌چرخد که در آستانه پدر شدن است. او در تلاش است تا عطر خاصی با نام «ع» بسازد. در همین حین، علی با چالش‌های متعددی در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود مواجه می‌شود که باید در زمان کوتاه به آنها رسیدگی کند.
سازندگان فیلم در عصاره ادعایی‌شان در باب مفاهیم عمیقه فیلم گفته‌اند «فهم و درک فرصت کوتاه زندگی، علی را که استعداد خوبی در عطرسازی دارد و در آستانه پدر شدن است، با چالش‌های جدیدی مواجه می‌کند؛ او می‌خواهد یک عطر بسازد که دیگران تجربه‌ای از استشمام آن نداشته‌اند و گام‌های اولیه تحقق این رؤیا را هم در کارگاهی خانگی و در حریم عاشقانه زندگی مشترک با عاطفه، برمی‌دارد اما این مسیری نیست که بدون چالش بتواند به مقصد برسد...» اما نکته اینجاست که فارغ از این ادعا، در متن اثر، هیچ‌کدام از این موارد مابه ازای سینمایی و روایی ندارد. نه آن کارکردی که برای «عطر» فرض شده و نه آن چالش‌هایی که برای «ادامه درام» یادآوری شده و نه البته پیوست و امتزاجی که بنا بوده میان «آن ایده» و «این روند» شکل بگیرد!
موارد دیگری که می‌توان در نقد فرم و اجرای اثر بدان اشاره کرد از جمله انتخاب نادرست بازیگران بخصوص زوج اصلی که هیچ مطابقت و موانست‌هارمونیکی 
با هم ندارند و نیز ریتم کند و کشدار فیلم در پرده اول و میانی، عدم رعایت نسبت درست و استاندارد در روحیات بازیگر اصلی در باب شغل عطرسازی بخصوص در تغیری که ابتدای فیلم با اثنای آن دارد و اصلا به هم نمی‌خورد، ایرادهای فاحش خرده پیرنگ‌ها و عدم تناسب نقش‌آفرینی و تداخل داستانک‌ها و بازیگرهای فرعی، و از همه مهم‌تر فقدان جذابیت پیوسته در روایت. به این معنا که ایده اصلی اصلا به درستی و تمامی، با قصه و آدمهایش، چفت نشده و به اصطلاح ساده و رسا، نمی‌تواند مخاطب را درگیر کند و برانگیزد.
همه اینها در کنار لحن معیوب فیلم نسبت به فهم مقوله «تردید» و تشتت و آشفتگی‌اش نسبت به ایده «عطر» و البته چندپارگی فیلمنامه در ساخت کنشمندی و باورپذیری وقایع و آدمها، فیلم را به اثری از دست رفته مبدل کرده. در نظر بگیرید حجم بالا و غیرعادی وقایعی که برای شخصیت‌های اصلی در پرده اول و دوم رخ می‌دهد که به کل جعلی و خارج از استاندارد قوه همراهی مخاطب است!
از ثبت اختراع معطر کاراکتر اصلی تا پخش فیلمها با ویدیو پرجکشن، از مقوله تولد فرزند تا تقابل‌های خرده روایی در فرعیات قصه، از ضبط ویدیوهای موبایلی تا رها شدن بی‌در و پیکر آدمها و قصه‌هایشان در فیلم، همگی نمودار ریتم و روندی است که فیلم عطرآلود را آلوده به عدم تجانس قصه و ایده و روایت و اجرا کرده و نهایتا چیزی را روی پرده تحویل مخاطب می‌دهد که نه تنها همراهی او را برنمی انگیزد بلکه از ابتدائی‌ترین اصول زیبایی شناسی هنری و الزامات روایی تهی است!
و قاعدتا بدیهی است که در چنین فضا و با چنین روندی باید هم که با افزودن بر غلظت گل درشت ابزار و ادوات تخیلی و تصویرسازی‌های کامپیوتری و نمادپردازی و آب و لعابهای خارج از کادر! تلاش کرد تا هرجوری شده ذهن مخاطب پر شود از چیزهایی که هرچه هست سینما و قصه و فرم نیست! چیزهایی که به قول عنوان درست و به‌جای فیلم «آلوده» است به شبه عطر و نه حقیقتا معطر و روح افزا!