kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۲۱۶
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۳
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

استیلای اطلاعات و مهار روانی جوامع

 

عزیزالله محمدی(امتدادجو)
بیش از یک سال است که از آغاز عملیات تاریخی و سرنوشت ساز طوفان الاقصی در غزه می‌گذرد و نتایج شگفت انگیز مثبت و منفی زیادی حاصل این عملیات بوده -که بازنمایی چهره واقعی و متوحش رژیم صهیونیستی و سر سپردگی دولت‌های غربی و بعضی از کشورهای مرتجع عربی به این رژیم به صورت عریان و آشکار نزد افکار عمومی یکی از این نتایج است- و افکار عمومی جهان از همان روزهای آغازین، ارتکاب متوحشانه، جنایت‌آمیز و نسل کشی رژیم صهیونیستی در پاسخ به این عملیات را که بدون توجه به علل شکل گیری آن، تاکنون قریب به پنجاه هزار نفر از مردم مظلوم را به خاک و خون کشیده محکوم کردند و به طور خودجوش به خروش در آمدند و در کشورهای خود از جمله اروپا و حتی در آمریکا دست به تظاهرات گسترده و پویش‌های مختلف از جمله در دانشگاه‌ها زدند که اگر «سرکوب»، «تهدید»، «تطمیع»، «انحراف» و «مهار» از سوی دولت‌ها صورت نمی‌گرفت؛‌ای بسا که شاهد واکنش‌های متفاوت و گسترده تری نیز بودیم که تاکنون منجر به اتمام عمر منحوس رژیم صهیونیستی شده بود؛ اما جای صد نه، بلکه هزاران بار تاسف است که حامیان به اصطلاح حقوق بشر، همان صادر کنندگان انواع سلاح‌های متعارف و غیر متعارف و کشتار جمعی و سنگین برای کشتار مردم بی‌دفاع و بی‌پناه غزه و لبنان به اسرائیل هستند و مقابل دوربین‌ها نیز ژست صلح‌طلبی و حقوق بشری می‌گیرند.
در خلال جنگ 2003 آمریکا با عراق که تحت عنوان «آزاد سازی عراق» به جهان معرفی شد؛ سرهنگ کِنت آلارد در مقاله‌ای نوشت: از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به عنوان جنگی یاد خواهد شد که در آن اطلاعات کاملا به عنوان یک سلاح جنگی مورد استفاده قرار گرفت.
واقعیت همین بود؛ به جز در نظرگرفتن بعد فرهنگی و تاثیر مذهب بر جامعه سنتی مثل عراق که با شیوه شیخین طوایف و عشیره‌ای مدیریت می‌شود و اساسا با حکم و فتوا بیشتر سازگاری دارد، مابقی محاسبات آمریکا جهت در اختیار قرار گرفتن حاکمیت عراق درست بود و توانست با تسلط اطلاعاتی، جامعه چند لایه عراق را لااقل برای مقطعی که حتی از جانب خود رئیس دولت هم گمارد در اختیار بگیرد و در همان زمان کوتاه حاکمیت فرد آمریکایی بر عراق، چنان ساختاری ایجاد شد که قطعا اثرات آن به این زودی‌ها پاک نخواهد شد و فرصت مناسبی هم بود تا مضاف 
بر اطلاعات سابق، ظرفیت‌ها و کانال‌های کسب اطلاعات -بیش از پیش برای پیشبرد دکترین نظامی و سیاسی آمریکا- یا تقویت شوند و یا در صورت عدم موجودیت هویت قانونی و موجودیت پیدا کنند.
کنت آلارد، با اشاره به داستانی آشنا درخصوص شیوه عملکرد آمریکا در جنگ عراق، نوع 
دست یابی به اطلاعات و شیوه طراحی‌های نظامی را به بینشی خاص نزد رؤسای ستاد مشترک آمریکا در دهه 90 ارجاع می‌دهد که طبق این بینش، جنگ‌های آینده و قابلیت اجرائی و نتایج شکست و پیروزی در آنها را منوط به «استیلای اطلاعات» می‌داند.
در این بینش شکل گرفته نزد رؤسای ستاد مشترک آمریکا، سیستم‌های C4ISR(فرماندهی، کنترل، ارتباطات، کامپیوترها، هوش، نظارت، و اکتشاف)سَبکی آوانگارد(پیشرو) از جنگ آمریکایی هستند که در آن به شدت قدرت طراحی و اجرا با ظرفیت‌های درونی منطبق است و در همه ابعاد، استیلای اطلاعات شکل عینی و میدانی پیدا می‌کند.
بر مبنای نظریه کارشناسان نظامی جهان و کارشناسان رسانه و اطلاعات«استیلای اطلاعات» مسئله‌ای نبوده و نیست که با رویای یک رئیس‌جمهور دوره‌ای در کاخ سفید و یا حتی با مبلغان پروژه آمریکای جدید آغاز و به پایان برسد؛ بلکه این موضوع عینیت و حقیقت خط فکری و دکترین نظامی آمریکا است که بعد از آن مقطع زمانی به صورت ثابت تعین و تعریف شده.
اگر بخواهیم مفهوم استیلا را با درک آمریکایی و یا بریتانیایی بسنجیم به طور قطع به نکته بسیار مهمی در درک راهبردهای تبلیغات خاص آنها خواهیم رسید که در کلان سیاست یعنی« سیطره در یک پهنه گسترده»و به عنوان عنصر اساسی در راستای کسب نتایج مطلوب شناخته می‌شود. 
باز تعریف سیطره در یک پهنه گسترده با وجه بخشیدن به (تحرک، تبلیغات و نقش رسانه‌ها) در جامعه سرمایه‌داری که اساسا با یک نگاه مرتبط دیگر از زاویه مقابل به «مهار کامل تبلیغات» می‌رسد؛ سعی دارد قدرت اطلاعات و شیوه‌های استفاده از آن را در موقعیت‌های مختلف مورد واکاوای قرار دهد که کنترل و مهار افکار عمومی بخشی از آن در هر شرایطی است. 
ذیل فصل اول کتاب«جنگ.رسانه‌ها و تبلیغات» که به اهتمام مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران و به کوشش دکتر یحیی کمالی پور تدوین و منتشر شده است درخصوص استیلای اطلاعات و فلسفه مهار کامل تبلیغات چنین ذکر شده که« استیلای اطلاعات، درباره موفقیت تبلیغات در معنای کلمه که همه با آن آشنا هستیم؛ نیست! لذا تنها درباره عباراتی چون تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها، یا به عنوان حقیقت نخستین قربانی، فریب رسانه‌ای، کنترل افکار یا حتی جنگ اطلاعات نیست؛ بلکه! اگر دقیق‌تر به مسئله بنگریم، خواهیم دید که اگر چه در ظاهر راجع به این مسائل است، اما هیچ یک از این عبارات نمی‌تواند به طور کامل مفهوم منسجم و نظام یافته رسانه و ارتباط را که عبارت استیلای اطلاعات در خود را دارد بیان کند.
 همان‌گونه که در یادداشت هفته گذشته به صورت اجمالی اشاره شد؛ جنگ‌های نظامی امروز بدون پیوست رسانه‌ای فارغ از هر نتیجه میدانی محکوم به شکست در نزد افکار عمومی است و اینک توضیح مضاعف و مسلم است که جهت القاء برتری در میدان نظامی به افکار عمومی به همان میزان که توان نظامی در همه ابعاد تجهیزاتی و دانش و توان رزم نیروی انسانی شرط است؛ دانش رسانه‌ای نیز قطعا مورد نیاز می‌باشد و اگر استیلای اطلاعات را با وجه سنتی آن ببینیم خواهیم دید که دو عنصر شاکله اصلی آن هستند. اول«انسجام تبلیغات و عملیات‌های روان شناختی به صورت مفهوم گسترده و وسیع و مفهومی» و سپس «جنگ اطلاعات به صورت هسته راهبرد نظامی» که به طور قطع باید مورد توجه طراحان جنگ باشد.
منظور از مفهوم سنتی استیلای اطلاعات، مواردی همچون تبلیغات، ساخت و ایجاد پیام و توزیع آن از طریق رسانه‌های حکومتی یا رسانه‌های خبری مستقل است که از مفاهیم جاری فراتر و گسترده‌تر هستند و همه جوانب روحی و روانی افکار عمومی را سنجیده و بر اساس نیاز و ذائقه به سمت تولید خبر و محتوا و اطلاعات حرکت کرده‌اند و به اصطلاح خیلی نظامی «آرایش اطلاعات» اتخاذ کردند. جان اسپلار نماینده پارلمانی انگلیس در دوران بین دو جنگ عراق با ائتلاف آمریکایی سال 2000 در میان سایر نمایندگان پارلمان گفت: ما در آینده به طور فزاینده‌ای وابسته به استیلای اطلاعات خواهیم شد، نه اینکه تنها متکی بر برتری عددی در توان جنگی باشیم.
در همان زمان نظریه‌های دولت‌های ائتلاف به ویژه انگلیس و آمریکا بر این مبنا بود که در منازعات و اختلافات آینده حفظ استیلای اخلاقی علاوه‌بر استیلای اطلاعاتی به اندازه حفاظت فیزیکی مهم خواهد بود. و استیلای اخلاقی همان قضاوت افکار عمومی است که با تبلیغات و 
خبر سازی باید مهار و کنترل و هدایت شود.
و حالا بازگردیم به ابتدای سخن و آنچه در عرصه رسانه و میدان نبرد جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی شکل گرفته و با وجود اینکه افکار عمومی جهانی به دلیل توحش بی‌پایان و نسل کشی 
مردم غزه و لبنان جریحه دار است؛ اما متاسفانه به عارضه «عادت» دچار شده و دیگر خبری از آن حساسیت‌های اولیه و واکنش‌های آتشین در جهان-به هر دلیلی که یا ناشی از تهدیدات است یا تبلیغات و انحرافات دیگر- به آن میزان ابتدائی نیست؛ و مسلم است که استیلای اطلاعات همسو و موازی با میدان نبرد در جهان توسط بنگاههای رسانه‌ای چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ فرهنگی و سیاسی در حال رخ‌نمایی هست و ارزش‌های انسانی را تحت‌الشعاع قرار داده تا سمت دیگر نبرد به آسودگی کار خودش را انجام بدهد.
استیلای اطلاعات و مفهوم کنترل و مهار انواع اطلاعات رسانه‌ای و یا نظامی و... در طبقات تعین شده امنیتی در نهایت موجبات «سلطه بر شرایط» را رقم می‌زند که امروز در جهان با خوابی که وجدانها دچار آن شده‌اند علی الخصوص در نزد سران کشورهای منطقه شاهد بر آن هستیم و جبهه مقاومت نه تنها در زمین کارزار به شدت در حال نبرد است؛ بلکه سنگین‌تر از آن در زیر بمب باران و هجمه‌های ناجوانمردانه رسانه‌ای نیز قرار دارد که آگاهی بخشی عمومی و پاسخ منطقی به همه شبهات وارد شده می‌تواند بخشی از حمله‌ها را خنثی کند.(در ادامه به «استیلای اطلاعات» بیشتر خواهیم پرداخت)
منابع: 
-کتاب جنگ. رسانه‌ها و تبلیغات. یحیی کمالی‌پور
- نشریهJoint Vision 2020
- تکنیکهای عملیات روانی و شیوه‌های مقابله رضا جنیدی