طوفان الاقصی و ترسیم چهره جدید منطقه-بخش دوم
عبور رژیم نامشروع صهیونیستی از همه خطوط قرمز
تحلیل صحیح صحنه جنگ حاضر بین رژیم جعلی صهیونیستی و محور مقاومت، شاید اهمیت کمتری از خود جنگ و تحولات میدانی مربوط به آن نداشته باشد. این مسئله، وقتی به شرایط رژیم صهیونیستی در سیاست داخلی گره میخورد، اهمیت بیشتری خواهد یافت. آرون دیوید میلر مذاکرهکننده آمریکایی پیشین در امور غرب آسیا و از اعضای ارشد اندیشکده کارنگی در همین زمینه به نشریه پولیتیکو گفته است: «نتانیاهو نمونه وحشتناکی از رهبری است که بقای سیاسی خود را با تصوری که از منافع کشور دارد، درهم تنیده است. این ترکیب وحشتناکی است و منجر به تصمیمگیریهای بهمراتب بدتر میشود.» اواخر شهریورماه سال جاری، اندیشکده «ریسپانسیبل استیت کرفت» طی یادداشتی به قلم «دانیل دیویس» از مقامات نظامی آمریکا مینویسد: «نتانیاهو زمانی که چاقوی جراحی ابزار مناسبی بود، از پتک استفاده کرد و اکنون همه بهای آن را میپردازند.»
وی میافزاید: «با نزدیک شدن به سالگرد جنگ، نتانیاهو ممکن است به جای ایجاد راهی برای آتشبس، خود مانع صلح باشد. من نوامبر سال گذشته در CNN استدلال کردم که نتانیاهو از قدرت نظامی برای تعقیب هدفی سیاسی استفاده میکند که نمیتواند موفقیتآمیز باشد: حذف کامل حماس. دلیل آن نیز ساده است: نمیتوان یک ایده را با بمب و گلوله کشت! من از نزدیک در عراق و افغانستان مشاهده کردم که چگونه عملیات نظامی ایالات متحده که «به طور ناخواسته» باعث کشته شدن شهروندان بیگناه افغان و عراقی شد، دشمنان بیشتری را برای ما ایجاد میکرد. در حال حاضر نیز تعداد انسانهایی که مایلاند علیه اسرائیل اسلحه به دست بگیرند احتمالاً چندین برابر بیشتر از نیروهای حماس در هفتم اکتبر 2023 است! ما احتمالاً تا سالهای آینده نخواهیم دانست که چقدر خسارت به اسرائیل وارد شده است؛ اما قبل از اینکه آسیب بیشتری وارد شود و قبل از اینکه استراتژی «پتک» نتانیاهو نتایج بدتری را به همراه داشته باشد، واشنگتن باید خواستار تغییر مسیر و تلاشی واقعی برای یافتن آتشبس باشد یا مایل باشد از اهرمهایی مانند تحریم تسلیحاتی استفاده کند.»
اسرائیل از دام نتانیاهو خلاص میشود؟
رصد سایر نشریات و اندیشکدههای غربی و آمریکایی طی یک سال گذشته نیز نشان میدهد رویه انتقاد از راهبرد جنگی دولت نتانیاهو در سطح نخبگان سیاسی غرب، بسیار پررنگ است و بخش مهمی از آنها معتقدند نتانیاهو سرگرم اجرای یک دوئل خطرناک بین سرنوشت سیاسی خود و آینده اسرائیل است. بخش مهمی از جمعیت اشغالگران ساکن در سرزمینهای رژیم جعلی نیز طرفدار چنین تحلیلی از رفتارهای نخستوزیر جنایتکار خود هستند و چند ماه است که با برگزاری تظاهرات اعتراضی در سطح وسیع، خواستار کنارهگیری وی از قدرت هستند. بر این اساس، تحلیل رفتار دولت نتانیاهو در میدان جنگ فارغ از این فاکتورها، نمیتواند چندان عقلانی باشد. با این مقدمه، مرور اهداف اعلامی نتانیاهو در ابتدای جنگ برای تحلیل شرایط کنونی میدان مفید خواهد بود: از میان برداشتن حماس، آزادسازی اسرای اسرائیل و تغییر وضع اداری غزه و به عبارتی خارج کردن اداره امور غزه از دست حماس، سه هدف اعلامی نتانیاهو در ابتدای جنگ علیه غزه بود.
اهدافی که حالا یک سال پس از آغاز جنگ هیچکدام به نتیجه نرسیدهاند. در این فضا، روشن است که دولت نتانیاهو بخواهد ترور فرماندهان گروههای مقاومت و تداوم سیاست نسلکشی در غزه و بمباران مناطق مسکونی در لبنان را به عنوان دستاورد به خورد جامعه اشغالگران ساکن در اسرائیل بدهد. اینها اما واقعیات میدان را تغییر نخواهد داد و واقعیت این است که نتانیاهو و دولتش در رسیدن به اهداف اعلامی خود در روز نخست جنگ کاملاً شکست خوردهاند.
علیاصغر زارعی، کارشناس مسائل منطقه غرب آسیا در همین زمینه به گزارشگر کیهان میگوید: «باید گفت که رژیم جعلی صهیونیستی سابقه دیرینهای در انجام اینگونه ترورها و اقدامات بسیار وحشیانه داشته است. از آغاز شکلگیری این رژیم منحوس تاکنون ما شاهد اینگونه اقدامات در ابعاد مختلف بودهایم و فضائی که امروز در منطقه حاکم است، میراثی از زمان تأسیس این رژیم است و 75 سال عمر این رژیم، هیچ وقت خالی از این اتفاقات نبوده است. جنایاتی که در قانا، دیر یاسین و... رخ داده و ترورهایی که از چهرههایی مثل شهید سیدعباس موسوی، شهید یحیی عیاش، شیخ احمد یاسین شروع شده و با بسیاری از چهرههایی که در گذشته به شهادت رسیدند، ادامه یافته است، نشان میدهد ذات این رژیم از اول اساسا با چنین رویکردی عجین شده و بر همین اساس تداوم حیات داده است.»
جنگ ما جنگ با احمقهاست!
زارعی با بیان اینکه در تمام این مدت حامیان این رژیم از جنایات آن حمایت کردهاند و بهنوعی میشود گفت رژیم پادگانی است که فرماندهی و قرارگاه اصلی آن در کاخ سفید، لندن، برلین و پاریس است، میافزاید: «رژیم به طور مداوم در این مدت از آنجا هدایت، تسلیح و تجهیز شده و الان هم تمام هزینههایی را که دارد انجام میدهد برای آنها فاکتور میکند. پس نمای کلی وضعیت این است و به مدت چند دهه همین بوده و تداوم داشته است.»
زارعی با بیان این سؤال که رهاورد این چند دهه نسلکشی و ترور چه بوده است، میافزاید: «آنها روزگاری با رؤیای تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات جنایت میکردند، ولی بعدها مجبور شدند دور همان منطقه محدود تحت اشغال خود را با دیوارهای بتنی هوشمند مسدود کنند. این در حالی است که طوفان الاقصی نشان داد حتی این دیوارها برای رژیم امنیت نمیآورد.»
این کارشناس مسائل منطقه میافزاید: «رژیم صهیونیستی یک رژیم بیهویت است و اکنون در شرایط سختی قرار دارد. سیدالشهدای مقاومت جناب سید حسن نصرالله سخن درستی گفت و فرمودند که این جنگ، جنگ ما با احمقها است. سران رژیم واقعاً احمق هستند و مسائل را معکوس تجزیه و تحلیل میکنند. آنها خود را در شرایطی قرار دادهاند که راه بازگشتی از آن وجود ندارد.»
وی با بیان اینکه آمار تلفات و زخمیهای نظامیان رژیم جعلی، از آغاز حمله زمینی به لبنان، بهشدت بالا رفته و تعداد تانکهایی که از دست دادهاند بهشدت افزایش داشته است، میافزاید: «این در حالی است که تقریباً هیچ پیشروی قابلتوجهی در داخل خاک لبنان نداشتهاند. این در حالی است که شدت و تعداد حملات حزبالله پس از شهادت سید حسن نصرالله افزایش داشته و اوج جدیدی را ثبت میکند. افزایش برد و تخریب موشکها و استفاده از ظرفیتهای جدیدی که تاکنون استفاده نشده است، همه اینها دال بر این است که شهادت رهبران و فرماندهان بزرگ جبهه مقاومت، معادله را به سود رژیم صهیونیستی تغییر نخواهد داد و اتفاقاً مشکلات او برای تداوم حیات ننگینش را افزایش خواهد داد. بر اساس تجربهای که پس از شهادت سید حسن نصرالله در لبنان داشتیم، روند تحولات غزه نیز پس از شهادت شهید سنوار به سمت تصاعد تنش و افزایش هجوم مقاومت به نیروهای رژیم جعلی پیش خواهد رفت.»
دشمن به دنبال نجات از جنگ فرسایشی
کلیت جبهه دشمن- فارغ از نتانیاهو و دولتش- اما صحنه تحولات میدانی جنگ را چگونه میبیند؟ برای پاسخ به این سؤال با ما همراه باشید. طی روزهای گذشته، اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا در بولتنی نظرات متخصصین حوزه غرب آسیا و رژیم را در مورد تحولات بعد از شهید مجاهد، یحیی سنوار را بررسی و منتشر کرده است. دنی سیترینوویچ افسر سابق امان (اطلاعات نظامی صهیونیستها)، متخصص ایران و تحلیلگر ارشد این اندیشکده آمریکایی در همین زمینه مینویسد: «ارتش اسرائیل توانست سنوار را در نوار غزه حذف کند. اما به همان اندازه که این رویداد مهم است، اگر سیاست فعلی دولت اسرائیل تغییر نکند، مشکلات راهبردی اسرائیل را هم حل نخواهد کرد. به جرات میتوان گفت که حتی پس از سنوار، سازمان حماس فرو نخواهد پاشید. بنابراین جنگ بدون هیچ راهحل سیاسی در افق ادامه خواهد یافت. اگر اسرائیل به راهبرد کنونی خود برای حفظ بخشهایی از غزه و شاید شهرکسازی در آنجا ادامه دهد (مثل نظر و فکر برخی از وزرا) با وجود اهمیت حذف سینوار، هیچ تغییر چشمگیری در آینده نزدیک رخ نخواهد داد و جنگ بدون هیچ پایانی ادامه خواهد داشت.»
اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) نیز اخیراً در همین زمینه مینویسد: «حذف یحیی سنوار، بسته شدن نمادین یک دایره و فرصتی برای ابتکاری است که میتواند ما را از رکود به پیروزی استراتژیک برساند! اسرائیل باید تنها توافق ممکن را رهبری کند: پایان دادن به جنگ در غزه در ازای بازگشت همه گروگانها، چه زنده و چه مرده.» چنین تحلیلهایی اولاً ثابت میکند عقلای دشمن، هیچ تصویر و تصور روشنی از پیروزی اسرائیل در میدان جنگ ندارند و ثانیاً بهشدت خواهان پایان جنگ فرسایشی و نقد کردن نتایج ترورها در میز مذاکره هستند. تحولات میدانی اما خلاف این خواسته آنها پیش رفته و جنگ به سمت تشدید تنشها پیشروی میکند. در همین راستا، اتاق عملیات حزبالله اخیراً با صدور اطلاعیهای، ضمن تشریح وضعیت نبرد با نظامیان رژیم صهیونیستی اعلام کرد که فعالیت یگانهای زمینی، موشکی، هوائی و پدافند هوائی ادامه دارد و جنگ وارد مرحله جدیدی شده است. اعلام حزبالله در ورود به مرحله جدید جنگ، در حالی است که تشدید تنشها در جبهه یمن، عراق و غزه نیز بعضاً رسماً اعلام شده یا قریبالوقوع خواهد بود.
مهر پایان ایران بر دفتر عمر منحوس رژیم
این در حالی است که حماقت رژیم در هرگونه تعرض احتمالی به خاک مقدس ایران عزیز و پیامد آن، اجرای وعده صادق 3 میتواند به طور کلی معادلات صحنه نبرد را دگرگون کرده، رژیم جعلی و خونخوار را به پرتگاه شکست و نابودی نهائی نزدیکتر کند. از سویی، عقلای جبهه دشمن هم که به دنبال نجات رژیم از جنگ فرسایشی و عقد سریع یک توافق برای تبادل اسرای اشغالگر هستند، در تحلیل خود این واقعیت را در نظر نمیگیرند که یک طرف هرگونه توافقی، طبعا گروه مقاومت حماس است و بدیهی است که حماس پس از هزینههای سنگینی که ملت فلسطین در این راه داده است، با تقدیم یکطرفه خواستههای نتانیاهو در متن توافق مدنظر، رژیم را از جنگ فرسایشی که درگیر آن شده، نجات نخواهد داد. از آن سو، به اذعان رسانههای رژیم، اکثریت قریب به اتفاق اشغالگران ساکن در اسرائیل، بازگشت گروگانها را مهمترین هدف جنگ میدانند. هدفی که پس از یک سال محقق نشده است. مجموعه این واقعیات ما را به این نتیجه میرساند که تحلیل جان مرشایمر اندیشمند برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو از روند جنگ، بسیار به واقعیت نزدیک است. مرشایمر گفته است: «اسرائیلیها در دردسر بدی افتادهاند و در واکنش به این مشکلات (به جای حل مسائل) دردسرهای بیشتری برای خود ایجاد میکنند. من فکر میکنم که در صورت تشدید تنش اسرائیل حسابی ضربه خواهد خورد. من گاهی با خود میگویم که اسرائیلیها با خود چه فکر کردند؟ چرا آنها علاقهمند هستند که وارد چنین مسیری شوند. از نظر راهبردی اصلاً با عقل جور در نمیآید!»