گذری بر مواضع حضرت امام خمینی(ره) علیه رژیم جعلی اسرائیل
مبارزهای جاری در رگهای انقلاب
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... قبلاً هم تذکر دادهام که دولت غاصب اسرائیل، با هدفهایی که دارد، برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیم دارد و خوف آن است که اگر مسلمین به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و جلوگیری از آنها امکانپذیر نشود. و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است، لازم است بر دول اسلامی- بخصوص- و بر سایر مسلمین- عموماً- که دفع این مادۀ فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند. و جایز است از محل زکات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند. از خداوند تعالی مسئلت مینماید که موجب تنبه و بیداری مسلمین را فراهم فرماید و دفع شرّ اعدای اسلام را از بلاد مسلمین بفرماید.»1
این جملات فتوای تاریخی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه در اختصاص سهم وجوهات شرعی به مبارزه علیه اسرائیل است که در اوت ۱۹۶۸ (شهریور 1347) در پاسخ نامه طیفی از فدائیان فلسطین به ایشان و سؤال درخصوص مصرف حقوق شرعیه از قبیل زکات و غیره برای تهیه سلاح انتشار یافت.
اگرچه حضرت امام از همان نخستین اعلامیهای که در آغاز نهضت اسلامی خویش و در مهرماه 1341 صادر کردند بر مبارزه با خطر نفوذ صهیونیسم در ارکان فرهنگی و اقتصادی و نابودی استقلال مملکت تاکید داشته و آن را به کرّات مورد اشاره قرار دادند.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار سران و کارگزاران جمهوری اسلامی با تأکید بر این مسئله فرمودند:
«... امام بزرگوار ما، حقیقت مسئله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال ۱۳۴۱ آن وقتی که هنوز در ایران مسئله فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود که در مقابل سلطه اسرائیل باید همه احساس خطر کنند؛ همه باید بایستند و مقابله کنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یکی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود...»2
مگر شاه اسرائیلی بود؟!
تاکید حضرت امام بر مبارزه با اسرائیل و گوشزد کردن خطر صهیونیسم آنچنان بود که وقتی در محرم سال 1342، گروهی از روحانیون و طلاب را مامور سخنرانی در شهرهای مختلف کرده تا پیام نهضت اسلامی را به اقصی نقاط ایران ببرند، یکی از مسائلی که بازگویی آن را به خطبا و طلاب در ماه محرم موکّد نمودند، تبیین و تشریح دشمنی اسرائیل با اسلام و مسلمین بود.
ایشان در همان زمان و در پاسخ به نامه علمای یزد نوشتند:
«... من از فشارهایی که بر آنها وارد میشود مطلع و متأسفم. من به آنها برای نجات اسلام و ایران دست برادری میدهم. من میدانم قلب آنها از تسلیم در مقابل اسرائیل مضطرب است و راضی نمیشوند ایران در زیر چکمۀ یهود پایمال شود. من به سران ممالک اسلامی و دوَل عربی و غیر عربی اعلام میکنم: علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب، با دولَ اسلامی برادر است و در منافع و مضار دوشادوش آنهاست؛ و از پیمان با اسرائیل، دشمن اسلام و دشمن ایران، متنفر و منزجر است. اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم. بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند...»3
همچنین در پاسخ به نامه علمای همدان و ابراز نگرانی از برخی اقدامات و فشارهای رژیم پهلوی علیه حوزه علمیه و موضوعات دینی در جوابیهای بلند، صراحتاً از خطری بزرگ نام بردند و ریشه این اتفاقات را برنامه اسرائیل و عمال آن مثل فرقه بهائیت معرفی کردند. ایشان در بخش پایانی آن نامه نوشتند:
«... خطر اسرائیل و عمال ننگین آن، اسلام و ایران را تهدید به زوال میکند. من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی، قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند و از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. روحالله الموسوی الخمینی.»
از همین روی بود که وقتی ساواک از روحانیونی که برای محرم سال 42 عازم شهرهای مختلف بودند تعهد میگرفت، از جمله موارد تعهد این بود که از خطر اسرائیل سخنی بر زبان نیاورند! این تعهدنامه آنچنان رسواییآور بود که امام در سخنرانی تاریخی خود در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه گفتند:
«... اطلاع دادند كه بعضى از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنيت، گفتهاند: شما با سه موضوع كار نداشته باشيد، پس از آن هرچه خواستيد بگوييد. يكى اينكه با شاه كارى نداشته باشيد و از او حرف نزنيد، يكى هم اين كه با اسرائيل كار نداشته باشيد و ديگرى هم اين كه شما نگوييد دين در خطر است. اگر ما اين سه مطلب اساسى را كنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم. ما هر گرفتارى را كه داريم مربوط به اين سه مطلب است. تمام گرفتارىهاى ما از اينهاست. مىگويند: از شاه و اسرائيل حرف نزنيد، رابطه بين شاه و اسرائيل چيست؟ مگر شاه اسرائيلى است؟!»
پس از خلاصی از حبس و حصر
حضرت امام را با همین سخنرانی در سحرگاه 15 خرداد 1342 شبانه از قم ربوده و به زندانهای شاه منتقل کردند. همان روزی که مردم به خیابانها ریختند و برای آزادی قائد عظیمالشأن خویش در قم و تهران و ورامین و اصفهان و شیراز و... تظاهرات کردند و توسط مسلسلها و تانکهای آمریکایی و اسرائیلی رژیم شاه، به گلوله بسته شده و در سالهای آغازین نهضت امام، هزاران شهید تقدیم راه اسلام و انقلاب نمودند.
امام پس از حدود 10 ماه حبس و حصر، از چنگ مزدوران شاه و آمریکا خلاص شدند و در همان اولین سخنرانی خویش به تاریخ 18 فروردین 1343 مجددا به صهیونیسم و اسرائیل و عوامل آن درون حکومت پهلوی پرداختند و فرمودند:
«... تأسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمال اسرائيل است بر بسيار از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصاديات آن به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائيل با دول اسلامي در حال جنگ است و دولت ايران با کمال دوستي با او رفتار ميکند و همه نحو وسائل تبليغ و ورود کالاهاي آن را فراهم ميسازد... اشخاص متدين را به جرم آنکه در عاشورا دسته راه انداختهاند و شعار ضد اسرائيل با خود داشتهاند به حبس و زجر و شکنجه کشيدند... من به جميع دول اسلام و مسلمين جهان در هر جا هستند اعلام ميکنم که ملت عزيز شيعه از اسرائيل و عمال اسرائيل متنفرند و از دولتهايي که با اسرائيل سازش ميکنند، متنفر و منزجرند. اين ملت ايران نيست که با اسرائيل منفور در حال سازش است، ملت ايران از اين گناه بزرگ بري است، اين دولتها هستند که به هيچ وجه مورد تأييد ملت نيستند».
در پيام ماه محرم سال 1343، امام به مناسبت سالگرد قیام پانزده خرداد از تحتالحمايگى ايران در برابر اسرائيل به عنوان ننگی براى مملكت كهنسالى مثل ايران ياد کرده و خواستار وحدت مسلمين براى مقابله با اسرائيل شدند. همچنین در بخشى از اعلامیهای که در مخالفت با كاپيتولاسيون
در 4 آبان همان سال صادر کردند و منجر به تبعید ایشان گردید، به آمريكا و اسرائيل به عنوان دو همدست در آوارگى ملت مظلوم فلسطين اشاره نموده و از سلطه آنها بر بازار ايران ابراز تأسّف کردند.
سالهای بعد از تبعید
حضرت امام در تمامی سالهای تبعید و در تمامی سخنرانیها و اعلامیهها و جلساتی که داشتند، از اسرائیل و صهیونیسم به عنوان دشمنان دیرین اسلام و ایران یاد کردند و مبارزه و قطع ید آنها و حمایت از ملت مظلوم فلسطین را جزئی جداییناپذیر از نهضت اسلامی مردم ایران به شمار آوردند.
از جمله در:
تکلیف فلسطین در دیدار علمای اسلام (۱۳۴۴)، گفت وگو با نماینده جنبش فتح (۱۳۴۷)، پیام به حجاج در ذکر مسئله فلسطین (۱۳۴۹)، پیام به ملت و تبیین مسئله فلسطین (۱۳۵۱)، آغاز ماه رمضان و پیام به مسلمانان درخصوص فلسطین (۱۳۵۱)، پیام به دانشجویان مسلمان مقیم کانادا و آمریکا (۱۳۵۱)، پیام به سران عربی در پی جنگ اکتبر ۱۹۷۳(۱۳۵۲)، پیام به امت اسلامی در پی جنگ اکتبر ۱۹۷۳(۱۳۵۲)، اعلام موضع ضد رژیم پهلوی در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در نامه به یاسر عرفات (۱۳۵۶)، سرزنش سران اسلامی درخصوص جنگ جنوب لبنان (فروردین ۵۷)، نامه به یاسر عرفات و اعلام حمایت از فلسطین (شهریور ۵۷)4
فیالمثل ایشان در اعلامیه مورخ ۱۸ خرداد 1346 خطاب به ملل و دول اسلامی بهمناسبت جنگ ۱۹۶۷ اعراب و اسرائیل نوشتند:
«... اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد کشورهای اسلامی نموده است و بر دولتها و ملتهای اسلام، قلع و قمع آن لازم است. کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالف با اسلام است...»5
یا در پیامی به دول و ملل اسلامی به مناسبت جنگ رمضان اعراب و اسرائیل در تاریخ ۱۶/۸/۱۳۵۲ نوشتند:
«... دولتهای ممالک نفتخیز اسلامی لازم است از نفت و دیگر امکاناتی که در اختیار دارند، به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده کرده، از فروش نفت به آن دولتهایی که به اسرائیل کمک میکنند خودداری ورزند.»
و طرفه آنکه امروز برخی که عنوان خود را استاد دانشگاه و مورخ و کارشناس تاریخ گذاردهاند، جاهلانه یا عامدانه مدعی میشوند که ضدیت با اسرائیل و آمریکا در نهضت امام خمینی و هواداران ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده و قبل از آن نشانی از مبارزه با اسرائیل و صهیونیسم نبود!
آیا جا ندارد اینگونه افراد بیسواد نه تنها از منصب استادی دانشگاه خلع شده بلکه به نشستن بر نیمکت کلاسهای نهضت سوادآموزی موظف گردند؟!!
_________________________________
1- صحیفه امام- جلد ۱- صفحات۱۴۵-۱۴۴ 2- فرمایشات رهبری در دیدار کارگزاران نظام- 9 خرداد 1381 3- صحیفه امام – جلد ۱- صفحات ۴۸-۴۷ 4- محسن فائضی- فلسطین همیشه برای امام مسئله بود – وبسایت KHAMENEI.IR 5- صحیفه نور- جلد ۱- صفحه ۱۳۹