kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۴۷۸۶
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۰

رابطه تقوا و خشم 

 
 
منصور حسینی
حقیقت غضب در انسان
غضب یا خشم حالتی نفسانی از حالات انسانی همانند شهوت است؛ زیرا از نظر آموزه‌های قرآن، نفس دارای همه چیزهایی است که انسان برای قرارگیری در مقام خلافت الهی بدان نیاز دارد. پس همان‌گونه که نیاز به قوه جاذبه دارد تا هر آنچه برای بقا لازم است به دست آورد، همچنین نیازمند قوه دافعه است تا هرچه بقای او را تهدید می‌کند، دفع کند. در فرهنگ عمومی از جاذبه به عنوان شهوت و از دافعه به عنوان غضب یاد می‌شود.
البته غضب در انسان هرگز به شکل کنش ابتدائی به نمایش در نمی‌آید، بلکه همواره در قالب و شکل واکنش در برابر کنش‌، ظهور و بروز می‌کند؛ یعنی تا زمانی که تهدیدی فعلی یا احتمالی وجود نداشته باشد، غضب نیز بروز نمی‌کند؛ در حالی که شهوت این‌گونه نیست و می‌تواند به شکل کنشی یا واکنشی بروز کند؛ زیرا قوه جاذبه و شهوت به گونه‌ای عمل می‌کند تا نیازهای بایسته یا شایسته‌ای را جذب کند که تأمین‌کننده بقای انسان است. از همین رو غضب انسانی را به عنوان واکنش و از مصادیق امر انفعالی دانسته‌اند.
به سخن دیگر، وقتی نفس انسانی با تهدید حقیقی و واقعی یا حتی توهمی و تخیلی و نیز تهدید فعلی یا احتمالی مواجه می‌شود، واکنشی را بروز می‌دهد که از آن به غضب یاد می‌شود. در این حالت خون قلب به هیجان می‌آید و تپش شدت می‌گیرد و رخساره سرخ می‌شود و قوای انسانی در راستای دفع تهدید فعّال می‌شود و افعال و رفتاری را بروز می‌دهد که بیانگر تحقق غضب در نفس انسانی است.
غضب همانند شهوت می‌تواند به سه گونه متفاوت ظهور کند که شامل حالات اعتدالی، افراطی و تفریطی است. 
بر اساس آموزه‌های قرآنی، فطرت انسانی به گونه‌ای است که بر اساس هدایت فطری عقلانی الهی گرایش به حالت اعتدال و ایجاد تعادل میان افراط و تفریط دارد(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8؛ انفطار، آیه 7)؛ اما انسان تحت تاثیر شرایطی از جمله وسوسه‌های شیطانی بیرونی یا برتری جویی یا ظلم از دایره فطرت و قوانین و سنت‌های حاکم بر هستی خارج شده و به فجور و دریدگی نسبت به آنها می‌پردازد.(شمس، آیات 7 تا 10) این‌گونه است که بسیاری از مردم بر خلاف تعادل و اعتدال نفسانی‌، گرایش به افراط دارند تا جایی که شهوت و غضب‌، مهار نفس انسانی را به دست می‌گیرد و عقل فطری را به کناری می‌راند یا حتی با غلبه و سلطه‌، آن را برای مقاصد خویش به کار می‌گیرد. چنان‌که امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید: چه بسا عقلی که تحت حاکمیت هواهای نفسانی در آمده است.(نهج‌البلاغه، حکمت 211)
بنابراین، اکثریت مردم گرفتار افراط در شهوت و غضب می‌شوند، هر چند که اندک کسانی هستند که گرفتار تفریط در این امور می‌شوند و کمتر از این نیز در حالت تعادل و اعتدال فطری باقی می‌مانند.
از نگاه قرآن، کسانی که غضب یا شهوت افراطی دارند، کسانی هستند که عقل فطری و نقل وحیانی را نادیده گرفته و به فجور و بی‌توجهی به فطرت و قوانین الهی اقدام کرده‌اند. البته کسانی هم هستند که گرفتار تفریط در غضب و شهوت می‌شوند و در جایی که نیاز است‌، اقدامی نمی‌کنند و این‌گونه به خود و رشد و بالندگی خویش بلکه حتی جامعه انسانی زیان می‌رسانند. در حقیقت این افراد تفریط‌گرا، در جایی که عقل و نقل وحیانی لازم می‌داند تا غضب کرده و به دفع تهدید بپردازند یا نیاز شهوانی خود را برطرف کنند، خشم و غضب نمی‌کنند یا به سرکوب نیاز شهوانی می‌پردازند که چنین امری خروج از دایره فطرت و سنت‌های حاکم بر هستی است.
راهکار اصلی مهار غضب 
غضب باید در حالت اعتدال عقلی قرار گیرد و عواطف و احساسات در چارچوب آن بروز و ظهور کند. این بدان معناست که تنها کسانی این‌گونه عمل می‌کنند که تقوای در چارچوب قوانین و سنت‌های الهی داشته باشند؛ زیرا چنین اشخاصی مهار و مدیریت هواهای نفسانی از شهوت و غضب را در دست دارند.
تجلّی کامل چنین امری را می‌توان در مؤمنان یافت که افزون بر عقل فطری از نقل وحیانی بهره می‌گیرند و با خوف از خدا و عظمت الهی بر آن هستند تا کاری نکنند که خروج از فطرت و قوانین الهی است و موجب فجور و گناه می‌شود. خدا بیان کرده که نفس معتدل انسان در چارچوب دین الهی تقوا پیشه می‌کند و فجور نمی‌ورزد. پس متقین کسانی هستند که مهار و مدیریت نفس خویش را داشته و از غضب و شهوت افراطی و تفریطی اجتناب می‌کنند. آنان به مصداق کاظمین الغیظ‌، خشم خود را مهار می‌کنند.(آل عمران، آیات 133 تا 134)
خدا در قرآن بیان می‌کند که انسان توانایی و قدرت مهار غضب و غیظ خویش را دارد(آل عمران، آیه 134) به شرط آنکه تقوای الهی را در خود تقویت کرده و همچنان به دور از فجور در چارچوب نفس معتدل باشد.
البته مدیریت و مهار خشم بسیار دشوار است؛ از این رو تنها کسانی چنین توانایی دارند که تقوای الهی در آنان ملکه و مقوم ذات شده و در جرگه متقین در آمده باشند.(همان)
خدا یکی از کسانی را که مورد سرزنش قرار می‌دهد و او را اسوه نمی‌داند، حضرت یونس(ع) است که غضب خویش را مهار و مدیریت نکرد. بنابراین، به پیامبر(ص) هشدار می‌دهد تا همانند او رفتار نکند، بلکه غضب خویش را مهار کرده و حتی عجله در غضب نکند؛ یعنی حتی در جایی که سزاوار غضب است، باید در عجله اجتناب کرد و در مکان و زمان خویش غضب را بروز داد.(قلم، آیات 48 و 49) وقتی انسان غضبناک باشد، کارهایی را انجام می‌دهد که شایسته نیست و از حد تعادل خارج می‌شود؛ چنان‌که موسی(ع) به سبب گوساله‌پرستی یهود، به‌هنگام غضب، با برادرش درگیر می‌شود و یقه او را می‌گیرد و به سوی خویش می‌کشد(اعراف، آیات 148 تا 150؛ طه، آیات 85 تا 93) و نسخه‌های آسمانی تورات را به زمین می‌افکند.(همان)
البته ایشان پس از انجام این عمل به سرعت پشیمان شده و به‌خاطر خشم عجولانه‌اش از خدا طلب مغفرت برای خود و برادرش می‌کند.(اعراف، آیات 150 و 151)
بر اساس آموزه‌های قرآن، مؤمنان نسبت به ظالمان و کافران باید غیظ و خشم مقدس داشته باشند تا بتوانند علیه آنان جهاد کنند و دشمنان را سر جایشان بنشانند؛ زیرا بدون خشم مقدس‌، جامعه انسانی دچار حکومت کافران و ظالمان می‌شود؛ بنابراین سزاوار است تا غضب و غیظ خویش را با جهاد و قتل ظالمان و کافران به سکون بکشانند و آرامش و امنیت را برای خویش و دیگران به ارمغان آورند.(توبه، آیات 13 تا 15؛ غافر، آیه 35)
همان گونه که غضب عقلی لازم و ضروری است و در دفاع باید به کار گرفته شود تا امنیت فردی و جمعی تحقق یابد و یا صیانت شود؛ همچنین لازم است تا از غضب افراطی جلوگیری شود که غیر عقلی و عقلائی است. اگر کسی چنین کند پاداش‌هایی را به دست می‌آورد که افزون بر بهشت اخروی و مغفرت الهی(آل‌عمران، آیات 133 تا 136)، موجب امنیت روحی و روانی فردی و اجتماعی است؛ زیرا چنین رفتاری بیانگر احسان شخص نسبت به دیگری(همان)، تقوای الهی درسطح عالی(همان) و عفو و گذشت(شوری، آیات 36 و 37) است.