kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۶۱۹۰
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۳
نگاهی به فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر

مصائب یک عشق شیرین

 
 
 
آرش فهیم
پرداختن به خود سینما و پشت صحنه آن، یکی از موضوعات مورد علاقه بسیاری از فیلمسازان در داخل و خارج از کشور بوده است. آثاری که اصطلاحا به آن‌ها «فیلم در فیلم» هم گفته می‌شود. «سینما پارادیزو» ساخته فیلمساز ایتالیایی، جوزپه تورناتوره به یک نماد یا اسطوره در این زمینه تبدیل شده است و هر فیلمی با موضوع سینما با آن مقایسه یا شبیه‌سازی می‌گردد. در سینمای ایران نیز فیلم‌هایی به این موضوع توجه کرده‌اند که نمونه اخیر و جدید آن‌ها «آپاراتچی» است. فیلمی که برای اولین بار در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و به یکی از غافلگیری‌های این رویداد تبدیل شد؛ چون فیلمی بی‌حاشیه و بی‌ادعا بود، اما مورد توجه قرار گرفت و نمرات نسبتا خوبی هم از منتقدان دریافت کرد. حتی برخی از منتقدان، این فیلم را «سینما پارادیزوی ایرانی» لقب دادند. چون محور روایت فیلم، یک جوان عشق سینماست که با رنج‌ها مرارت‌های فراوان، خودش به یک فیلمساز تبدیل می‌شود.
 اما تفاوت و وجه تمایز «آپاراتچی» با موارد مشابه، این است که براساس ماجرائی واقعی ساخته شده و به گروهی می‌پردازد که متعلق به قشر فرو دست و روستایی هستند و به سینمای حرفه‌ای راه می‌یابند. این فیلم گرچه در ژانر کمدی قابل تقسیم‌بندی است اما دارای پس زمینه‌ای تاریخی و اجتماعی هم هست، چون بخشی از واقعیت‌های تاریخ معاصر و همچنین اوضاع اجتماعی مقطع و منطقه جغرافیایی مورد نظرش را هم نمایش می‌دهد. 
فیلم «آپاراتچی» یک فیلم اقتباسی هم هست، چون بر اساس کتابی به همین نام، درباره خاطرات جلیل طائفی ساخته شده است که اوائل دهه 60 شمسی با ابتدائی‌ترین امکانات برای تولید فیلم سینمایی و نمایش آن تلاش می‌کرد. قربانعلی طاهرفر، در اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی کار دشواری انجام داده و ریسک بزرگی کرده است. چون معمولا فیلمسازان در ایران و به ویژه برای فیلم اول خودشان، سراغ اقتباس نمی‌روند و روایتی متعلق به خودشان که برآمده از فضای ذهنی و روانی و تجربیاتشان است را تبدیل به فیلم می‌کنند. با این حال، نتیجه انتخاب و تلاش طاهرفر، یک فیلم ساده و بی‌ادعا و درعین حال سرحال و سرپاست که بدون ابتذال و توهین به شعور مخاطب، قادر است یک ساعت و نیم، هم مخاطب را سرگرم کند و بخنداند و هم تاریخ بگوید. توجه داشته باشید که ساخت فیلم کمدی در این سطح که بتواند از ابتدا تا انتها موقعیت‌های طنزآمیز متنوع و پی‌در‌پی ایجاد کند، آن هم براساس ماجراهای واقعی کار پیچیده و سختی است. طوری که مخاطب فیلم، اگر از قبل نداند، شاید باور نکند که در حال تماشای یک داستان واقعی است. اما «آپاراتچی» به خاطر سادگی و روانی روایتش و عبورش از چالش‌های تکنیکی و مواجهه بی‌واسطه با قلب و روح مخاطب، دنیایی خیال انگیز و دراماتیک را برساخته است.
روایت چالش نقش‌آفرینی یک فرد با ظاهر و شهرتی غلط‌‌‌انداز به نام «ناصر شاپالاق»(با بازی هومن برق‌نورد) در نقش یک شخصیت بزرگ که به شهادت رسیده در فیلم، قصه شیرین و پرجاذبه‌ای را در فیلم تشکیل داده است. ماجرائی که شاید در شرایط امروز سینما چندان مسئله نباشد، اما در دوران دفاع مقدس و سال‌های اول انقلاب که حساسیت روی برخی مسائل بین مردم پررنگ‌تر بود، این مسئله به عنوان یک گره سخت در فیلم مطرح می‌شود و زاینده کمدی موقعیت در فیلم است. یعنی برخلاف خیلی از آثار کمدی این سال‌های سینمای ما که متکی بر طنز کلامی هستند و با تکه‌کلام و شوخی‌های شفاهی سعی در خنداندن مخاطب دارند، این بار با فیلمی مواجه هستیم که روح و حس و حال طنز در بیشتر لحظاتش جاری است و در قالب کمدی موقعیت می‌گنجد. البته مشخص نمی‌شود فردی با سابقه خلاف و شهرت منفی چون ناصر شاپالاق، با ایفای نقش یک شهید متحول می‌شود یا خیر و مبهم ماندن این موضوع، یکی از نقاط ضعف فیلم است. به طور کلی، ناصر شاپالاق، ظرفیت بالایی برای خودنمایی در این فیلم داشت و می‌شد هم به واسطه آن، بار کمدی فیلم را افزایش داد و هم به خاطر تحول او، به فیلم رنگ و لعاب دراماتیک و معنوی افزون تری بخشید. 
«آپاراتچی» در این بستر طنزآمیز و پرچالش، به فرهنگ و آداب و منش مردم و اوضاع جامعه در دوره خاص نخستین سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی هم پرداخته است. دوربین به بهانه سینما به مکان‌های مختلفی می‌رود؛ از زندگی خصوصی و خانوادگی شخصیت‌های فیلم گرفته تا نماز جمعه و کوچه و بازار و... و کنش‌ها و واکنش‌های مردم به موضوعات مختلف در آن شرایط اجتماعی را نیز بازنمایی می‌کند.
نکته مهمی که در «آپاراتچی» اتفاق افتاده، پرهیز از سطحی زدگی در روایت مسائل ایدئولوژیک و سیاسی است. با توجه به آثار قبلی طاهرفر، به ویژه «ترمینال غرب» (با روایتی درباره دانشمندان هسته‌ای و مشکلات فعالیت آن‌ها در دولت اعتدال) او به عنوان فیلمسازی با گرایش خاص فکری و سیاسی شناخته می‌شود. در «آپاراتچی» هم این باورها تبلور یافته، اما هنر و توان فیلمساز این بوده که توانسته رویکرد سیاسی و اعتقادی خودش را با‌گریز از شعارزدگی و بدون آنکه توی ذوق مخاطب بخورد، در متن و بطن درام، تجلی ببخشد. «آپاراتچی» با اینکه به دهه 60 می‌پردازد اما فیلمی امروزین است و با تکیه بر هویت و قومیت، مخاطبی ملی و مردمی را هدف گرفته و قصه‌ای باب ذوق گرایش‌ها و سلایق گوناگون را فرآوری کرده است.
«آپاراتچی» یک کمدی پاک و سالم است و برای ایجاد لحظات طنزآمیز در این فیلم، ابزار سینما و قصه گویی کافی بوده و کارگردان، نیازی به اینکه به سمت لودگی و آلودگی برود نداشته است. این موفقیت، تا حد زیادی مدیون بازی خوب و روان «تورج الوند» است که شخصیت جلیل طائفی را پویا و دوست‌داشتنی جلوه داده است. همچنین باید به بازی خوب فاطمه مسعودی فر در نقش همسر جلیل به عنوان یکی دیگر از نقاط قوت این فیلم یاد کرد. رضا ناجی هم بعد از مدت‌ها با نقش‌آفرینی در «آپاراتچی» حضوری تأثیرگذار در یک فیلم داشته است.
نکته پایانی اینکه، باید یادآوری کرد که قربانعلی طاهرفر‌، یکی از هنرمندان برخاسته از جشنواره عمار است؛ جشنواره‌ای که با شعار سینمای مردمی فعالیت می‌کند. اتفاقا کتاب «آپاراتچی» هم که منبع اقتباس این فیلم است هم از محصولات همان جریانی است که جشنواره عمار را برگزار می‌کنند. به نظر می‌رسد که فیلم «آپاراتچی» با مشق طاهرفر در جشنواره عمار به نمونه خوبی از سینمای مردمی تبدیل شده است؛ فیلمی که در آن هم عشق به مردم و هم عشق به سینما موج می‌زند.